عکس نوشته در مورد حاشا کن
عکس نوشته های این مطلب از سایت توپ تاپ در مورد حاشا کردن ، تهیه شده است ، شاید شما نیز تا به حال با افراد مختلفی سروکار داشتید که بعد از انجام یک کار و یا تصمیم ، آن را حاشا میکنند و اصرار دارند تا خود را بی گناه جلوه دهنده ، متن و تصاویر پایین نیز با عبارت کوتاه حاشا کن ...تزیین شده است
ای که تو شعرم ز باور کرده ای
این بدان عشق خدا را تو تقسیم کرده ای
گر خدا باشد به کثرت
این کدامین قسمتی است
که ز عشق بنده اش تقسیم عشق حاشا کند
گر مرا مست دیده ای با مستیم رندی مکن
چون که این مستی از این هستی بود
حتم این هستی همانا نعمتیست
عالمی را چون خدا باشد زه خلقت از ازل
علتش را علتی گویند چون شق القمر
گر که آنش علت است این را چرا حاشا کنی
گر خدا داند که عالم را زه خود وا کرده ای
یا خدایی میکند یا کار عشق حاشا کند.
خواهم به كوي مستان روزي روم تماشا
تن را زنم به مستي ، لبخانه را به حاشا
مه كرده باز گيسو بر تارك خيالم
در سايه سار زلفش آسوده گردم ، حاشا
پيري جز اين نباشدكزعشق دورگردي
چون عاشقي جواني، مويت سپيد حاشا
درمكتب صداقت رسوا شودهرآنكس
با مي وضو نمود و پيمانه كرد حاشا
مرغ حسد نشيند بربام خانه دل
ازخنده رقيبم آزرده گردم؟ حاشا
چندان خيال باطل در سر بپروراند
تاخسته گردد اين دل ازغمزه تو، حاشا
هنگامه ريا شد هرنا رفيق دم زد
برماعنايتي كن گفتم (( به ديده )) حاشا
خاكسترم نمودآن آتشفشان چشمش
((بادي)) بزن به مستي لب بر لبان حاشا
در نبودت خود ببین با آه غوغا میکنم
این چنین از یاد تو با ناله سودا میکنم
بعد تو با گریه شب ها تا سحر هم دردم و
جشن و پایکوبی مهتاب را تماشا میکنم
ریش گشته است دلم از ناوک مژگان تو
مرهم ندارم زخم را با اشک مداوا میکنم
این نبودت مرا رنجور و خسته کرده است
دست آخر از غمت من ترک دنیا میکنم
قبل تو شاعر نبودم بعد تو اما ببین
گهگاهی غزلی، شعری انشا میکنم
دل ریما که از عشق ندیدش خیری
هر که از عشق بگوید من حاشا میکنم
تا نفس هسـت تو درسینـه ی ما جا داری
تو کـه درحلقـه ی زلفت ، دل دنیا داری
گفته بودی که:«من ازتو به تو نزدیکترم»
این چه احوال عجیبی ست که با ما داری؟!
روزوشب ،لب به لب،ازگفته خموشی ،اما
گفتــگوهای پر از رمــــــز الفـــبا داری
من نگاهم به نگاهــــت نگرانست هنـــــوز
نکند ؛ با دگران هم ، ســرســـودا داری؟!
گرچه ازفایقـــه ی عمرمراســـودی نیست
دلخوش ازگوشه ی چشمم کـه به ایما داری
نفست گرم، دلت شاد، لبت خنـــدان باد!
مانده ام ،بر من مســکین چه مهیّــا داری؟
همه شب تا به سحـر، نالم از احـوال فلک
ما دراین خاک وتوخودعـرش معّلا داری!
راحتم کن !بده جامی ؛که کشـم سـرامشب
مگوامشب نه! نگهـدار کــه فـردا داری!
مست جام می معشوق ،نفهمـد شب وروز
روزوشب بی توحرام است گر حاشا داری
نه فقـط من ، همه دانند تو بی همتایی!
چه شوری بهتر از برخورد برق چشم ها با هم
نگاهش را تماشا کن اگر فهمید حاشا کن
از آنجا رد میشم
و هر بار حاشا میکنم
که بخاطر توست
روز و شب آینه را غرق تماشا کردیم
درد در چهره ی خود دیده و حاشا کردیم
گفته بودم که تو را دوست ندارم دیگر
درد آنجا که عمیق است به حاشا برسد !
روزنی در دل شب پیدا کن
در خورشید به رویم واکن
این سکوتی که به شب پیچیده
تو به یک زمزمه ات غوغا کن
ماهی ام پرزده از تنگ بلور
تُنگ را همسفر دریا کن
آه ای همسفر آبی عشق
با دل عاشق من هم تا کن
ای که از بلبل و گُل زیباتر
شعر من را به خدا زیبا کن
عشق من را به دل خود بپذیر
بر لب خویش ولی حاشا کن
دردلم هرلحظه ایجان، با تونجوا میکنم
صد گره با یادِ تو ازغصه ها وا میکنم
گرهزاران خاطره آید به خاطر،غیر تو
ازمرورِ آن همه، غیر ازتو پروا میکنم
میروَم من با خیالت تا به رویاهای دور
گوشه ای آنجا دلم را با تو پیدا میکنم
گشته ام رسوای عالم درهوای عشقِ تو
عشق را تا برزمینم، بی تورسوا میکنم
بسته ام آغوشِ دل را برتمام این جهان
گرچه آدم هستم اما، ترکِ حوا میکنم
میسراید نغمه ها دل اندرون این قفس
درهوای سینه هرلحظه چو آوا میکنم
گویدم دل عاشقی؟گویم مگردیوانه ای؟
با دلِ دیوانه هم، عشقِ تو حاشا میکنم
تهیه کننده: توپ تاپ