شعر درباره آغاز زندگی مشترک یکی از زیباترین و احساسی ترین اشعار سروده شده می باشد. مجموعه این اشعار در قالب شعر نو و غیره توسط شاعران خوش ذوق ایرانی سروده شده اند.

شاید

داشتن و نگه داشتن یک عشق

برای آغاز یک زندگی مشترک,

شاید

آرزوی پدر و مادر شدن,

شاید

شفای بیمار,

و شاید

رسیدن به آرزوها

برایت خوشبختی باشد.

خوشبختی را برای هر کس

معنی خاصی ست.

نمی دانم خوشبختی برای تو در چه معنا می شود؟

فقط می دانم

خوشبختی وسیع تر از آنست که در ذهنت بگنجد,

و زیباترین لحظه ایست که می توانی در زندگی درک کنی.

و من برای تو

خوشبختی ات را آرزومندم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مجموعه اشعار سروده شده درباره آغاز زندگی مشترک یادآور یکی از شیرین ترین لحظات زندگی هر فردی است و هر خواننده ای را تحت تاثیر قرار می دهد.

از عشق اسطوره ای تازه بسازیم

من و تو

دو ریواس پیچیده به هم

از یک خاک

یا دنده دیگری

شاید خواب دیگری

گیسوانت نور

لبانت شراب

بیا

بیا

بی هیچ تردی

بی هیچ تزلزلی

در گناهی مشترک

سر آغاز زندگی نو باشیم

جهانی دیگر باید ساخت

از رنگ بابونه

و خواب ابر

تا دیگر هیچ عاشقی

برای خیال

به کوه نزند

و هیچ مجنونی

راهی دشت نشود

و رنگین کمان

برای دشت گریه نکند

فرهاد

در بیستون بر فرق خود نکوبد

بیژن

در چاه با سیاهی همنشین

پیراهن یوسف پاره نشود

و عصمت عاشق

بازیچه مستان زور نگردت

به گیسوانت

خواهم آویخت

به اوج تنهایی آسمان خواهم رسید

به جشن تنهایی بودا

و یگانگی من و تو

تا

دیگر هیچ کس

تنهایی را به خواب نبیند

و دل هایی که بر درخت ها می مانند

بسان عشق های اول

و بوسه تنها شرطی است

که برنده اش لب هاست

به خوابم نیا

به خوابم نیا

اسطوره ها گم می شوند

لابه لای زمان ها

رستم پیر می شود

سهراب در پی عشقبازی

سیاوش به دنبال برج هایی بلندتر

و گرد آفرید

در پی صفر های بیشتر حساب بانکی

و آدم‌ها‌ می‌دوند

برای زودتر رسیدن به هیچ

عاشقان دیروز

دل دادگان امروز

در صف های تکرار گم می شوند

یکی برای نان

دیگری برای آب

و عشق بازیچه ای است

برای پر کردن جدول ها

برگردیم

برگردیم

بی هیچ خجلتی

بی هیچ ترسی

بر گردیم

به روستاهای عشق

تا در آواز های بومی

دوباره متولد شویم

در کویر

آهن و سیمان

و حضورهای مجازی

و عشق هایی غیر مجازی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یکی از شیرین ترین اشعاری که از احساسات درونی شاعر سرچشمه می گیرد، شعر درباره آغاز زندگی مشترک می باشد. مجموعه اشعار سروده شده در این زمینه دارای مضامین متفاوتی می باشند.

دختری دیروز قلبم را ربود
عشق او در قلب من بنشسته بود

مهربان و بی تکلف ،پر امید
هر چه گویم کم از آن مه پاره بود

گفتمش او را بیا در کافی شاپ
او پذیرفت و قبولم کرد زود

بعد احوالپرسی و عرض سلام
گفتمش ای نازنین زیبا، درود

حرف را آغاز کردم بی درنگ
اینچنین بود آنچه گفتیم و شنود

تو دلیلت چیست بهر ازدواج
پس بکن در این مسایل هم ورود

گفت معیارم برای زندگی
پول و املاک و زمین و خانه بود

گر نداری پول دنبالم نیا
پول و سرمایه شود اصل وجود

این به آن معنی ست که از ازدواج
او به دنبال فقط پول است و سود

زندگی مشترک در دید او
یک تجارت می شود از آن شهود

مهربانی و وفا افسوس نیست
دیگر از اندیشه او وانمود

بعد از آن صحبت چه قلبم را شکست
آتش عشقم چو خاکستر نمود

مرد بودن نیست پس معیار او
عشق در قاموس قلبش مرده بود

کاش مانند گذشته می شدیم
پول و ثروت آخرین معیار بود...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شعر درباره آغاز زندگی مشترک، همسری را از زوایای مختلفی نگاه می کند. در بسیاری از اشعار سروده شده که با آغاز زندگی مشترک مرتبط می باشد شاعر همسر را مورد خطاب قرار داده و گاهی بابت همراهی و زندگی در کنارش از او تشکر می کند. یکی از شعرهای تعلیمی زیبا درباره زن و همسر توسط سعدی شیرازی سروده شده است.

زن خوب فرمانبر پارسا
کند مرد درویش را پادشا

برو پنج نوبت بزن بر درت
چو یاری موافق بود در برت

همه روز اگر غم خوری غم مدار
چو شب غمگسارت بود در کنار

کرا خانه آباد و همخوابه دوست
خدا را به رحمت نظر سوی اوست

چو مستور باشد زن و خوبروی
به دیدار او در بهشت است شوی

کسی بر گرفت از جهان کام دل
که یک‌دل بود با وی آرام دل

اگر پارسا باشد و خوش سخن
نگه در نکویی و زشتی مکن

زن خوش منش دل نشان تر که خوب
که آمیزگاری بپوشد عیوب

ببرد از پری چهره زشت خوی
زن دیو سیمای خوش طبع، گوی

چو حلوا خورد سرکه از دست شوی
نه حلوا خورد سرکه اندوده روی

دلارام باشد زن نیک خواه
ولیکن زن بد، خدایا پناه!

چو طوطی کلاغش بود هم نفس
غنیمت شمارد خلاص از قفس

سر اندر جهان نه به آوردگی
وگرنه بنه دل به بیچارگی

تهی پای رفتن به از کفش تنگ
بلای سفر به که در خانه جنگ

به زندان قاضی گرفتار به
که در خانه دیدن بر ابرو گره

سفر عید باشد بر آن کدخدای
که بانوی زشتش بود در سرای

در خرمی بر سرایی ببند
که بانگ زن از وی برآید بلند

چون زن راه بازار گیرد بزن
وگرنه تو در خانه بنشین چو زن

اگر زن ندارد سوی مرد گوش
سراویل کحلیش در مرد پوش

زنی را که جهل است و ناراستی
بلا بر سر خود نه زن خواستی

چو در کیله یک جو امانت شکست
از انبار گندم فرو شوی دست

بر آن بنده حق نیکویی خواسته است
که با او دل و دست زن راست است

چو در روی بیگانه خندید زن
دگر مرد گو لاف مردی مزن

زن شوخ چون دست در قلیه کرد
برو گو بنه پنجه بر روی مرد

چو بینی که زن پای بر جای نیست
ثبات از خردمندی و رای نیست

گریز از کفش در دهان نهنگ
که مردن به از زندگانی به ننگ

بپوشانش از چشم بیگانه روی
وگر نشنود چه زن آنگه چه شوی

زن خوب خوش طبع رنج است و بار
رها کن زن زشت ناسازگار

چه نغز آمد این یک سخن زان دوتن
که بودند سرگشته از دست زن

یکی گفت کس را زن بد مباد
دگر گفت زن در جهان خود مباد

زن نو کن ای دوست هر نوبهار
که تقویم پاری نیاید بکار

کسی را که بینی گرفتار زن
مکن سعدیا طعنه بر وی مزن

تو هم جور بینی و بارش کشی
اگر یک سحر در کنارش کشی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شعر درباره زندگی مشتریک از جمله اشعار عاشقانه در توصیف رابطه ای لطیف است که هر شاعری آن را با بیانی زیبا و خاص سروده است. این اشعار دارای مفهومی بسیار دلنشین هستند که می توانند جذابیت خاص آغاز زندگی مشترک را به تصویر بکشند.

تهیه کننده : توپ تاپ