شعر درباره غرور عاشقانه
شعر درباره غرور عاشقانه از جمله اشعاری می باشد که با مفهومی خاص سروده شده است. مجموعه اشعار سروده شده در ارتباط با غرور عاشقانه در ادبیات ما جایگاه ویژه ای دارد. این اشعار از احساسی ترین و زیباترین اشعار سروده شده می باشد که در قابل اشعار بلند و کوتاه سروده شده است.
شعر درباره غرور عاشقانه
یک شب به سر راهی یک پیر همی دیدم
از زندگی اش آن پیر من سیر همی دیدم
گفتم که چرا ای شیخ, در حال سفر باشی ؟
گفتا که ز ناچاری تدبیر همی دیدم
گفتم که چرا پشتت بشکسته و خم گشته؟
چرخید و به پشت او یک تیر همی دیدم
پرسیدم از او نامش نالید غرورم من
با عشق غرور پیر درگیر همی دیدم
گفتم زچه رو آخر, اشک از دیده او افتاد
بر پای نحیف او زنجیر همی دیدم
فریاد زدم از خشم, ای عشق کجایی تو
برقی ز دلم جوشید, شمشیر همی دیدم
گفتم که چرا ای عشق, خونخوری و بی رحمی
گفتا, آیین زمان ست این تقدیر همی دیدم
آنجایی که عشق باشد صحبت ز غروری نیست
در خاطر از این سنت تصویر همی دیدم
دیدم که بجا باشد این کین و عداوت را
بی رحمی آن را خوش تعبیر همی دیدم
~~~~~✦✦✦~~~~~
گاهی اشعار سروده شده در ارتباط با غرور عاشقانه با اندوه و جدایی همراه است. شعر زیبای زیر احساسات درونی شاعر را در قالب شعری زیبا به خواننده منتقل می کند.
شعر درباره غرور عاشقانه در قالب شعر نو
می رفتی
می رفتی
و من رفتنت را به نظاره نشسته بودم
از پشت پنجره های غرور
ناله های شعر سکوتم را
در دفترم سرودم
با رفتنت ای ساحل آرامیده
من این چنین بیخودانه
سیلی خور امواج تنهایی ها...
دیروز بودنهامان از خاطرم گذشت
شکوه عشق
در وداعی تلخ با همسر جنون
رفتی
رفتی و من از پشت پنجره های غرور
هنوز
هنوز به انتظار لبخندت می کنم مرور...
تو...
من...چقدر صبور
عشق...
غرور...
این همه از هم دور
دور....
دور...
~~~~~✦✦✦~~~~~
سروده های شاعران بزرگ پارسی زبان و شاعران معاصر ایرانی در ارتباط با غرور در قالب اشعار مختلف سنتی، تک بیت، شعر نو و غیره سروده شده است.
میان سادگی عشق، غرور تو دلم ببرد
شکوه عاشقانه ام، عبور از تو ساده مرد
صدای هر چکاوکی، نوید نو بهار دهد
نگاه تو عزیز دل، به من قرار می دهد
هوای شوق من ز تو، واژه ترانه میکند
ببین چه عاشقانه دل، تو را بهانه می کند
قصیده گل میشود و غزل جوانه میزند
نفس ترانه میشود، دل عاشقانه میزند
تو جنس سبزه و ملی، مستی باغ و بلبلی
هستی پربهای من، رنگ جوانه و گلی
چشم تو باز می کند، سر نهفته ی مرا
یاد تو ساز می کند، نغمه ی خفته ی مرا
ساده براه میشود، توسن این دل شرور
گر بنوازیش به ناز، ور کنی اش غرق سرور
~~~~~✦✦✦~~~~~
شعر زیبای زیر احساس عشق و غرور را به زیبایی بیان کرده است. احساس حزن و اندوه شاعر در شعر زیر به خوبی نمایان است و هر خواننده ای را تحت تاثیر قرار می دهد.
نذار امشبم با یه بغض سر بشه
بزن زیر گریه چشات تر بشه
بذار چشماتو خیلی آروم رو هم
بزن زیر گریه سبک شی یه کم
یه امشب غرور رو بذارش کنار
اگه ابری هستی با لذت ببار
بزن زیر گریه چشات تر بشه
هنوزم اگه عاشقش هستی که
نریز غصههاتو تو قلبت دیگه
غرورت نذار دیگه خستهت کنه
اگه نیست باید دلشکستهت کنه
نمیتونی پنهون کنی داغونی
نمیتونی یادش نباشی؛ به این آسونی
هنوز عاشقیو دوسش داری تو
نشونش بده اشکای جاریتو
نمیتونی پنهون کنی داغونی
نمیتونی یادش نباشی؛ به این آسونی
~~~~~✦✦✦~~~~~
در بسیاری از اشعار از غرور بیجا سخن گفته شده است. در شعر زیر شاعر بیهودگی غرور را گوشزد می کند.
میتوانم سکوت کنم
یا مثلا از قطاری حرف بزنم
که نیم ساعت تأخیر داشت
میتوانم چشمهایم را ببندم
یا به پرنده ای دور از تو خیره شوم
که روی سیم برق برفهایش را میتکاند
اصلا میتوانم با هر سیاست نخنما شده دیگری
غرور مردانه ام را حفظ کنم
اما احمقانه است،
احمقانه است وقتی
شعرهایم آنقدر ساده اند
که کودکانه اعتراف میکنند
من تو را دوست دارم
~~~~~✦✦✦~~~~~
بسیاری از اشعاری که در ارتباط با غرور عاشقانه سروده شده است به صورت پند آموز می باشد و انرژی مثبت را در خواننده ایجاد می کند.
نمیخواهم شماره کنم
خالهایی را
که بر نقره شانه ات کاشته ام
چراغانی را
که در خیابان چشمانت آویخته ام
ماهیانی را
که در خلیجهای تو پرورده ام
ستارگانی را
که لای پیراهنت یافته ام
یا کبوترانی را
که میان سینه ات پنهان ساخته ام
که چنین کاری
شایسته ی غرور من نیست
و کبریای تو
~~~~~✦✦✦~~~~~
بسیاری از اشعار که با غرور عاشقانه مرتبط می باشد، احساسات عمیق و غرور مردانه را در قالب کلامی دلنشین و شعری کوتاه بیان کرده اند.
شعر درباره غرور عاشقانه
مردها پسربچههای قویاند
که اگر در آغوششان نگیری
و ساعتها پای پرحرفیهای پسرکوچولوی درونشان ننشینی
ترک میخورند
و آنقدر مغرورند که
اگراین ترک هزاربار هم تمامشان کند
آخ نگویند
فقط بمیرند
آن هم طوری که آب از آب تکان نخورد
~~~~~✦✦✦~~~~~
شعر زیبای زیر توسط مریم حیدرزاده در ارتباط با غرور عاشقانه سروده شده است که با حس پیشمانی و پریشانی همراه است.
غرور نذاشت بهت بگم قد خدا دوست دارم
حالا نشستم یه گوشه دارم ستاره میشمارم
تنهایی عین یه تبر شکسته برگ و ریشه مو
سوزونده آفت غرور از حالا تا همیشه مو
اگه بهت گفته بودم حالا تو مال من بودی
من تو خیال تو بودم تو تو خیال من بودی
کاشکی میون من و تو تو اون روزا حصار نبود
هیچی میونمون به جز دلای بی قرار نبود
انگار که تقدیر نمی خواست تو در کنار من باشی
منم بهار تو باشم تو هم بهار من باشی
یه خلوت ساکت و سرد انگار اسیرمون شده
نمیشه فکر دیگه کرد ما خیلی دیرمون شده
تو رفتی و حالا دیگه اونور دنیا خونته
انگار نه انگار که کسی اینور آب دیوونته
تقصیر هردومون بوده ما عشق و نشناخته بودیم
فقط یه قصر کاغذی تو رویامون ساخته بودیم
باید یکی از ما دو تا غرور و میذاشت زیر پاش
آروم به اون یکی میگفت یه عاشق واقعی باش
جدایی دستای ما یه اتفاق ساده نیست
سواره هرگز باخبر از غصه پیاده نیست
توی مسیر عاشقی باید هوای دل و داشت
حرف دل و عین قسم رو طاقی چشما گذاشت
حالا که من تنها شدم قدر چشاتو میدونم
ولی نمیشه کاری کرد همیشه تنها میمونم
کاش توی دنیا هیچکسی قربونیه غرور نشه
راه دو تا پرنده کاش هیچ روزی از هم دور نشه
~~~~~✦✦✦~~~~~
تهیه کننده : توپ تاپ