عکس نوشته تیکه دار چای تلخ برای پروفایل
تلخ منم ، همچون چای سرد که ساعات طولانی نگاهش کرده باشی و ننوشیده باشی...تلخ منم ! چای یخ ...که هیچکس ندارد هوسش را...عکس نوشته های زیبا و جالب با موضوع چای تلخ را در این آلبوم از سایت شاهد هستید که در طرح های متنوع و مناسب برای پروفایل تهیه شده اند ، در ادامه همراه باشید...
به قدر یک فنجان چای دو نفره صبر کن
بی آنکه نگران نگاه خیس من باشی
دمی آسوده نفس بکش
بی آنکه دلواپس قلب خاموش من باشی
پنجره دلتنگی هایم را رو به خواستنت بسته ام
اشتباه شیرین دلم را به رخ این بغض سنگین نکش
بگذار و برو بی آنکه نگران دلی باشی که بی صدا
در پس ثانیه های دوست داشتنت تباه شد
قصه ی غریبی نیست
تکرار خواستن ها و نداشتن ها
قصه ی دلهای همیشه تنها
فنجان چایت که به پایان رسید
آخرین خط این قصه را ناتمام بگذار و برو
غم از چشمان من می ریزد آرام
چه کردی با دل افتاده در دام
جهان گویا توقف کرده در من
از آن وقتی که رفتی نا بهنگام
نگاهم از رمق افتاده اما
به دنبال توأم هر صبح و هر شام
در این فنجان چای تلخ، غرقم
بدون قند رویت تلخ شد کام
از این چایی که افتاد از دهانم
گرفتم فال تا دل گیرد آرام
نفس در عمق جان من اسیر است
چرا شد منتظر تا حکم اعدام
دلم از شوکران غم که نوشید
به چشمم مرگ را دیدم سرانجام
در می زنی و داخل می شوی
قلم را از دستم گرفته
و یک فنجان چای تلخ روی میزم می گذاری
و من نگاه می کنم و تشکر هم
لبخند می زنی و می روی
:باید شام را حاضر کنم ؛
حتی نمی پرسی که من چه می نویسم
و برای چه از چه می نویسم
مثل تمام روزهایی که رفتند و باز نگشتند
محبت را بر من روا می داری
پرده را کنار زده
نور می تابد به چهره غم زده ام
قلم در دست من است
و نیست یک فنجان چای گرم
تو هم نیستی من و خیال یاری تو
آه که بودنت چه زیباست .
دلم يك فنجان چای تلخ می خواهد
و يك دوست
و زمزمه رهايي از
اسارت دستهای سرد بی روح این شب شوم
ولی می ترسم نيايد ...
آخر....
حساب کار دستم هست
بارها چشمان انتظارم خشكيده.....
دیگر چیزی نمی گویم...
پشت این انتظار خواهم ماند
به معجزه دستان گره خورده مان.ايمان دارم
فقط از آن فنجان داغ ميترسم كه از دستم بيافتد
و از آن جاده که به مقصد نرسیده دو تکه می شود!
آه... می ترسم….
آنسوی پنجره
صدای گریه می وزد
شبی سرد و گره خورده
پک عمیقی می زنم به سکوت
ای یگانه ترین
برایم یک فنجان چای تلخ بیاور
و بشارت دهنده ای که
تنها گوش سپارد به حرفهایم
یک فنجان چای تلخ می نوشم هر شب
یک خاطره ی تلخ می نوشم هر شب
هنوز با خیال تو زندگی می کنم
هنوز هم با خودم کلنجار می کنم
چه اسوده رفتی و من هنوز
با خیال تو زندگی می کنم.
به هر بهانه ای
دنیا را مهمان بباید کرد
به لبخندی
گر به رسم عاشقی باشد
یا نوشیدن یک فنجان چای تلخ
در هوای بارانی
بهای عمر کوته را
همین ارزد
که بخندی به دردهايت
وگویی تو را می فروشم
به گرمای فنجانم
حتی اگر بارانی نبارد ز آسمان
مردد کرده مرا
فنجان چای نیمه کاره ات
من مات قامت تو،
تو از پشت این پنجره ی سرد،
به کدام نقطه ی عالم، دل باخته ای؟
من گم شدم میان ابرو سیگار تنهایی
باد میزند کنار زلف پریشان تو
من آه میکشم
از ماتم این زمستان نشسته به جان
تو میروی بی آنکه حتی نگاهم کنی
من ماندم و فنجان چای نیمه کاره ات
مردد کرده مرا فنجان چای نیمه کاره ات
من ماندم و تنهایی و سیگار نیمه سوز
من ماندم و تنهایی و فنجان چای یکنفره ام...
تهیه کننده: توپ تاپ