عکس نوشته های زیبا از شعر و ترانه های عاشقانه
عکس نوشته های زیبا از شعر و ترانه های عاشقانه ، طرفدارن و یا مخاطبین مخصوص به خود را دارد ، افرادی که اغلب اوقات به دنبال ترانه های عاشقانه و یا عکس نوشته های همراه شده با شعر هستند ، آدم هایی حساس ، زودرنج ، احساساتی ، و مهربان هستند ، در این آلبوم از توپ تاپ مجموعه ای کامل زیبا و دیدنی از همین پست ها را برایتان تهیه دیده ایم که امیدواریم رضایت داشته باشید...
گرمِ آغوشِ توام، دارالسلامت را مبند
مستِ چشمانِ توام، دارالشفایم را مگیر
تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو
ولی ای بیوفا! از بیوفا هم انتظاری هست
گاهی مرا نگاه کنی رد شوی بس است
آنان که بی کسند به یک در زدن خوشند
مثلا تویی که
الان زیر این باران
باید کنارم باشی
و نیستی...
مثلا منی که
تا الان باید فراموشت میکردم
و نکردم
آمدی قِصّه ببافی که مُوَجّه بِرَوی
در نزن رفتهام از خویش؛ کسی منزل نیست
كسی بدون تو باور نكرده است مرا
كه با تو نسبتِ من چون دروغ با قسم است
تو را هوای به آغوشِ من رسیدن نیست
وگرنه فاصلهی ما هنوز یك قدم است
در سرم بیهوده رویای پریدن با تو بود
چیست دنیا جز قفس وقتی که بی بال و پری
نفسهای تو را آن روزها در شیشه پر کردم
هوای روزهای بودنت را همچنان دارم
دور مرو، سفر مجو، پیش تو است ماهِ تو
نعره مزن، که زیرِ لب میشنود ز تو دعا
شبیه خشت خشتِ خانهای بی سقف و بی دیوار
جهانی با تو میسازم و جهان با من نمیسازد
اگر تو نبودی...
عشق نبود؛
همین طور
اصراری برای زندگی
اگر تو نبودی...
زمین یک زیر سیگاریِ گلی بود
جایی
برای خاموش کردن بیحوصلگیها
اگر تو نبودی...
من کاملاً بیکار بودم
هیچ کاری در این دنیا ندارم
جز دوست داشتن تو
مرا در آغوشت بگیر
آغوشِ تو سرزمینیست که
هیچ پرندهای از آن
کوچ نمیکند
آغوشِ تو دریاییست که
نهنگهایش
برای دیدن ساحل چشمانت
تن به خودکشی دادهاند
آغوشِ تو فصلِ بی تکرارِ یک رویاست
همیشه بوی باران دارد
بوی عشق
و نفسهایم همیشه
از عطر پاک شکوفههایش سرشار است
آغوشِ تو وعدهی خداست
در کتاب آسمانی
بهشتی که رودهای عسلش
از لبانِ تو سرچشمه گرفتهاند
اصلا مرا برای همین آفریده است
تا عاشق تو باشم و دیوانگی کنم
باران گرفته است کنارِ نبودنت...
باران گرفته است همانجا که نیستی!
تکرار میکنم که کمی بیشتر بمان
تکرار میکنی که نباید بایستی
خستهام مثل جوانی که پس از سربازی...
بشنود دوستش از نامزدش دل برده
مثل یک افسرِ تحقیقِ شرافتمندی...
که به پروندهی جُرمِ پسرش پِی برده
بیزارم
از حالی که بی تو
مرگی مکرر است
دیوانه باش تا غمِ تو دیگران خورند
آن را که عقل بیش، غمِ روزگار بیش
با تمام ناسپاسیهای عشقت ساختم
با تمام دلخوشیهای دروغت، دلخوشم
درماندگی یعنی تو اینجایی
من هم همین جایم... ولی دورم
تو اختیارِ زندگی داری
من زندگی را سخت مجبورم
مسافر میشویم امشب من و شعر و خیالِ تو
ببر امشب لب ساحل کویر شعرهایم را
گردآورنده: توپ تاپ