عکس نوشته های غم عشق برای پروفایل
در این آلبوم از سایت توپ تاپ گلچینی از عکس نوشته ها و متن های کوتاه ، خاص و عاشقانه را با موضوغ غم عشق خوردن شاهد هستید ، شاید اینگونه تصاویر را در پروفایل کاربرانی دیده باشید که در در رابطه ی عاشقانه ی خود در حال حاضر دچار کم و کاستی هایی هستند و یا حداقل در یک رابطه ی عاطفی منتظر یک اتفاق ویژه هستند ! در ادامه با ما همراه باشید....
من صيدم و تور از او
من شعرم و شور از او
شد زنداني من غصه
غم باد به دور از او
مي ايسته جلو آيينه
اونجا منو مي بينه
دل مي تپه و ميگه
اين عشق چه شيرينه
دنياش ميشه وارونه
اشكاش سيله بارونه
غم داره فراوونه
فكر كرده كه آسونه
رفتم از توي سينه اش
پر شد به جام كينه اش
حالا همه چي سر شد
جز سايه ي سنگينش
عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده ..
امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ!
و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!
و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست…
و غم عشق سـهم ِ مــن!
وقتی دلت مثل من ترک برداشت
دیگر آمدن یا رفتن
بودن یا نبودن
هیچ فرقی نمی کند
آدم یک روز به جایی می رسد
که دلش می خواهد همیشه بخوابد
خواب چقدر خوب است
برای نداشتن ها
گاهی دست خودت نیست
دوست داشتن کسی
که می دانی نمی شود او را داشت
اما مطمئنی تا ابد
دوست داشتنش
تکه تکه ات می کند
عشق هرجا رو کند آنجا خوش است
گر به دریا افکند دریا خوش است
گر بسوزاند در آتش دلکش است
ای خوشا آن دل که در این آتش است
تا بینی عشق را آیینه وار
آتشی از جان خاموشت برآر
هر چه می خواهی به دنیا نگر
دشمنی از خود نداری سخت تر
عشق پیروزت کند بر خویشتن
عشق آتش می زند در ما و من
عشق را دریاب و خود را واگذار
تا بیابی جان نو خورشیدوار
عشق هستی زا و روح افزا بود
هر چه فرمان می دهد زیبا بود
می دانم…
تو دست نیافتنی ترین معشوق زمین باش!
حتی دور از دستانِ من،
ولی باش..!
اینجا میان شعرهای من
دست کسی به تو نخواهد رسید…
از میان انبوه زخم ها
سکوت بغض ها
و خاموشی واژه ها
“تـو”
بی بهانه سر ذوقم می آوری …
پس بمااان
شوق دیدار تو را دارم نمی آیی چرا؟
مثل باران ، تند میبارم نمی آیی چرا؟
خسته ام از درد ، از آهنگ های بیکلام
خسته از آهنگ گیتارم نمی آیی چرا
غرق در کابوس میمانم مجال خواب نیست..
من چرا تا صبح بیدارم؟ نمی آیی چرا؟
رفته ای! با خاطراتت اشک میریزم هنوز
باز غم در سینه میکارم نمی آیی چرا؟
ای دوای درد قلبم، خسته ام از زندگی
بی تو در بستر گرفتارم نمی آیی چرا
نسخه ای پیچیده دکتر بوسه بر لبهای عشق
آه، محتاج پرستارم نمی آیی چرا
هیچ کس من را پرستاری به جز روی تو نیست
از تب این عشق، بیمارم نمی ایی چرا
عشق تو
شوخي زيبايی بود که خداوند با قلب من کرد !
زيبا بود امّا شوخی!!!!
حالا . . .
تو بي تقصيری !
خدای تو هم بی تقصير است !
من تاوان اشتباه خود را پس ميدهم . . . !
تمام اين تنهايی
تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » بود.
طراحی : توپ تاپ