عکس نوشته شاعرانه + متن
یک آلبوم احساسی و پر از زیبایی با موضوع عکس نوشته های شاعرانه ,دانلود جملات تصویری با تصاویر متن دار شاعرانه و رمانیتک با کیفیت بالا مخصوص برای پروفایل اینبار تقدیمی در سال 1396
شاعرانه های غمگین و کوتاه از شاعران بنام و بزرگ ایرانی و یا خارجی که خیلی ها علاقمند به دنبال کردن آن ها هستند
Photo poetic and beautiful
ای فقیر، بر سر این دنیای فانی و زودگذر جنگوجدال نکن که نه عمر خضر جاوید و ماندگار است و نه سلطنت اسکندر
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم
احساس سوختن به تماشا نمی شود
تبانى بود گره خوردنت با کلاف کلافه دلم...
دروغ میگویید که تنهایید.
مگر میشود مخلوقی تنها بماند
تنهایی رابهانه ی بدی هایتان نکنید.
عاشقی کنید.. عشق بورزید... عشق بسازید..... شما مخلوقی هستید سرشار از عشق و محبت خالقی که خود معشوق عالمیان است.
حال
اگر ادعای عاشقی دارید
ولی حالتان بد است
مطمئن باشید
یا مفهوم عشق نمیدانید
یا دچار مخلوقی شدیده اید که بیراهه میرود.
این سهم شما از عشق نیست
عاشقی یعنی حال خوش
دو بالی که عشق به شما میدهد
میتوانید تا آسمان نهم
تا خود خدا اوج بگیرید
پس از همین راهی که آمدید
دوباره برگردید به اول مسیر
سختی را به جان بخرید
تا در ادامه زندگی آسوده باشید
جلوی ضرر را از هر کجا بگیرید منفعت است
خودتان از تجربه عشق واقعی محروم نکنید
شما لایق بهترینید...
چه حالی بهتر از این که به پیشت بغض میآرم
تو هم با شانه ات اقلیم باران خیز من باشی ...
هر زَن؛ هزاران شاعر را
در خود پنهان دارد.
هر شعر؛ خاطره ی زنی ست که روزی
از دنیای مه آلود شاعری گذشته ست
یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیدن
یک پنجره
که دست های کوچک تنهایی را
از بخشش شبانهٔ عطرِ ستاره های کریم
سرشار می کند ... و می شود از آنجا
خورشید را
به غربت گلهای شمعدانی مهمان کرد !
یک پنجره برای من کافیست
هیچ ﺑﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺑﯽ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺑﺎﺩﻫﺎ
ﻭ ﻫﯿﭻ ﺟﻨﮕﻠﯽﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﺪﻩ
ﻣﮕﺮ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻨﻢ ...
ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ
ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﭙﯿﭽﺪ ﺩﺭ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯾﻢ ...
از عشق سخن گفتن
برای آدمی
هنوز خیلی زود است
خیلی زود...
عادت کرده ایم
آنقدر که یادمان رفته است
شب مثل سیاهی موهایمان می پرد
و یک روز آنقدر صبح می شود
که برای بیدار شدن دیر است
چه بسا روزهایی که می اندیشیم
عاشقانه ترین و رمانتیک ترین رابطه ی دنیا رابطه ی ما دوتاست ....
اما به افتضاح ترین شکل ممکن از هم جدا می شویم ....
و چه بسا روزهایی که فکر می کنیم
امکان ندارد هیچ حسی بین ما و یک شخص خاص جاری شود ....
و بعد؛
شاهد زمانی هستیم
که رمانتیک ترین رابطه ی دنیا را همین ما دو نفر رقم زده ایم
ما آدم ها چقدر پرت فکر می کنیم
راجع به رابطه هایمان
هیچکس نخواهد فهمید
در زندگی هر آدمی
یک نفر هست
که دوست داشتنی ترین پنهان دنیاست
شـبـنـمِ اشـک
از چـشــمِ تَـرَم
مى چکـد آرام آرام..
ابریــست هواى دلِ من
بـاز گرفته سـت بــاران
دل تنگی نوشت خودم ...
یه روزی یه جایی من برای یه نفر دوست داشتنی ترین آدم دنیا میشم
شک نکن ... که حاضره زندگیشو بده تا قبول کنم توو دنیاش بمونم
ولی درد من وقتیه که اون آدم تو نباشی
در تمنای سکوتی که پر از همهمه هاست
حـرفی آمـد بـه دل امـا به زبان رانده نشد
وقتی از گفتن آن حرف ، به هرشیوه ی چشم
غیر تکرار تو در صفحه ی دل خوانده نشد
با همان شرم نگاهی که حضورش خاموش
زیـر آوارترین حس وجودم جاری ست
در عبـور نفست هستم و بـا شعله ی آه
هرگز آن سینه ی بی مهرتو سوزانده نشد
آب از آب تکان خورده بـه سجـاده ی دست
هرکجـا نقش تو در کعبه ی جانش پیداست
قـبـله آنـجا بـه نـظر دورتـر از عـادت خـود
سمت دلخواه دگر ، لحظه ای چرخـانده نشد
بـه کـدام صـورت مـمکن شدن از ذات بـدل
بـیـن هـر خاطره یـا صحـنه ی لـرزان سراب
تـابـش گـرم هـوس هـای بلـوریـن خیــال
باز بی اصـل تماشای تو ، تابانده نشد
بعد تصویر وداعی که پس از بوسه ی باد
پشت هر پنـجره ی خالی دیـدار نشست
دیگر از جنس تو در شیشه ، هوایی نگران
دور و اطـراف مـن و حـادثه پوشانده نشد
وقتـی افسوس مثالی شده درحالت شمع
نه که درجلوه ی خـودسوزی به آتش ، هربار
نـه کـه در سردی خـاکستـر بی چـهره ی آن
اثر بودن پـروانگی ، فهمانده نشد
درد سر کم شد و شرّ نیز ، بلا هم کم و بیش
تن بی حوصله در خـلوت دنجش چه عجیب
باز دنبـال همـان بـوده کـه از فـاصـلـه هـا
خاطرش بی جهت آشفته و رنجانده نشد
نشد انـگار ، کـه بـا تـو بشود آن چه نشد
نشد ایـن همهمه ، فریـاد شـود از آغاز
نشد آخر بـتـوان گفت کـه صدای نـفسم
پای هر قافیه ات ، خسته و درمانده نشد