شعر درباره گوش دادن
شعر درباره گوش دادن از انواع شعرهای موجود است. اشعار بسیاری در ارتباط با گوش دادن توسط شاعران مشهور ایرانی با مضامین مختلف سروده شده است. این اشعار گاهی در قالب شعر نو و گاهی در قالب شعر سنتی با کلامی متفاوت سروده شده اند.
شعر درباره گوش دادن
گاهی تمام زندگی ام درد می شود
زخمی به تار و پود دلم نقش می شود
با این که تمام هشت کتاب (سهراب) را از برم
گاهی خواندن بوف کور (هدایت) چه دلچسب می شود
تمام سال را (شجریان) گوش می کنم
اما برای سخت ترین لحظه های عشق
گوش دادن (عاشقانه های ابی) تجویز می شود
من راه و رسم شاعری با زبان وزین،
با واژه های ناب را از یاد برده ام
هی خواندن مکرر ابیات و شعر و نثر..
گاه از فروغی و سعدی
گاه از رهی....
تکرار مداوم قرن های قبل می شود.
در عصر بی وزنی مدرن
در قرن توقیف واژه ها
شاعر تمام بودنش از قبل نابود می شود..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مجموعه اشعاری که در ارتباط با گوش دادن سروده شده اند از احساسات عمیق و درونی شاعران خوش ذوق و قریحه ایرانی سرچشمه می گیرد و موجب سروده شدن شعری متفاوت با مفهومی عمیق می گردد.
آخرین حرف من و تو سایه شوم عقابه
اون که هوامو داره خودش سال هاست تو خوابه
من رو سال هاست معتاد و الکلی اسم دادن
عزیزم اون خونا که به دلم کردی برام شرابه
منو ببین با یه آغاز تازه به اسم مرگ
آغازی که سال هاست توی تقدیر نانوشته ام خرابه
من اینم چشماتو باز کن منو خوب ببین
اون من که تو ساختی توی ذهنت یه سرابه
به قول خودت عشق و دل خوش کیلو چنده
برو فکر نون باش که عزیزم خربزه همش آبه
اینها همه حرف های این چند سال توئه عزیزم
برام گوش دادن به این ها بهتر از هزار ثوابه
توی این شهر غریب عشق من و تو محاله
آخه عزیزکم از قدیم اسم این شهر تکابه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یکی از زیباترین و با مفهوم ترین اشعار سروده شده در ارتباط با گوش دادن می باشد. شعر زیبای زیر در قالب شعر نو سروده شده است و با کلامی دلنشین هر خواننده ای را تحت تاثیر قرار می دهد.
من در این تاریکی
اشک نورانی آفتاب خدا می بینم
که دراین وسعت شب آویخته
و در آن خاطره ها اندوخته
رنج ها آمیخته
دردها بنهفته
یاد می دارم که در این ظلمت شب
دل من نیز چقدر خاطره داشت
با بذر محبت چقدر خاطره کاشت
یک ستاره سر در مزرعه خویش نگاشت
که همین جاست سرای دل تنهایی ما
که همین جاست منزل آرامش ما
سر نهادن به تسلا ی خدا
گوش دادن به سکوت بهر خاطره ها
چه کسی خواهد گفت
صاحب این همه مزرعه ها
در شب شالیزار
چه کسی خواهد بود
عطر حسرت این همه خاطره ها
چه کسی خواهد برد
و من اکنون تنهایم
در درون شب ها
اشک یک خاطره دیگر را می کارم
به گل حاصل از آن می بالم
و دوباره می گریم
تا کنم سیر از آن
گل آن خاطره را، رایحه را
و به آرامی می گویم
آخر چه کسی خواهد شد
«تکیه گاه دل ما»
جز خدای متعال
که همو هست صاحب
این همه مزرعه ها،خاطره ها
چه کسی خواهد بود
آه از خاطره ها
آه از خاطره ها
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر درباره گوش دادن و گوش شنوا جایگاه ویژه ای در ادبیات ما دارد و اشعار بسیاری در این زمینه سروده شده است.
وقتی گوشش شنوا نیست
حرف تازه ای ندارم
سر عاشقی نمونده
که به صحرا بگذارم
که به صحرابگذارم
شور شاعرانه ای نیست
غزل و
ترانه ای نیست
به لب آینه حتی
حرف عاشقانه ای نیست
هر کسی می پرسد ازمن
در چه حالی در چه کاری
تو که اهل روزگاری
خبر تازه چه داری
می بینن اما می پرسن
چه سوال خنده داری
وقتی گوش شنوا نیست
حرف تازه ای ندارم
سر عاشقی نمونده
که به صحرا بگذارم
که به صحرا بگذارم
چی بگم وقتی که هیچکس
منو از من نمی فهمه
حرفای نگفتنی رو
جز به گفتن نمی فهمه
غم آدم دیدنی نیست
قصه ی شنیدنی نیست
بعضی حرفا رو باید دید
بعضی حرفا گفتنی نیست
وقتی گوش شنوا نیست
شوق گفتن نمی مونه
وقتی جاده رو به هیچه
پای رفتن نمی مونه
خبر تازه چه دارم
خبر تازه چه داری
تو چرا باید بپرسی
تو که اهل روزگاری
می بینی اما می پرسی
چه سوال خنده داری
وقتی گوش شنوا نیست
حرف تازه ای ندارم
سر عاشقی نمونده
که به صحرا بگذرم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گاهی اشعار سروده شده در ارتباط با گوش دادن با مفاهیم عاشقانه همراه است و بیانگر احساسات عمیق شاعر می باشد.
عـشق یـعنی خنده ی اون
از لذت دوستی با تو
عشق یعنی بارش اشکای تو
رو خیسی اشکای اون
عـشق یعنی خندیدن و خندیدن
به پای هم دویدن
دویدن و ندیدن
آخرت آزادگی
یعنی همین ندیدن
هم ارز و همپای هم
قدم ها رو برداشتن
ایستادن و نشستن
به حرف هم گوش دادن
از فکر هم شنفتن
نه از بینی و قد ، بد بردن
عشق یعنی بدون بوسه
چشم اونو ببوسی
بهش بدی یه چشمک
عشق بکنه ، بخنده
عشق یعنی
زندگی رو واسش بخش بکنی
بزرگی ها رو بش بگی
از اخم و منت و غرور تهیش کنی
دوستی بی طمع رو بهش بگی
عشق یعنی
قرمزی غروبای رود رو به هم نشون بدیم
گل بودن رودخونه رو که نمی شه کاریش بشه،
نبینیم و نشون ندیم
عشق یعنی
اشک از این همه بزرگی خدا
اشک از اون همه فاصله ها تا افقای دور دریاها
اشک از فاصلمون تا شاهین یا عقاب تو اوجای پروازشون
اشک از نارنجی بودن هویج و پرتغال
سبز بودن خیار و پوست هندونه
اشک از فاصله بین سبابه تا اشاره
عشق یعنی
ندونی که عاشق شدی
عشق یعنی
جدایی و دلتنگی
افتادن و شکستن
عشق یعنی
خیلی چیزا
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در ارتباط با گوش دادن اشعار بلند و کوتاهی سروده شده است که هر یک بیانگر مفهومی متفاوت از زبان شاعران توانمند می باشد.
يکی گفت تو اسمونا
هرکسی ستاره داره
واسه قلب تک وتنهاش
هرکسی يه ياری داره
پس کجاس ستاره ی من
که دل من بيقراره
خسته شد ازين شکستن
مثل دنياشوره زاره
داری ميری نمي دونی
که چشای من مي باره
حرفی از ديروز نداری
وقتی فردايی نداره
پابه پای يه غريبه
اومدن معنا نداره
گوش دادن به دردودل هاش
ديگه خنديدن نداره
فکربرگشت ونکن باز
راه رفته پل نداره
دل هرکس رو شکستن
واسه توکاری نداره
من ميرم تاکه ببينی
تنهايی حالی نداره
توی قلب يه مسافر
موندنم جايی نداره
که جا نمی شه تو این ورقا .
تهیه کنده : توپ تاپ
خوب بود....
من میرم تا که ببینی تنهایی چه حالی داره......