معنی عجز چیست فارسی هفتم
معنی عجز چیست فارسی هفتم : در زندگی، انسان با مشکلات و چالش های زیادی روبرو می شود. گاهی اوقات، این مشکلات آنقدر دشوار و پیچیده هستند که انسان احساس می کند توان مقابله با آنها را ندارد. این احساس، عجز نام دارد.
عجز، یک احساس طبیعی است که هر انسانی ممکن است آن را تجربه کند. با این حال، اگر این احساس، طولانی مدت شود، می تواند عواقب منفی زیادی برای فرد داشته باشد.
در این مطلب، به بررسی مفهوم عجز و راه های غلبه بر آن می پردازیم.
معنی عجز چیست فارسی هفتم
در زبان فارسی، عجز به معنای ناتوانی، درماندگی، بیچارگی، اضطرار، استیصال، زبونی، و سستی است. این واژه از ریشه عجز به معنای ناتوانی مشتق شده است.
عجز می تواند در زمینه های مختلف زندگی انسان بروز کند. به عنوان مثال، یک فرد ممکن است در انجام یک کار فیزیکی، مانند بلند کردن یک جسم سنگین، دچار عجز شود. یا ممکن است در انجام یک کار ذهنی، مانند حل یک مسئله ریاضی، دچار عجز شود. همچنین، ممکن است در مواجهه با یک موقعیت دشوار، مانند یک بیماری یا یک حادثه، دچار عجز شود.
در درس هفتم فارسی هفتم، شعری با عنوان علم زندگانی از سعدی شیرازی آمده است. در این شعر، سعدی از زبان یک کبوتر بچه، سخن از عجز می گوید. کبوتر بچه در این شعر، از ناتوانی خود در پرواز کردن سخن می گوید. او از بام کوتاهی می پرید، اما از خستگی، دنیا پیش او تاریک می شود. سپس، از ترس بر جای خود سست می شود و از رنج خستگی، توان ادامه را ندارد.
در این شعر، عجز کبوتر بچه، نمادی از عجز انسان در برابر مشکلات زندگی است. انسان نیز ممکن است در برابر مشکلاتی مانند فقر، بیماری، یا از دست دادن عزیزان، دچار عجز شود.
عجز می تواند احساسات منفی مانند غم، ناامیدی، و ترس را در انسان ایجاد کند. با این حال، انسان می تواند با تلاش و پشتکار، بر عجز خود غلبه کند.
در ادامه، به چند مثال از کاربرد واژه عجز در فارسی اشاره می کنیم:
او در انجام این کار دچار عجز شد. (ناتوانی)
او در برابر مشکلات زندگی دچار عجز شد. (درماندگی)
او از عجز و استیصال فریاد زد. (ناتوانی و بیچارگی)
او با عجز و زبونی تسلیم شد. (ناتوانی و سستی)
امیدوارم این توضیح کامل بوده باشد.
بیشتر بخوانید :