عکس نوشته های درد یعنی برای پروفایل
آلبوم عکس نوشته های زیبا و جدید از این مطلب از توپ تاپ اختصاص دارد به موضوع (درد یعنی ؟) عکس پروفایلی که شاید در زمان هایی که احساس میکنید ادامه ی زندگی سخت شده است و یا بار مشکلات زیاد شده از آن استفاده میکند ، درد یعنی ؟ توصیفی کوتاه و کامل از شرایط بدی است که در حال حاضر در آن قرار داریم ، در ادامه برای دیدن و دانلود این بخش همراه باشید...
درد یعنی ، زرد گشتن در بهار
با دلی پر خون ،ز دست انتظار
درد یعنی ،جلوه ات در پیش چشم
خود ولی دور از من و دور از دیار
درد یعنی ، ناله های نیمه شب
وآن غم پیوسته در دل پایدار
درد یعنی ،تو جدا از هر چه عشق
من ولی از عشق هرشب بی قرار
درد یعنی ، دیدن اندر اوج عشق
برق لبخند رقیب ،در چشم یار
درد یعنی زان همه دوران عشق
بـی وفایی های در دل یـادگار
درد یعنی تیک و تیک ثانیه
در سکوت لحظه های مرگبار
درد یعنی بی هدف هر روز و شب
زنـدگی بـا آرزوی بـی شمار
درد یـعنی یـک نفر پیدا نشد
آشنا ی درد های مـانـدگار
تفکیک کردی زوج را از فرد، یعنی که-
از گرمیِ دستت شدم دلسرد، یعنی که-
عاشق نبودی تا بفهمی حال و روزم را
کاری که عشقت با وجودم کرد یعنی که-
مانند هیزم های مصنوعیّ شومینه
می سوزم و پایان ندارم، درد یعنی که-
محتاج دستان کسی باشی که می خواهد
آواره باشد در خودش این مرد، یعنی که-
شب ها به دور از تکیه گاه و سرپناهی امن
باشد رفیق یک سگِ ولگرد، یعنی که...
چیزی نمانده تا تهِ این جاده ی بن بست
این راه های بی برو برگرد، یعنی که-
یک روز شاید زود،شاید دیر...
می فهمی، زخم زبان مردمِ نامرد یعنی چه!
من و پر کردن تنهاییم با سایه خویش
من و قلب صاف و بی آلایش ولی ریش
من کمبود صدای خنده بچه گانت
من و دیدن جذابیت گرگها در ظاهر میش
من و طعم چای و سیگار و دیازپام ده
من و کمبود بودن تو و خوردن سم تا ته
من و بغض کردن روی پشت بام خاطره ها
من و باز هم نبودنت بغض و اشک و آه و اَه
من و ای کاش های کاشته در خیال و درد
من و سر کردن بدون تو و روزگار سرد
من و کمبود گرمای دست تو و حس نوازشت
من و درد داشتن از درد بغض مرد
من و آهنگ تک نوازی ساز همنوا
من و نیمه شب سوت و کور و شاه بینوا
من و بی بی دل و همبستریش با شاه خشت
من و دروغ شنیدن از آلبوم نینوا
خیانت و دروغ و دو رویی این روزگار
من و تلخی شیرین فلکهای آموزگار
ضربه های کشنده واژگان بی رقیب
زخم های روح و خوابیدن پروردگار
من و زاری امروز و فردای این حال زار
من و گوش دادن به صدای گریه های تار
دوری از تو، نه ، بودن سیاه تنهایی امروز
امروزمم گذشت شاید فردا طناب دار
درد میکشم نبودنت را....
دوستانه (د)رابرمیداری و(رد)میشوی!!!!!
به گناهم نگاهی بینداز.....
چیزی نبودجزدوست داشتن دوستانه بودنت را...
خواهش میکنم رد نشو....
بمان اما درد هم نشو!!!!!!
تومیدانی به پای عشق نشستن تادم مرگ یعنی چه ؟
غزل گفتن ولی بایک دل پر درد یعنی چه ؟
تومیدانی که سوختن بدون پروانه داشتن یعنی چه ؟
تومیدانی شکستن بی صدا زیر حرفهای مردم یعنی چه ؟
تومیدانی فقط که سیب برای من برای این همه تنهایی یعنی چه .
بشنو از من تو این آوای درد . . .
دردی بی پایان، دردی که در جریان است.
دردی از ناگفته ها، دردی از غصه ی آدمها، دردی از قصه های غمناک زندگانی، دردی از نیاز اما بی درک برای آدمهای بی نیاز . . .
شعله های محبت شده همه خموش، درد بی مهری شده پر خروش، آوای سنگین درد بر سینه های بی فروغ، صدای شکستن دل کودکان بی گناه میرسد به گوش، دگر از چه باید گفت و نوشت از چه باید گریخت حقیقت سخنی تلخ و دروغ شیرین است.
دگر برای ناشنیدها دلی می خواهد از جنس صبر از جنس تحمل بدی ها
از جنس امید و دلی از جنس شیشه ای شکسته و بی امید، دلی بی رمق برای سنگ شدن اما دلی بی کینه داشتن اصلی مهم است.
آه از این حرفهای ناتمام، حرفهای بی ثمر در کنج خانه دلی می پوسد از درد کو آنکه گوش فرا دهد و یک دم نشیند پای حرفهای پر سوز این غم . . .
درد یعنی عاشقش باشی ولی
با تکبر از خودت دورش کنی
بی تفاوت از کنارش بگذری
بر جدائی ها تو مجبورش کنی
درد یعنی انتظار معجزه
از کسی که رد باور کرده ای
با غرورت شعله بر جانش زدی
سالها در حسرتش سر کرده ای
درد یعنی انتهای فاجعه
اندکی هم بی سر و بی پا شدن
شب میان تختخواب خالیت
با حماقتهای خود تنها شدن
درد یعنی در گذرگاه زمان
واله ی لبخند یک دختر شوی
دست او در دست مردی آشنا
ازهمیشه بدتر و بدتر شوی
درد یعنی اینکه تازه بشنوی
تا ته این قصه همگام تو بود
می گریزی از نگاه خسته ی
مرد و آن طفلی که همنام تو بود
درد یعنی
نه تو آمدی
نه من از یاد بردم ...!
درد یعنی برود تا خبرش برگردد
کفتر نامه برم بال و پرش برگردد
شده ام مادر سرباز که بعد از جنگی
منتظر مانده که شاید پسرش برگردد
گردآورنده: توپ تاپ