انشا اگر من معلم بودم طنز
انشا اگر من معلم بودم طنز : در این چند نمونه انشا طنز ، نویسنده به شیوه ای خلاقانه ، دیدگاه خود را نسبت به معلمی و آموزش نگارش بیان می کند. او با تشویق دانش آموزان به نوشتن آزاد و بدون محدودیت ، سعی دارد تا خلاقیت آنها را پرورش دهد.
انشا طنز اگر من معلم بودم
اگر من معلم بودم ، یک معلم طنزپرداز بودم. همیشه سعی می کردم با دانش آموزانم شوخی کنم و خنده را به لب هایشان بیاورم. البته این شوخی ها باید با احترام و ادب همراه می بودند. نمی خواستم دانش آموزانم را ناراحت کنم یا به آنها توهین کنم.
در کلاس درس ، همیشه با دانش آموزانم شوخی می کردم. مثلاً اگر دانش آموزی جواب سوالی را نمی دانست ، به او می گفتم: "نگران نباش ، من هم نمی دانم ! بیا با هم یاد بگیریم." یا اگر دانش آموزی حواسش به درس نبود ، به او می گفتم: "مگه تو اینجا خوابگاه هستی؟ چرا اینقدر خوابت میآد؟"
البته دانش آموزانم هم از شوخی های من لذت می بردند. گاهی اوقات آن ها خودشان هم با من شوخی می کردند. مثلاً یک روز یکی از دانش آموزانم به من گفت: "آقای معلم ، شما خیلی شبیه یک خرگوش هستید !" من هم به او گفتم: "آره، درسته ! من خرگوش صفت هستم. اما خرگوشصفت ها هم می تونن معلم خوبی باشن !"
من معتقدم که شوخی کردن در کلاس درس می تواند باعث ایجاد فضایی شاد و مفرح شود. این فضا باعث می شود که دانش آموزان با اشتیاق بیشتری به درس گوش دهند و مطالب را بهتر یاد بگیرند.
البته من یک معلم طنزپرداز بودم ، اما این به معنای آن نبود که درس هایم را جدی نمی گرفتم. من همیشه سعی می کردم مطالب را به بهترین شکل ممکن به دانش آموزانم آموزش دهم. اما این کار را با شوخی و خنده انجام می دادم.
دانشآموزانم همیشه از درسهای من لذت میبردند. آن ها می گفتند که درس های من خیلی جالب و سرگرم کننده هستند. این حرف های آن ها باعث می شد که من احساس رضایت کنم.
من امیدوارم که روزی بتوانم معلم شوم و دانش آموزانم را با شوخی و خنده آموزش دهم.
انشا طنز اگر من معلم بودم
اگر من معلم بودم ، کلاس درس را به یک فضای شاد و مفرح تبدیل می کردم. درس ها را با بازی و سرگرمی به دانش آموزان می آموختم. برای مثال ، برای آموزش ریاضی ، از دانش آموزان می خواستم که در یک مسابقه فوتبال ، از فرمول های ریاضی برای محاسبه ضربات پنالتی استفاده کنند. یا برای آموزش فارسی ، از دانش آموزان می خواستم که یک داستان طنز بنویسند و آن را برای کلاس اجرا کنند.
همچنین ، در کلاس درس خود ، از دانش آموزان نظرخواهی می کردم و از آنها می خواستم که در مورد موضوعات مورد علاقه خود صحبت کنند. به این ترتیب ، دانش آموزان احساس می کردند که به آنها اهمیت داده می شود و به مشارکت آنها در کلاس درس اهمیت داده می شود.
برای مثال ، یک روز ، از دانش آموزانم خواستم که در مورد اینکه چرا مدرسه را دوست دارند یا دوست ندارند، صحبت کنند. یکی از دانش آموزانم گفت که مدرسه را دوست دارد زیرا می تواند با دوستانش بازی کند و از بازی های مدرسه لذت ببرد. دانش آموز دیگری گفت که مدرسه را دوست ندارد زیرا معلمان خیلی سختگیر هستند و همیشه از آنها می خواهند که درس بخوانند.
از شنیدن نظرات دانش آموزانم بسیار لذت بردم. این نظرات به من کمک کرد تا درک بهتری از آنها پیدا کنم و روش های تدریس خود را متناسب با آنها تغییر دهم.
در کلاس درس خود ، از دانش آموزان می خواستم که همیشه با لباس های مرتب و تمیز به مدرسه بیایند. همچنین ، به آنها می گفتم که باید به یکدیگر احترام بگذارند و از یکدیگر مراقبت کنند.
اگر من معلم بودم ، می خواستم که دانش آموزانم در زندگی موفق شوند. به همین دلیل ، به آنها می آموختم که چگونه با مشکلات زندگی کنار بیایند و چگونه برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنند.
به عنوان مثال ، به دانش آموزانم می گفتم که اگر در درس ریاضی مشکل دارند ، نباید ناامید شوند. باید با تلاش و پشتکار ، این مشکل را حل کنند. همچنین ، به آنها می گفتم که اگر در زندگی با مشکلی مواجه شدند ، باید از دیگران کمک بگیرند.
امیدوارم که اگر من معلم بودم ، بتوانم دانش آموزانی موفق و شاد تربیت کنم.
انشا طنز در مورد اگر معلم نگارش بودید
اگر معلم نگارش بودم
اگر معلم نگارش بودم ، کلاسم را به یک کارگاه خلاقیت تبدیل می کردم. دانش آموزانم را تشویق می کردم که هر چیزی را که به ذهنشان می رسد ، بنویسند. چه داستان باشد ، چه شعر ، چه مقاله ، چه نامه ، چه نامه عاشقانه ، چه نامه نفرت آمیز ، چه نامه ای به رئیسجمهور ، چه نامه ای به خدا.
من به دانش آموزانم می گفتم که قرار نیست انشاهایشان از یک قالب خاص پیروی کنند. قرار نیست قواعد نگارشی را رعایت کنند. قرار نیست از کلمات و جملات پیچیده استفاده کنند. قرار نیست از هیچ چیز بترسید. فقط بنویسید ، هر چه می خواهید بنویسید.
من می دانستم که این کار باعث میشود دانشآموزانم از نوشتن لذت ببرند. می دانستم که باعث می شود آنها خلاقیت خود را پرورش دهند. می دانستم که باعث میشود آنها راحت تر بنویسند.
یک روز، یکی از دانش آموزانم به من انشای کوتاهی داد که در آن نوشته بود:
عنوان: نامهای به رئیسجمهور
متن:
"سلام آقای رئیسجمهور ،
من یک دانش آموز مدرسه هستم. من از شما می خواهم که یک قانون جدید تصویب کنید که در آن هر کس که در خیابان راه می رود ، باید یک چوب دستی داشته باشد.
من فکر می کنم این قانون باعث می شود که خیابان ها امن تر شوند. اگر هر کس یک چوب دستی داشته باشد ، می تواند از خود در برابر دزدها و اراذل و اوباش دفاع کند.
من مطمئنم که شما با این قانون موافق هستید. پس لطفاً آن را تصویب کنید.
با تشکر،
یک دانش آموز"
من وقتی این انشا را خواندم ، خیلی خنده ام گرفت. انشا خیلی بامزه بود. من به دانش آموزم گفتم که انشای خوبی نوشته است. او خیلی خوشحال شد.
من از این کارم لذت می بردم. من خوشحال بودم که می توانستم به دانش آموزانم کمک کنم تا از نوشتن لذت ببرند.
نتیجه
اگر معلم نگارش بودم ، کلاسم را به یک کارگاه خلاقیت تبدیل می کردم. می خواستم دانش آموزانم از نوشتن لذت ببرند و خلاقیت خود را پرورش دهند.
بیشتر بخوانید :