شعر از زبان مادر برای پسر شهیدش
شعر از زبان مادر برای پسر شهیدش : "شعری احساسی و دلنشین از زبان مادری داغ دیده ، که با کلمات خود عشق ، صبر و دلتنگی اش برای پسر شهیدش را بیان می کند. متن پر از حس مادرانه است.
شعر از زبان مادر برای پسر شهیدش
پسرم ، ای ستارهٔ شب های تارم
ای گل خوشبوی باغ ایثارم
چگونه دل بُری ز آغوشم؟
چگونه پر کشیدی از جانم؟
گفتمت: نرو!، تو خندیدی
گفتی: مادر ، به عشق پیمانم
گفتم: بیتو جهان چه بیمعناست!
گفتی: صبری کن ، تو ایمانم.
چشمانم به راه تو مانده هنوز
صدای قدم هایت در گوشم
ای نور دلم، کجایی اکنون؟
تو رفتی و شکسته آغوشم
شبها کنار قاب عکست می نشینم
با اشک ، زخم قلبم را می شویم
چه تلخ است نبودنت ، ای عزیزم
اما به راهت افتخار می کنم، هر روزم
تو شهید شدی ، به قلهٔ عشق رسیدی
من ماندم و این داغ بر دل عمیق
اما می دانم تو زندهای همیشه
در هر گوشهٔ این خاک پاک و دقیق
پسرم، نامت جاودان است
در دل ها ، در تاریخ ، در ایمان است
مادرت هنوز برایت میخواند
این قصهٔ عشق که بهار جان است
روح تو شاد، پسر خوبم
تو همیشه قهرمان دل مادری...
شعر از زبان مادر برای پسر شهیدش
ای امید دلِ بی تابِ خسته
ای گل زیبایم ، پرپر شده
چگونه بی تو نفس کشم؟
چگونه مرهمی بر دلم بگذارم؟
به یاد روزی که قد کشیدی
با خنده، جهان مرا روشن کردی
کودکانه می دویدی در کوچه ها
و آوازت پر میشد از عشق و رؤیا
گفتم: پسرم ، دنیایت بساز!
گفتی: مادر، جانم را فدای ایمان سازم.
گفتم: دلتنگم اگر بروی...
گفتی: بهشت، راهی است که می جویم.
حالا نیستی و دلم پر شده از غمت
صدای خنده هایت هنوز در گوشم
هر شب ستاره ها را نگاه می کنم
می دانم که نورت آنها را پر کرده است
لباس شهادت برازندهات بود
پرواز کردی به بالاترین قلهی وجود
مادرت مانده و این قاب عکس غمگین
ولی دلتنگی ام را با افتخار میبین
پسرم، جانم ، ای گل بهشتی
نامت جاودانه در دل ها ، همیشه روشن
تو رفتی، اما به من آموختی
معنای عشق، ایثار و جاودانگی...
✨
در ادامه ببینید :