عکس نوشته چشم بد به دور
طبق برخی از سنت و یا آداب و گفتار های قدیمی زمانی که از برخی از داشته ها یا صفات ارزشمند خود صحبت میکنیم از واژه ی ای کوتاه به نام چشم بد به دور هم استفاده میکنیم ، در واقع این یک نوع ایمنی در برابر افرادی هستند که احیانا چشم بد دارند و یا به قول معروف ممکن است حتی با نگاه خود سبب زیان شوند ! در این بخش از توپ تاپ عکس نوشته و متن های پروفایلی زیبا و جذابی را با موضوع چشم بد به دور شاهد هستید که در طراحی های مختلف تزیین شده اند ، در ادامه با این پست همراه باشید....
جملات ، کپشن ها ، استوری ها و یا عکس نوشته هایی که با موضوع چشم بد دور از زندگی ، عزیزان ؛ همسر ، خانواده و ...در شبکه های اجتماعی به چشم میخورند واقعا زیبا ، احساساتی و همراه با بار مثبت می باشد ، در این مطلب از توپ تاپ و در سال جدید 2022 ، متن های کوتاه به همراه عکس نوشته های شیک و خاص با موضوع چشم بد دور ، تهیه دیده شده است که مناسب برای پروفایل ، استوری ؛ وضعیت ئواتساپ و ... می باشد.
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی
خدایا چشم حسودارو از زندگیم دور کن
خدایا بچه هامو از چشم بد دور کن
الهی از چشم بد به دور باشیم
****************
****************
****************
از چشم بد دور باشی پسرم
****************
****************
****************
****************
****************
خدایا عزیزانم را از چشم بد دور کن
****************
****************
****************
****************
****************
****************
چشم بد دور باد
بیماری و گرفتاری
نازنینم !
تو را بیمار می بینم
چشم ِ بد دورت باد
اسفند ، نمک ، سکه
یک پیراهن.... برایم بیاور
تخم مرغ ، ذغال ...دست ِ من است
دایره های سیاه گویی بر دل ِشقایق نشسته است
سکه در روي قله ای سفید
با هر نامی که می برد
ترَکی بر پوسته.... نقش بسته
صدایی نازک و آشنا
چه گوش نواز
تو دگر از چشم ِ بد دور هستی
نازنینم ! به سلامت هستی
طرفه عزایمی
بر گردن اندیشه های خود بستیم
چشم بد دشمنان را
و نسلانسل
زینت اندیشه را
بر حجم آن فزودیم
دیریست حالیا
که حجم هاله ی بر گرد سر
خود بدل به همان
بغرنج غم شده ست.
رنگ لنز چشمت را مخفیانه می دزدم
جشن سبز خوابت را من شبانه می دزدم
غزال وحشی دشتهای خیال و فکر من
جست و خیز رامت را وحشیانه می دزدم
شعر- غزل - ترانه ی معرکه و تازه تویی
بیت بکر نابت را شبانه می دزدم
شکوه شرقی تو چشم بد می خواهد
«وان یکاد» را عارفانه می دزدم
بسلامت وجودت دعا و نذر کردم
«مفاتیح الجنان » را از نمازخانه می دزدم
دو فنجان ـ قهوه ی ترک ـ مهمان من امشب
دلت را در کافی شاپ عاشقانه می دزدم
بااین همه اسفندکه می سوزانیم
ازچشم حسود درامان می مانیم؟
یااینکه به جرم همزبانی باعشق
محکوم به چشم بد بی وجدانیم
چندیست که ازترس نظرهای کثیف
همواره کلاف کوروسرگردانیم
شب هابه هوای دیدن صورت ماه
تابوق سحرستاره می لنبانیم
دیگرچه تفاوت است بین من ومرگ
وقتی که شبیه عکس برگردانیم؟
دور بر بسترم از هجر تو رنجور انداخت چشم بد عجبی از تو مرا دورانداخت
من که سر خوش نشدم از می صد خمخانه به یکی ساغرم آن نرگس مخمور انداخت
آن که در کشتن من دست اجل بست به چوب ناوکی بود که آن بازوی پرزور انداخت
رنج را از تن مایل به اجل دور افکند مژدهی پرسش او بس که به دل شور انداخت
ساخت بر گنج حیات دو جهانم گنجور به عیادت چو گذر بر من رنجور انداخت
از دل جن و بشر شعلهی غیرت سر زد از گذاری که سلیمان به سر مور انداخت
کلبهی محتشم از غرفهی مه برد سبق تا بر او پرتوی آن طلعت پرنور انداخت
چقدر زود فراموش کردم که
تنها دومهره ی آبی
بلعیدن عشق مارا بلد خواهدشد.
این راز را سالها پیش مادرم
با آویختن دو نگین آبی بر قنداقه ام
فاش کرده بود...
چشم بد دور
که هم جانی و هم جانانی
شب چون دل عاشقان پر از سودا شد
از چشم بد و نیک جهان تنها شد
تهیه کننده: توپ تاپ
عالیه از طراحان ممنونم