عکس نوشته های غربت + متن
عکس نوشته های غمگین و زیبا درباره غربت را با موضوعات عاشقانه و غمگین,مذهبی و عارفانه,و سایر موضوعات دیگر در این البوم از توپ تاپ بصورت مجموعه و به همراه چند متن ناب و قشنگ شاهد هستید میتوانید از تصاویر متن دار این مطلب خواندنی و جالب برای پروفایل خود استفاده نمایید
****************
کلیپ کوتاه و زیبا درباره غربت و تنهایی و دلتنگی
عکس نوشته غربت
کوچ تا چند؟! مگر می شود از خویشتن گریخت ؟! بال تنها غم غربت به پرستوها داد...
ای مسافر من کجا رفته ای بی من ، میدانم که تنها و خسته ای بی من ، می شنوم صدایت را از بی کران ها ، تا کجا ها بار سفر بسته ای بی من.
متن ۱: غربت، قصهای از تنهایی غربت، نه فقط فاصلهای از خانه، بلکه احساسی عمیق از دوری و دلتنگی است. غربت یعنی وقتی میان شلوغترین جمعیتها هستی، اما صدای آشنایی نمیشنوی. دوری از خاکی که به آن تعلق داری، قلبت را سنگین میکند و خاطراتت را به گوهری گرانبها تبدیل میسازد. غربت، درسی است که به تو یاد میدهد قدر گذشته را بدانی و به امید بازگشت، رو به جلو حرکت کنی.
غربت، تلخ است، طعمی که گاه حتی در میان لبخندهایت حس میشود. در غربت، دلت برای خانهای که سالها عادی به نظر میرسید، تنگ میشود. هر خیابان، هر صدا، هر نگاه، غریبه است. اما همین غربت، تو را قویتر میکند، زیرا در دل دوریها، یاد میگیری که چگونه با تنهایی کنار بیایی و چگونه چراغ امید را روشن نگه داری.
هر قدم در غربت، گویی از دلتنگیهای تو حکایتی میگوید. سفر به غربت، سفری به عمق خودت است. آنجا که بیآنکه به کسی تکیه کنی، باید راه خودت را پیدا کنی. غربت تو را میسازد، گاه با اشک، گاه با امید، اما همیشه با عشقی پنهان به بازگشت به خاکی که به آن تعلق داری.
غربت یعنی دلتنگی برای صدای آشنا، بوی غذای خانه، گرمای خانواده و سادگی لبخندهای بیریا. غربت یعنی زندگی در جایی که نام تو را هیچکس درست نمیگوید و قصهات را کسی نمیفهمد. اما غربت، قصهای از صبر و تحمل است، قصهای که هر روزت را با امید به پایان میبرد و هر شب، رویاهایت را به خانه میبرد.
غربت یعنی تمام وجودت بغض شود و برای دریا شدنش شانه ای نباشد جز شانه ی دیوار !!
غربت آن است که با جمعی و جانانت نیست
آخر غربت دنیاست مگه نه؟ اول دوراهی آشنا شدن
شده غربتت باعث درد و غم تمام جان در خزانی عجیب
از دوری ات دچار تب تند غربتم
می سوزم و به حال تو فرقی نمی کند
زمین دیار غربت است از این دیار خسته ام
من بی تو در غریب ترین شهر عالمم
بی من تو در کجای جهانی که نیستی
در غربت، گویی سایهها هم تو را نمیشناسند. هر چیزی که میبینی، غریبه است و هر صدایی که میشنوی، بیگانه. غربت، تنهاییای است که هیچ آغوشی نمیتواند پرش کند، جز بازگشت به جایی که ریشههایت در آن است. اما در دل همین تنهایی، گنجی نهفته است؛ گنجی به نام خودشناسی.
غربت آن است که با جمعی و جانانت نیست
آه از این غربت نزدیک و از آن حسرت دور عشق
در سینه ی من هست و در آغوشم نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد
چه فرق میکند کجا زندگی کنی وقتی زبانت نفهمد همه جا غریبه ای
در عشق اگر عذاب دنیا بکشی ...
با اشک اگر ز دیده دریا بکشی ...
تا خلوت من هزار غربت باقی ست ...
تنها نشدی که درد تنها بکشی
دیرگاهی است که تنها شده ام/قصه غربت غمها شده ام/
دگر آیینه ز من بی خبر است/که اسیر شب یلدا شده ام/
من که بی تاب شقایق بودم/همدم سردی یخ ها شده ام/
کاش چشمان مرا خاک کنید/تا نبینم که چه تنها شده ام!
در این تنهایى غربت. ..نشانى از تو پیدا نیست...
خدایا تا به کی غم غربت
غروب زیباست اما نه در غربت..
غربت، سرزمینی است که در آن نه خاطرهای داری و نه کسی تو را به یاد میآورد. در غربت، نگاهت به آسمان، دنبال همان ماهی میگردد که در خانهات میدیدی. اما همین غریبه بودن، یادآوری میکند که تعلق داشتن، نعمتی است که تنها با دوری ارزشش را میفهمی.
غربت یعنی انتظار. انتظار برای یک تماس، یک نامه، یا یک لحظه بازگشت. در غربت، زمان کند میگذرد و هر لحظه، دلت را برای گذشته تنگتر میکند. اما همین انتظار، تو را پر از امید نگه میدارد؛ امیدی که تو را به آیندهای روشنتر وصل میکند.
هر کسی یک جور قلبم را شکست ! طعنه برجانم زد و از من گذشت !
هیچ کس چشم بر دو چشم من ندوخت ! هیچ قلبی بهر غمهایم نسوخت !
غربت دنیا شکارم کرده است ! پیش چشم خلق خوارم کرده است !
وای از دنیا گناه من چه بود ؟ غم و تنهائی سزای من نبود ...!!!
تو دوری زمن من بیقرارتم تو عشقی من من عاشقتم
وفای تو چنان بود ک کرد مرا حیران ک چنان باوفا هستی
تو ای مهربان شعر بلد نیستم بیت بلد نیستم هرچه
گویم خود ندانم چ گویم باز میگویم فاش میگویم تو را
میگویم گر شوی خوشحال من میشوم باحال همچو
طوطیه رنگین شمال تو اهو باش من در غربت تو
میکشم انتظار چون دوستت دارم هستم بی قرار
احساس غربت میڪنم وقتی ڪنارم نیستی
با اشڪ خلوت میڪنم وقتی ڪنارم نیستی
تصویر زیباے تو را ڪنج دلم چسباندهام او را
زیارت میڪنم وقتی ڪنارم نیستی
آسمان غربت همیشه خاکستری است، حتی اگر خورشید بتابد. هر ستارهای که میبینی، تو را به یاد شبی میاندازد که در خانه سپری کرده بودی. اما همین آسمان، گاه تو را آرام میکند؛ زیرا میدانی که زیر همان آسمان، عزیزانت هم به تو فکر میکنند.
منم و گریه بارون
غربت خیس خیابون
جمعه هم شعر خداست غزلی رویاییست
که ردیفش غربت قافیه اش تنهاییست جمعه
رابایدخواند جمعه را بایدزیست جمعه هم
رنگ خداست یک بغل زیباییست
تهیه و تنظیم:توپ تاپ
در ادامه تماشا کنید :
عکس نوشته های زیبا و غمگین برای خداحافظی
آلبوم عکس نوشته های فوت پدر برای پروفایل + متن (2)