آلبوم عکس نوشته های شعر گرافی 98
آلبوم عکس نوشته های شعر گرافی 98 ، در مورد موضوعات مختلف عاشقانه و احساسی ، غمگین و معنا دار صحبت میکند ، صدها هزار کاربر در عکس پروفایل ها و یا در پیج های متنوع خود از عکس نوشته های شعر گرافی استفاده میکنند ، چرا که اینگونه مطالب و تصاویر همیشه حامل جملات ناب و پرمفهومی هستند ، در این بخش از توپ تاپ نیز گلچینی از همین عکس ها تهیه شده است
به ظاهر ساکتم
در سینه ام آتشفشان دارم
هرکسی که بگویی بودیم
مگر آن کس که تقدیرمان بود
نه یاد داد،نه یاد گرفت
چه خوب که رفت
نجاتم نمیدهند این روزها
نجاتم نمیدهی تو
خشت بر خشت زوایای جهان گردیم
منزلی امن تر از گوشه ی تنهایی نیست
من اعتراف می کردم
و بازپرس عاشقت می شد
من چگونه بی تو نگیرد دلم
از عکس تو و بغض همینقدر بگویم دردا که چه شب ها،که چه شب ها،که چه شب ها
عشق دنیای مرا سوزاند، اما پیشکش
داد از این دارم که دینم سوخت، دنیا پیشکش
ای که میگویی طبیب قلبهای عاشقی
کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش
دشمنانت در پی صلحند اما چشم تو
دوستان را هم فدا کردهست، آنها پیشکش
بسکه زیبایی اگر یوسف تو را میدید نیز
چنگ بر پیراهنت میزد، زلیخا پیشکش
ماهیِ تنهای تنگم، کاش دست سرنوشت
برکهای کوچک به من میداد، دریا پیشکش
حتی بمیرم حرف خود را پس نمیگیرم
میایستم روی کلامم: "دوستت دارم
بگذار سر به سینه ی من در سکوت ، دوست
گاهی همین قشنگترین شکلِ گفتگوست
. ?دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
چیزی که دیر می برد از آدم آبروست
. آزار می رسانم اگر خشمگین نشو
از دوستان هر آنچه به هم میرسد ، نکوست
من را مجال دلخوشی بیشتر نداد
ابری که آفتاب دمی در کنار اوست
. ?آغوش واکن ! ابر مرا در بغل بگیر!
بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست
فکر کردن به تو
بختک شیرینی است
که شبها میافتد به جانم
دیگران در تب و تاب شبِ عیدند ولی،
مثلِ یک سالِ گذشته به تو مشغولم من
من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی
تو نقش جهان هر وحیت ترمه و کاشی
غرق کابوسم و در حسرت رویا بیدار
کاغذم مانده به سودای قلمها بیدار
عشق یعنی که نداند دوستش داری و شب،
گفت شب خوش، تو بمانی تک و تنها بیدار
وای از آن روز تو عاشق شوی و من معشوق
پدری از تو درآرم که خدا می داند
آغوش واکن ابر مرا در بغل گیر
بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست
به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
آن به هر لحظهی تبدار تو پیوند منم
آنقدر داغ به جانم که دماوند منم
با توام ای شعر
و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد
و زمان چنبره زد کار به دستم بدهد
من تورا دیدم و آرام به خاک افتادم
و از آن روز که در بند توام آزادم
بی تو بی کار و کسم وسعت پشتم خالیست
« دوستت دارم »...
بسیار بیشتر از آنچه در باورِ توست،
بسیار بیشتر از آنچه در توانِ من است
تهیه کننده: توپ تاپ