دانلود جدیدترین عکسها و کلیپهای فاطما گل

عکسهای فاطما گل

 

 

بیوگرافی و عکس های برن سات بازیگر سریال فاطما گل

دانلود سریال فاطما گل

عکس‌های سریال فاطما گل + داستان قسمت آخر

فاطما گل

فاطما گل

جدیدترین عکس فاطما گل

بیوگرافی و عکسهای فاطما گل

تصاویر فاطما گل

عکسهای برهنه فاطما گل

عکس با تاپ و شرت فاطما گل

عکسهای شخصی فاطما گل

فاطما گل اسم دختری است که با برادر ساده لوحش راحمی و زن برادر خبیثش مقدس و برادر زاده ی ۶ سالش مراد در یک روستا زندگی می کنند.فاطماگل نامزدی دارد به نام مصطفی که پسری بسیار انتقام جو و کینه توز است. در این روستا پسر دیگه ای به نام کریم با زنی به نام مریم زندگی می کند,مریم بعد فوت مادر کریم او را بزرگ کرده است و وابستگی خاصی بهم دارند.این روستای خوش آب و هوا محل اقامتگاه ویلایی ثروتمندان ترکیه از جمله خانواده ی یاشاران ها هست که قسمتی دیگه از بازیگران سریال را تشکیل می دهد.رشات یاشاران و رفات یاشاران دو برادر و مالک شرکت یاشاران هستند و همسرانشان پریهان حیلمیه که بسیار به هم نزدیک اند و سلیم یاشاران پسر رشات و اردوعان یاشاران پسر رفات هستند.ملتم دختر سیاستمدار تورونل و اندراست که در شرف ازدواج با سلیم است و منیر وکیل قدرتمند و برادر پریهان است.خانواده ناملی که دوست خانوادگی یاشاران ها و به کمک آنها ثروتمند شده اند لمان و شمسی هستند که پسری به اسم وورال دارند که بسیار به سلیم و اردوعان و کریم نزدیک است.

پسر رشاط یاشار یعنی سلیم یاشار برای برگزاری جشن نامزدیش با نامزدش ملتم وارد این روستا می شوند تا کنار ویلاهای مجللشان این جشن را برگزار کنند . شب جشن نامزدی فاطماگل نیز برای کار به ویلای یاشاران ها می رود.از طرفی پسرها از کنار دریا بعد مهمانی نامزدی در حال مشروب خوردن بودند و به حال خودشان نبودند و قرار بود مصطفی به ماهی گیری برود که نیمه شب فاطما گل برای بدرقه اش به طرف قایق به راه افتاد و در راه آن پسرها را دید و کریم در عالم مستی فاطما گل را به آنها نشان داد و اردوان او را گرفت و به فاطما گل تجاوز کرد و بعد سلیم و وورال به او تجاوز کردند اما تنها کسی که به خودش واقف بوده کریم بود که کاری با فاطما گل نکرد و فقط تا صبح بالای سر فاطماگل نشست و او را نگاه کرد اما خودش نمی دوست که کاری نکرده است و مدتی بعد وورال به او گفت و او دچار عذاب وجدان شدید شد که چرا مانع آنها را نشده است.فردای آن روز مریم که در حال جمع کردن گیاهان دارویی بود او را پیدا کرده و اورژانس خبر کرد و مقدس حلقه ی نامزدی سلیم یاشاران را در محل جرم پیدا کرد وبه خانواده ی یاشاران نشان داد و آنها متوجه شده و منیر که وکیل است با باج دادن به بیمارستان آنها را وادار کرد که به پلیس بگویند نتیجه تجاوز نبوده و با میل خود فاطماگل بوده است.

خلاصه این خبر به اسم خیانت در روستا پخش می شود و نامزدی فاطماگل بهم می خورد و خانواده ی یاشارها برای سرپوشونی به این قضیه تمام داستان را تقصیر کریم می اندازند و کریم هم هرچقدر فکر می کند یادش نمی اید شب قبل کاری کرده است یا نه.از طرف دیگر زن برادر فاطماگل می آید تا طلب باج کند و حق السکوت بگیرد چون در محل تجاوز حلقه ی نامزدی سلیم را پیدا می کند. کریم قانع می شود که جرم را به گردن بگیرد و با گرفتن کلی پول از کشور خارج شود و زن برادر فاطماگل هم با گرفتن کلی پول راهی استانبول می شود همراه با فاطماگل و شوهر و فرزندش.ازطرفی فاطماگل تهدید می شود تا حرفی به پولیس نزند و طوری وانمود می شود که فاطماگل با کریم رابطه داشته وبرای واقعی کردن داستان فاطماگل و کریم را به عقد هم در می آورند.روز عروسی ملتم فاطماگل به ملتم زنگ می زند و می گوید با او ازدواج نکن اگه می خوای حقیقت را بدونی و ملتم شدیدا شک می کند و دست آخر مطمئن می شود و جناب تورونل تصمیم به نابودی یاشاران ها می گیرد و باعث ورشکستگیشون می شود و اردوعان توطئه ای می چیند و یک زن فاحشه را به سراغ تورونل می فرستد و فیلم رابطه ی آنها پخش می شود و تورونل به خاطر رسوایی خودکشی می کند.

آخر سریال مصطفی وورال رو می کشد اما به گردن کریم می افتد وبه زندان می رود ولی چون شب حادثه هاجر که زن فاحشه ایست که حادثه را دیده باعث آزادی کریم می شود اما می داند که وورال را مصطفی کشته است اما مصطفی از ترس اینکه هاجر او را لو بدهد با او ازدواج می کند ولی بالاخره به زندان می افتد. فاطما گل و کریم بعد ازاینکه عاشق هم می شود دوباره باهم عروسی می کنند. شب ازدواج کریم و فاطما گل پلیس ها مصطفی رو به دادگاه می برند که اونجا مصطفی می خواهد فرار کند که پلیس ها بهش شلیک می کنند و می میرد.پدر و مادر وورال هم بعد از مرگ پسرشون می میرند.خانواده یاشاران ورشکست میشود و سلیم و اردوعان بعد از مرگ وورال به یونان فرار می کنند ولی بعداز ماجراهایی دستگیر می شوند و به مجازاتشون می رسند.پدر کریم پیدا می شود و کریم که پدرش را در مرگ مادرش مقصر می داند قضیه رو از پدرش می شنود و کم کم رابطه اش را با پدرش خوب می کند .پدر کریم به او کمک می کند تا کریم صاحب کار خودش باشد و کریم یه مغازه جوشکاری باز می کند همچنین کریم یه خواهر ناتنی هم به اسم دنیز دارد.فاطما گل و کریم بچه دار می شوند و در استانبول زندگی می کنند.برادر و زن برادر فاطما گل هم دوباره به کاسابا برمی گردند(بچه اول مقدس از راحمی نیست بلکه از مردی به اسم صالح مرجانلی است ولی بعدها مقدس از راحمی حامله می شود و یه دختر بدنیا می آورند به اسم الیف ).مریم خانم هم با کادیر وکیل فاطما گل ازدواج می کند.هاجر در شب مرگ مصطفی صاحب یک پسر از مصطفی می شود و اسمش را مصطفی می گذارد.پدر مصطفی هم می میرد .ملتم هم با یکی دیگر ازدواج می کند.

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...