شعر درباره مرگ جوان ناکام
شعر درباره مرگ جوان از انواع شعر نو یا اشعار دیگر می توانند تاثیری ژرف بر خواننده بگذارند. مجموعه اشعار سروده شده درباره مرگ جوان با اندوهی عمیق و احساسات درونی شاعر همراه است. اشعار بلند و کوتاهی که درباره مرگ جوان سروده شده اند مرحمی برای افرادی است که جوانان خود را از دست داده اند. شاعران مختلف با سبک های گوناگون به سرودن شعر نو و یا اشعاری در قالب های سنتی درباره مرگ جوان پرداخته اند.
حقیقتا برخی از شعرهای غمگین و دوبیتی که برای مصیت جوان ناکام ( چه به صورت تصادف و یا چه بخاطر سایر دلایل) در این بخش گردآوری شده است زیبا و کاربرپسند هستند ، خیلی از افراد به شعر های دوبیتی کردی ، بختیاری و یا دشتی علاقه داشتند ، برخی به دنبال شعر و متن برای جوان ناکام پسر یا دختر بودند ، برخی اشعار حافظ یا مولانا را خواستار بودند ، که سعی شده است در سال جدید 1400 و 2021 ، بیشتر به مباحثی که ذکر کردیم پرداخته باشیم.
شعر درباره مرگ جوان
مرغ سحر نغمه سر کرد و بهار آمد
فصل گل و بلبل و شادی و نشاط آمد
چمن از سبزه و گل گشته مصفا و خرّم
بوی خوش از نافه گل در هوا پراکنده شد
بلبلان نغمه شادی در بوستان و باغ
سوسن و سنبل و لاله در چمن رقصان شده
اما در این میان، نغمهای غمگین
از گوشهای به گوش میرسد، نغمهای حزین
مرغی غمگین در قفسی تنگ
با بال و پر بسته و آرزویی در دل
این مرغ نغمه از مرگ ناکام خود سر میدهد
از آرزوهای بر باد رفته و عمر کوتاه خود
مرغ سحر نغمه سر میکند و بهار آمده
اما برای این مرغ غمگین، بهاری در کار نیست
اشک از چشمانش سرازیر میشود
و نغمهای سر میدهد که از دل و جان بر میآید
ای کاش من هم آزاد بودم
در آسمان پرواز میکردم و شادمان بودم
ای کاش من هم از گل و بهار لذت میبردم
و در این دنیای زیبا زندگی میکردم
اما تقدیر من چنین بود
که در قفسی تنگ زندانی باشم و بمیرم
مرغ سحر نغمه خود را به پایان میرساند
و سر به بالین غم میگذارد
و در سکوت شب، مرغ غمگین جان میسپارد
و آرزوهایش در دلش خاموش میشود
شعر مرگ جوان ناکام
بهار آمد، گلها شکفتند
اما در دل من، غمی سنگین است
بلبلان نغمه شادی سر میدهند
اما من از این نغمهها، هیچ لذتی نمیبرم
پروانهها بر روی گلها میرقصند
اما من در قفسی تنگ، اسیرم
همه چیز در این دنیا زیبا و شاد است
اما من از این زیبایی، هیچ بهرهای ندارم
مرگ، بالهای مرا بسته است
و آرزوهای مرا در نطفه خفه کرده است
بهار چه معنایی برای من دارد؟
وقتی که من دیگر نمیتوانم آن را درک کنم
بهار چه فایدهای برای من دارد؟
وقتی که من دیگر نمیتوانم از آن لذت ببرم
مرغ سحر نغمه سر میکند
و از زیبایی بهار میگوید
اما من فقط به صدای مرگ گوش میدهم
که در گوشم نجوا میکند
بهار آمد، اما برای من، بهاری در کار نیست
مرگ، بهار مرا به تاراج برده است
شعر مرگ جوان
بعد پرپر شدنت ای
گل زیبا چه کنم
من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم
بهر هر درد دواییست مگر داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
*****************
چه غم انگیز و تلخ است از دست دادنت، نمی توان باور کرد که جوان به رعنایی تو اکنون قرار است که برای همیشه به زیر خروارها خاک برود. این داستان تلخ و انگیز رهایی از دنیا برای هم اتفاق می افتد اما چه حیف که برای تو خیلی زود اتفاق افتاد. اکنون از خدا می خواهم که روحت در آرامش باشد و در اینجا که نتواستی اما بتوانی در بهشت خدا هر آنچه که میخواهی را تجربه کنی و از بودن در آنجا روحت شاد شود.
*****************
نوگلی پرورده بودم ،خاک از دستم ربود
آنچنان در بر گرفت ، انگار در عالم نبود
سالها زحمت کشیدم ، تا گلم پرورده شد
ناگهان پیک اجل ، آن غنچه را از من ربود
*****************
دوست داشتم دوباره روی ماهت را ببینم که به من لبخند میزنی و از شور و شوق جوانی ات برایم دم میزنی، دوست داشتم که ببینم به هر آنچه که میخواهی مرسی و به هر آنچه که دوست داری دست پیدا میکنی، دوست داشتم که ببینم به همان درجه شغلی و همان موقعیت اجتماعی که دوست داشتی میرسی و از بودن در آن لذت می بری اما چه حیف که دنیا دوست نداشت هیچکدام از این ها را ببیند. او تو را برای همیشه از قطار دنیا پیاده کرد و چه تلخ است این داستان غم انگیز که تو ناکام از این دنیا رفتی.
*****************
تا کی ز مصیبت غمت یاد کنم
آهسته ز دوری تو فریاد کنم
وقت است که دست از این دهان بردارم
از دست غمت هزار بیداد کنم
*****************
در دلم غمی دارم به اندازه تمام دنیا، همان دنیایی که تو را از ما جدا کرد. حالا شعله های این غم در وجودم زبانه می کشد و مرا ذره ذره از پا در می آورد. کاش هیچوقت مردنی در کار نبود، کاش هیچوقت رفتنی در کار نبود و کاش خدا هیچ عزیزی را از کسی جدا نمی کرد. تو عزیز من بود، تمام زندگی من بودی، کسی بودی که با تمام وجود دوستش داشتم و عاشقش بودم اما چه حیف که دنیا تو را در اوج جوانی ناکام از این دنیا برد و هیچ رحمی به تو نکرد.
*****************
افسوس که زیبا پسرم تاج سرم رفت امید و چراغ دل و نور بصرم رفت
زد آتش سوزان اجل بر گل عمرم ناگاه از این باغ گل نوثمرم رفت
*****************
اکنون چه می توانم بکنم؟ هر کاری هم انجام دهم در نهایت نمی توانم تو را زنده کنم. تو برای همیشه از پیش ما رفته ای و دنیا غمی بزرگ بر جان ما نهاد. هر بار به جوانی ات فکر میکنم وجودم پر از غم و غصه می شود، با خودم می گویم که خدایا، چرا جوانی که هزاران آرزو داشت را بردی و اکنون او محکوم به بودن زیر خروارها خاک است؟ حیف جوانی ات بود، کاش نمی رفتی و کاش زنده میماندی و به هر آنچه که میخواستی می رسیدی.
*****************
جوان نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوست داران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
شعر درباره مرگ جوان از جمله اشعاری است که توسط شاعران با احساس ایرانی سروده شده است و از جمله اشعاری است که با غم و اندوه فراوان همراه است. بسیاری از شعرهایی که در وصف مرگ جوان توصیف شده است به صورت اشعاری کوتاه می باشد که از غم و اندوه شاعر سرچشمه می گیرد.
شعر تک بیتی درباره مرگ جوان
سرگذشت غم هجران تو با شمع گفتم
آنقدر سوخت که از گفته پشیمان کرد
شعرهای مرتبط با مرگ جوان از جمله اشعاری است که هر خواننده ای را تحت تاثیر قرار می دهد.
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم
بهر هر درد دوایی ست به جز داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
اشعار کوتاهی که در رابطه با مرگ جوان سروده شده اند، غم فراق عزیز از دست رفته را با کلامی دلنشین و زیبا به خواننده منتقل می کنند. شعر درباره مرگ جوان با بیانی متفاوت سروده شده است و به نوعی تسلیت مودبانه به خانواده هایی می باشد که جوانان خود را از دست داده اند.
شاعران در وصف جوان بس سخنها گفتهاند
من زبانم ولیکن از توصیف این رنج گران
مهربانیهای تو آتش به جان ما فکند
وه چه جان سوز است داغ فرزند جوان
شعر درباره مرگ به ویژه مرگ جوان یکی از پدیده های رازناک هستی است که این غم فراق می تواند دغدغه اصلی زندگی همه انسانها باشد. شعر درمورد مرگ جوان را می توان یکی از دردناک ترین اشعار سروده شده به شمار آورد. شعر زیبای زیر نشان از چشم انتظاری بازماندگان برای بازگشت جوان از دست رفته دارد.
حافظا دیدی که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با اشک غم کوه امیدم کاه شد
گفته بودی یوسف گمگشته باز آید ولی
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد
گاهی اشعار کوتاه و بلندی که در رابطه با مرگ جوان سروده شده اند می توانند در احساس همدردی خانواده های داغدار بسیار تاثیرگذار واقع شوند.
شقایق بودی و دیری نماندی
سرود زندگی را نیمه خواندی
زدی برقی و خاکستر شدی تو
عزیزان را به سوگ خود نشاندی
یکی از زیباترین اشعار سروده شده که می تواند مغموم ترین حالات و احساسات را به کلام آورد شعر در مورد مرگ جوان است.
کجا رفتی عزیز من
زمین معرفت خیز محبت جوش
عزیزم جان من همدرد گرم آغوش
همیشه خاطرم جاریست
محبت از تو در دل یادگاریست
درودت باد ای فرزند من بدرود
وجود تو سرود زندگانی بود
اشعاری که با مرگ جوان مرتبط می باشد از غم از دست دادن فردی ناشی می شود که در سن پایین فوت شده است از این رو ذوق و قریحه شاعری به کمک غم و فقدان از دست دادن جوان آمده و موجب سرودن شعری دردناک و زیبا می شود.
تا کی ز مصیبت غمت یاد کنم آهسته ز دوری تو فریاد کنم
وقت است که دست از این دهان بردارم از دست غمت هزار بیداد کنم
شعر در مورد مرگ جوان ناشی از قریحه و احساست شاعر می باشد که گاهی بلافاصله پس از از دست دادن جوان شعری زیبا را می سراید و گاهی پس از گذشت مدت زمان طولانی از مرگ جوان شعری زیبا سروده می شود. شعر زیر را در قالب شعر نو در ارتباط با مرگ جوان مشاهده می کنید.
صدای بلند ترمز ماشین
جسمی بی جان بر زمین
تمامی احساسم درد کشنده
پایانی از زندگیم بود همین
وحشت زده ای در حال فرار
به پرواز در آمد روحی بیقرار
جسمی بدون دردی آرمیده
روحی برروشنی ابرها سوار
قطرات اشک در چشمانم یخ زده
ودهانی از آخرین فریاد باز مانده
نگاه وحشت دیگران از ترس
زمزمه هایی می گویند: او مرده
من فریاد می شوم که زنده ام
در سکوت بی جان جسم
در ماشینی که بسرعت می رود
خاموش می شود بلندترین فریادم
جیغ...جیغ در فضای مرگ من
اشک...اشک در هوای سوگ من
روزهایی پیاپی می گذرند
یک
دو
سه
.
.
تاکی در یادها خواهم ماند؟
اشعار سروده شده در مورد مرگ جوان در انواع شعر نو در ارتباط با خلاء وجود فردی است که فقدان او در زندگی هر خانواده ای احساس می شود. بسیاری از شعرهای سروده شده در این زمینه حسرت از دست دادن جوان را به زیبایی در کلام بیان کرده اند.
گل من
شد فصل بهار و شدم از غصه هلاک
دارم جگری کباب و چشمی نمناک
گل ها همه سر ز خاک بیرون کردند
الا گل من که سر فرو برده به خاک
بسیاری از اشعاری که در رابطه با مرگ جوان سروده شده است حکایت از زنده ماندن یاد و خاطره جوان از دست رفته دارد.
شعر درباره مرگ جوان
سفر کرده به معراج
ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم
ای گل پرپرما، چشم به راهت هستیم
تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران
ما همه ماتم زده هر لحظه به یادت هستیم
گاهی اشعار مرتبط به مرگ جوان نشان از دل سوخته ی شاعر و احساس غم و اندوه شدید او دارد که به زیبایی در شعر نمایان گر است. این اشعار احساس درونی بسیاری از افرادی که جوان خود را از دست داده است را بیان می کند.
در سوگ توام ناله ز عیوق گذر کرد
داغ تو، دل سوخته را سوخته تر کرد
آهی که به یادت ز دل زار برآمد
از کوه گذر کرد و بر افلاک اثر کرد
دو بیتی در سوگ جوان ناکام
دو بیتی اول:
سر از خاک غم برافراشت جوانی
پرپر شد گلی از بوستان زندگانی
بیتی دوم:
اشک مادر، ناله پدر، ماتم عالم
رفت از کف گوهر تابنده، شد خاک عالم
دو بیتی سوم:
ای کاش نَمَی از اشکِ ما بود مرهم زخم
ای کاش ناله ی ما بود فریادِ آن ماتم
دو بیتی چهارم:
یادش بخیر، آن خنده های شاد و بی آلایش
حال گشته خاک، آن تنِ پر از شور و غوغا
دو بیتی پنجم:
پرنده ی آرزو در قفسِ مرگ گرفتار شد
جوانی ناکام، در دامِ اجل گرفتار شد
دو بیتی ششم:
ای کاش می شد، بازگردد به این دنیا
ای کاش می شد، ببینیم دوباره آن لبخند زیبا
دو بیتی هفتم:
مرگ زود هنگام، گلی را از ما چید و رفت
یادی از او در دل ها، تا ابد باقی ماند و رفت
دو بیتی هشتم:
روحش شاد و یادش گرامی باد
غمِ او در دل ها، جاودانه خواهد مان
مطالب پیشنهادی :
شعر درباره ی غم از دست دادن عزیزان
پیام و جملات کوتاه درباره غم فوت رفیق (2)
شعر های زیبا درباره مرگ برادر جوان
گلچینی از شعرهای زیبا برای چهلم عزیزان
مجموعه شعرهای زیبا درباره ی مرگ خواهر
متن غمگین و زیبا در مورد مرگ خاله