غروب جمعه
غروب جمعه ، همیشه حسی خاص و اغلب اندوهگین را با خود به همراه دارد. شاید این حس ناشی از پایان هفته، دوری از عزیزان، یا تفکرات عمیق درباره زندگی باشد. در ادامه، چندین دلنوشته درباره این حس خاص را با هم میخوانیم:
"غروب جمعه، انگار آینه تمام روزهای تنهاییست. خورشید که آرام آرام پنهان میشود، انگار دل من هم کمکم تاریک میشود. یاد روزهایی میافتم که کنار عزیزانم بودم و این غروبها برایم شیرینترین لحظات بودند. حالا اما، سکوت غروب جمعه، صدای نبودنهایم را بیشتر میشنود."
غروب جمعه
غروب جمعه
"در این غروب جمعه، دلم میخواهد فریاد بزنم: کجایی؟ اما میدانم کسی نیست که جوابم را بدهد. این سکوت عمیق، مرا به درون خودم میبرد. به گذشته، به آینده، و به همه چیزهایی که ممکن بود و نشد. غروب جمعه، همیشه مرا به فکر فرو میبرد."
"عشق، تنها چیزیست که میتواند تلخی غروب جمعه را شیرین کند. وقتی کسی را داری که به او فکر کنی، غروب جمعه هم میتواند زیباترین لحظات زندگیات باشد. اما وقتی تنهایی، غروب جمعه، تلخترین لحظات عمرت را رقم میزند."
غروب جمعه و دلتنگی
دلتنگی بیحد: "ای کاش میشد در این غروب جمعه، دستانت را میفشردم و به چشمان مهربانت نگاه میکردم. ای کاش میشد درد دل کنم و از انتظار طولانی بگویم. دل من برای ظهور تو تنگ شده است."
غروب جمعه دلگیر
امید به آینده: "هر غروب جمعه، نوید نزدیک شدن به روز موعود است. با هر نفس، امیدم به آمدنت بیشتر میشود. بدان که ما منتظران، لحظه شماری میکنیم تا پرچم عدالت را به دست تو ببینیم."
غروب جمعه+امام زمان
عهد و پیمان: "ای یار غایب! من با تو عهد بستهام که تا آخرین نفس منتظر بمانم. هرگز از یاد تو غافل نخواهم شد. ظهور تو، پایان تمام ظلمها و آغاز عصر عدالت است."
غروب جمعه ها
التماس دعا: "امام مهربانم! برای فرج تو دعا میکنم. دعا میکنم که روز ظهور تو، روز پیروزی حق بر باطل باشد. از تو میخواهم که ما را در این راه یاری کنی."
غروب جمعه+امام زمان
آرزوی دیدار: "آرزویم این است که روزی در جمع یاران تو باشم و از نزدیک به جمال نورانیات بنگرم. آن روز، روز جشن و شادی تمام جهانیان خواهد بود."