آموزش جامع و راحت یادگیری زبان ترکی
بدون شک اکثر مردم ایران دوست دارند با رایج ترین و پرکاربرد ترین کلمات ترکی اشنایی داشته باشند و یا بتوانند هنگامی که کسی ترکی صحبت میکند تا حدی معنی ان را درک کنند و خب برای این کار البته نیاز به تمرین تو تکرار هست پیشنهاد میکنیم لیستی از کلمات پر استفاده ای را که در این پست قرار داده ایم بدقت مطالعه کنید و با تمرین و تکرار روزانه بر آن ها تسلط یابید زبان ترکی یکی از گویش ها و شیرین ترین لهجه بین ترک زبانان عزیز در اقسا نقاط ایران میباشد
پایلاشین
راه های تشخیص کلمات تورکی که در زبان فارسی کاربرد دارند!
حال اگر کلمات تورکی رو حذف کنیم عایا زبانی بعنوان فارسی خواهد بود؟
در زیر بعضی از راه های تشخیص کلمات تورکی که در فارسی کاربرد دارند را آورده ایم امید که مورد توجه و استفاده قرار گیرد:
1 / کلماتی که به مه ختم میشوند مانند گزمه, ساچمه, دیشلمه, دولمه, چکمه , قابلمه, قیمه, سرمه, سورتمه, یورتمه, تخمه, کرشمه, چمباتمه, تکمه (تیکمه تیکماق دوختن) , و ......
2 / کلماتی که به پسوند چی ختم می شوند مانند مانند سورچی, قیچی, قاچاقچی , جارچی, توپچی, یالانچی و ......
3 / کلماتی که به چه یا جه ختم می شوند ( چه پسوند تصغیر در زبان تورکی است مانند ک در فارسی) مانند : تانریجه ( تانری+جه : الهه), بچه , گوجه (گوی " سبز" +جه) بوقچه (بوق " چمدان "+چه) طاقچه, باغچه و کوچه (کوی " روستا " +چه) غنچه (غونچا)، سئرچه, تپانچه; یونجه و...
4 / کلماتی که به اق ختم می شوند مانند قاچاق, چلاق, قالتاق, ییلاق, قشلاق, الاق, یراق, چماق, قنداق, باتلاق, چخماق سنجاق, بایراق (بیرق), چراق, ( چیرماق یعنی سوسوکردن ), سراغ (سوراق سوروماق یعنی پرس وجو کردن) و ....
5 / کلماتی که به َک ختم می شوند مانند تشک, اوردک, الک, یدک, ببک, کولاک ( کوللاماق یعنی مدفون کردن)، بلوک ( از بولماق به معنای بخش کردن), کمک(کٶمک ) و ....
6 /کلماتی دو قسمتی مانند ده ده , به به , په په , نه نه, قاغا (کاکا), چیل چیل (به صورت چلچله وارد فارسی شده ), سلانه سلانه (ساللانا ساللانا) و ...
7 / کلماتی که به ار ختم می شوند مانند چاپار, دمار (دامار)، قاجار, سالار( از فعل سالماق بر زمین زننده, پهلوان), تومار, اچار, افشار(اٶوشار) و....
8 / کلماتی که به اج ختم می شوند مانند تاراج, آماج, اوماج , دیلماج , تیماج و....
فعل هایی مانند قاطی کردن, چلاندن, قرتاندن, قردادن, قِر امدن, چاپیدن, چروکیدن, کیپ کردن, قاپید و....
ابزار الات جنگی و اصطلاحات مانند : توپ، تپانچه، تفنگ، ماشه، گلن گدن، گلوله، فشنگ، قشون، قپوز چاووش ( از چو به معنای خبر), باروت، اوردو و....
نام بسیاری از پرنده ها و جانوران مانند قرقی, بالابان, دورنا, طرلان, بلدرچین, لاچین و بایقوش, قورباغه، مارال و ....
نام ابزارالات موسیقی مانند دهل (دوول به معنای کوبیدن), باغلما, تنبک، بالابان، و....
عوارض طبیعی مانند, تپه, دره , جلگه (چولگه به معنای صحرا) کویر (کو + یئر),لوت و ....
ابزار الات غذاخوردن مانند, بشقاب, چنگال, قاشق, قابلمه, سفره, قزقان, ملاقه و....
نسبت های فامیلی مانند, داداش, ابجی, قاین, دایی, نه نه, اقا, خانم, خان, بیگ و ....
کلماتی مانند پالتو، پلاس، پالان از ازترکی گرفته شده اند (پالتار در ترکی به معنای پوشاک می باشد:پال = کاور، پوشش دهنده)، قالی و....