zarasays:

سلام خوبین ببخشید من خواب دیدم که یه نفر با قیافه و هیبت ترسناک از من میخواد هزار تومان بهش کمک کنم و براش یه سطل پنیر بخرم و من هم همین کار رو میکنم ضمنا اون فرد رو نمیشناسم و نمیدونم زنده است یا مرده

حوراsays:

مادرم خواب دیده که پدرم در ملاء عام در حال خالی کردن صندوق صدقات و دزدیدن پول از داخل آن است و مردم در حال مسخره کردن او هستند ( پدرم مرد درستکار و صالحی نبوده و سالهاست ترک منزل نموده است و حسن شهرت در محل سکونتش ندارد )

Mojtabasays:

سلام من خواب دیدم وضع مالیم خیلی خوب شده و وارد بوتیکی شدم و فرد فقیری رو باپسرش دیدم که قصد خرید لباس رو داشتن ولی پولی نداشتن من هم برای پسره هم پدرش لباس خریدم . ممنون

سماsays:

سلام. خواب دیدم یه خانم فقیری گوشه خیابون نشسته بود و خیلی گرسنه اش بود ولی به من چیزی نگفت. خودم احساس کردم گرسنه اس و یه نون قازی بهش دادم. اون خانم هم همش زیر لب میگفت خدایا شکرت که روزی رسانی. از گفته اش خیلی متحول شدم???

امیر علی خمسهsays:

سلام خسته نباشید من خواب میدیدم از گوسفندان پدر فوت شده ام دزدیدم وپولش را صدقه دادم به یک نیازمند پدرم در خواب ده گوسفند داشت

فاطمهsays:

من خواب دیدم که شب بود و داشتم برمیگشتم خانه ...ویادم نیست از چی تو خواب میترسیدم...در راه پنج شش تا سکه ده تومنی روی زمین دیدم و برداشتم...بعد اومدم دیدم در ابتدای کوچمون صندق صدقات هست(در عالم واقع اصلا در کوچه ما صندق صدقات نیست)....همه اون سکه ها رو به عنوان صدقه و برای رفع مشکلی که تو خواب داشتم و الان یادم نیست چی بود انداختم داخل همون صندق صدقات....

علیsays:

سلام. در عالم خواب دیدم مرد عربی با دشداشه که به نظرم مرد ثروتمندی می آمد به من و تعدادی دیگر که حضور داشتیم صدقه داد و سوار ماشین شود که برود من هم عکس خانواده فقری نشان دادم و گفتم این خانواده چیزی ندارن و قرار شود کمک کند

محمدsays:

سلام من در واقعیت از موضوعی بسیار ناراحت و رنجور هستم و در خواب دیدم که در بازار در حال قدم زدن هستم و پسری فقیر و گرسنه از مردی که غذا میفروخت تقاضای غذا کرد ولی مرد جوابی بهش نداد و بعد پسر خواست که به مرد غذافروش حمله ور بشه که به زور نگهش داشتم و پول بهش دادم که غذا تهیه کنه. در ضمن یکی از آشناها هم همراهم بود و میخواست پول بده که من پیشی گرفتم و به پسر فقیر پول دادم. ممنون میشم تعبیرش رو بفرمایید.

نیلوفرsays:

سلام خواب دیدم یه پیر زن اومد پیشم بهم گفت کمکم کن خواستم بگم پول ندارم دیدم ۲۰۰تومن داشتم سکه ای بهش دادم اومدم پولو بزارم تو دستش پول جرقه زد تو دست اون پیر زن لطفا تعبیرش بگین

shaylinsays:

سلام وقت شما بخیر من خواب دیدم داخل حیاط منزل قبلی ما چندتا مرغو خروس داخل گل گیر کردن و من رفتم کمکشون کنم دربیان و دیدم که تعدای بچه گدا داخل حیاط ما هستن و من داشتم یه چیزایی بهشون میگفتم که یادم نیست فقط یکی از اون بچه ها که دختر بود و به نسبت فهمیده تر میگفت ما گدا نیستیم و... که من گفتم پس چی هستید... و قرار بود که منزل ما بمونن وفکر میکنم قرار بود ما کمکشون کنیم:

...says:

سلام خواب همسایه پدرو مادرمو دیدم خواب دیدم این پیرزنو یه جایی دیدم ومیخواستم بهش یه سکه ی پانصدتومانی بدم که قبول نکرد وبهم پسش داد منم توو جیبم گذاشتم بعد یه جای دیگه دیدمش ازش ترسیدم سرووضع گداها روداشت سرشم لخت بود میخواستم فرار کنم که دیدم صدام کرد که بی بی کمکم کن منم درحالی که از ترسش فرارمیکردم توو جیبامو هم میگشتم که متوجه همون سکه شدم وبهش گفتم همینو دارم ومیذارم این قسمت دیوار وگذاشتم وازش دور شدم بعد دیدم سکه رو برداشت وسمت خونش رفت منم نگاش کردم دیدم یه پیرزن دیگم از اون دور نگاش میکنه وفهمیدم اینا باهمن درهمین حین عروسشم دیدم که همونجاست وناراحت شدم وبغض شدیدی اومد سراغم که به مادر شوهرش رسیدگی نکرده واونم گدایی میکنه بعدش اینو که«خدایا محتاج مکن اگر محتاج کردی محتاج نامردان مکن» باآواز بلند وتحریر زدن وبا دلی گرفته میخوندم باتشکر از زحمات شما درسال گذشته ممنون از تعبیرشما

مهرخورشید سیاوشsays:

سلام و احترام خواب دیدم در مراسم روضه ی ماه محرم هستم در گوشه یی پسربچه یی دیدم ژنده پوش و فقیر بعد از اتمام مراسم رفتم خرید دیدم که همان پسربچه کنار منه گفتم تو اینجا چکار میکنی؟پدر و مادرت کجا هستن؟ گفت از خرم آباد اومدم پدر و مادر ندارم فوت کردن فقط یه برادر دارم که کوچک ه و مریض ه بعد دیدم در جایی دورتر آقایی ایستاده رعنا و شیک پوش تمام نگاهش به من بود به پسرک گفتم اگر راست بگی کمکت میکنم همان آقای شیک پوش اومد و گفت من تحقیق میکنم ولی تو هم بهم جواب بده که با من ازدواج میکنی؟رفتیم و دیدم در اتاقی نمور و تاریک پسرکی لاغر و مریض خوابیده انگاری فلج بود پسرک راست گفته بود بعد بردمش خرید کلی لباس وآذوقه خرید کردم براشون خیلی خوشحال شد و تشکر کرد گفتم خدایا به این بچه کمک کردم و صدقه دادم تو هم بهم کمک کن با تشکر از تعبیر خوابم

فاsays:

با سلام بنده ب کسی ک دوستش دارم دعوام‌ن شده و دو هفته ای هست که قهریم، خواب دیدم با پدر و مادرم بودیم که شخصی که دپستش دارم اومد سراغمون و ما رو برد خونشون و مادرش هم بودن ما در حیاط نشستیم، پسری که دوستش دارم خیلی خسته و پیر شده بود نسبت ب سنش مادرش هم همینطور خیلی پیر شده بود( نامادری) و به ما بد نگاه می کرد.

فاsays:

با سلام بنده ب کسی ک دوستش دارم دعوام‌ن شده و دو هفته ای هست که قهریم، خواب دیدم با پدر و مادرم بودیم که شخصی که دپستش دارم اومد سراغمون و ما رو برد خونشون و مادرش هم بودن ما در حیاط نشستیم، پسری که دوستش دارم خیلی خسته و پیر شده بود نسبت ب سنش مادرش هم همینطور خیلی پیر شده بود( نامادری) و به ما بد نگاه می کرد.

حجت رضاییsays:

سلام دیدم تو یه مکانی هستم و یک چیزی شبیه قلک یا صندوق صدقه بود و کسی هم نبود بعد درشو باز کردم دیدم چند عدد سکه داره بعد اونارو برداشتم و پیش خودم گفتم کسی نمیبینه و اینارو بعنوان صدقه میندازم تو صندوق صدقات و بعد کمی رفتم ان طرف تر یک صندوق صدقه بود و سکه هارو ریختم توش

حجت رضاییsays:

سلام مدتی است خوابهای منو تعبیر نمیکنید ببخشید من شب قبل از این خواب در یک بحثی با یه نفر به اهل بیت جسارت کردم و شاید معنی این خوابم هم همین باشه و اگر شما بخاطر همین از دستم ناراحتید عذر خواهی میکنم و از گفته خودم توبه کردم...ممنون

مهدیsays:

سلام من خواب دیدم یه زن سیاه که پول خرد دستش لباس سیاه تنش ومثل گدا بود دستمو گرفته بود و ول نمیکرد من یه سکه صد تومنی بهش دادم منو ول کرد

مهدیsays:

سلام من خواب دیدم که به یه پیرزن نیازمند 1500تومان کمک کردم.

زهرا محمدیsays:

سلام من خواب دیدم سه تو من پول داشتم و هزار تومن رو صندوق صدقات انداختم بقیه خواب رو یادم نمیاد

بهزاد خالندیsays:

سلام ، من درخواب دیدم که عروسی هستم و دو سه تا گدا بودند که به هرکدام از گداها مقداری پول از داخل کیف پولم کمک‌کردم . ممنون میشم تعبیر بفرمایید .

امیر پورابولیsays:

سلام من در خواب دیدم دو نفر از همسرم میخواهند پول بگیرند به عنوان گدا اما من شدیدا مخالفت کردم (زیرا ان دو نفر در خواب گفتن ما هر روز پول زیادی از همسرت میگیریم

فاطمهsays:

سلام من خواب مادر بزرگم رو دیدم که از مادرم خواستند براشون صدقه بدند اما موجودی کارتشون کم بود ، ظاهراً یک نفر اون کارتی که پول داشته رو از مادر بزرگم قایم کرده بودند و ایشون خیلی ناراحت بودند که چرا داخل کارت پول نیست درحالی که پول داشتند ، در آخر چون خیلی ناراحت بودند من بغلشون کردم . مادر بزرگم به تازگی فوت کردند .