انشا در مورد اگر من یک فرشته بودم
انشا در مورد اگر من یک فرشته بودم : در این انشا ، راوی آرزو می کند که یک فرشته باشد و از قدرت و توانایی های خود برای کمک به دیگران و بهبود جهان استفاده کند. او میخواهد دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کند، جایی که همه از نعمت رفاه و آسایش بهره مند باشند.
انشا اگر من فرشته بودم
اگر من یک فرشته بودم ، می توانستم پرواز کنم. می توانستم به هر نقطه ای از جهان بروم. می توانستم از بالا به همه چیز نگاه کنم و زیبایی های آن را ببینم. می توانستم به کسانی که در درد و رنج هستند کمک کنم. می توانستم دنیا را به جای بهتری تبدیل کنم.
اگر من یک فرشته بودم ، هیچ وقت از کمک کردن به دیگران خسته نمی شدم. همیشه به دنبال فرصت هایی برای کمک به دیگران بودم. به کسانی که گرسنه بودند غذا می دادم. به کسانی که بیمار بودند، سلامتی می بخشیدم. به کسانی که گم شده بودند ، کمک می کردم تا راه خود را پیدا کنند.
اگر من یک فرشته بودم ، همیشه مهربان و بخشنده بودم. همیشه به دیگران احترام می گذاشتم ، حتی اگر با من بد رفتار می کردند. همیشه سعی می کردم بهترین خودم باشم و دنیا را به جای بهتری تبدیل کنم.
اگر من یک فرشته بودم ، می توانستم هر آرزویی را داشته باشم. می توانستم هر چیزی را که می خواهم داشته باشم. اما من هیچ وقت آرزوی چیزی را نمی کردم که به دیگران آسیب برساند. فقط آرزوی چیزهایی را می کردم که به دیگران کمک کند و دنیا را به جای بهتری تبدیل کند.
اگر من یک فرشته بودم ، زندگی ام پر از شادی و رضایت بود. همیشه احساس می کردم که کار مهمی انجام می دهم و دنیا را به جای بهتری تبدیل می کنم.
اما من یک فرشته نیستم. من یک انسان هستم. اما هنوز هم می توانم کارهایی را انجام دهم که فرشته ها انجام می دهند. می توانم مهربان باشم ، بخشنده باشم و به دیگران کمک کنم. می توانم دنیا را به جای بهتری تبدیل کنم.
شاید من یک فرشته نباشم ، اما می توانم مثل یک فرشته زندگی کنم.
انشا دوم در مورد اگر یک فرشته بودم
اگر من یک فرشته بودم ، اولین کاری که می کردم ، پرواز کردن بود. می خواستم با بال هایم در آسمان بالا بروم و دنیا را از بالا ببینم. می خواستم از بالای کوهها و دشت ها بگذرم و در میان ابرها غوطه ور شوم. می خواستم از بالای دریاها و اقیانوس ها پرواز کنم و ماهی ها را در زیر آب ببینم.
اگر من یک فرشته بودم ، می خواستم به همه کمک کنم. می خواستم به کودکانی که گرسنه هستند غذا بدهم. می خواستم به بیمارانی که درد میکشند شفا بدهم. می خواستم به کسانی که تنها هستند و کسی را ندارند، دوست باشم.
اگر من یک فرشته بودم ، می خواستم دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنم. می خواستم جنگ را از بین ببرم و صلح را در سراسر جهان برقرار کنم. می خواستم فقر و گرسنگی را ریشهکن کنم و همه مردم را از نعمت رفاه و آسایش بهرهمند کنم.
اگر من یک فرشته بودم ، می خواستم همیشه در کنار انسان ها باشم. میخواستم در لحظات شادی و غم آنها را همراهی کنم. می خواستم در لحظات سخت و دشوار زندگی آنها را یاری کنم.
اما من یک فرشته نیستم. من یک انسان هستم. اما همیشه آرزو می کنم که یک فرشته بودم. آرزو می کنم که می توانستم دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنم.
در ادامه چند کار دیگری که اگر من یک فرشته بودم انجام می دادم ، را نوشته ام :
می خواستم از زیباییهای جهان لذت ببرم. میخواستم از تماشای طلوع آفتاب و غروب خورشید، از تماشای رقص برف و باران، از تماشای شکوفههای بهاری و برگ های پاییزی لذت ببرم.
می خواستم از دانش و خرد خود برای کمک به دیگران استفاده کنم. میخواستم به انسانها بیاموزم که چگونه با یکدیگر مهربان و سخاوتمند باشند. میخواستم به آنها بیاموزم که چگونه از محیط زیست محافظت کنند.
می خواستم از قدرت خود برای محافظت از بی گناهان استفاده کنم. می خواستم از کودکان و زنان در برابر خشونت و آزار محافظت کنم. می خواستم از حیوانات و محیط زیست در برابر تخریب و آلودگی محافظت کنم.
البته ، یک فرشته بودن مسئولیت های زیادی نیز به همراه دارد. یک فرشته باید همیشه مراقب باشد که از قوانین الهی پیروی کند. یک فرشته باید همیشه از انسان ها محافظت کند ، حتی اگر آنها گناهکار باشند. یک فرشته باید همیشه مهربان و سخاوتمند باشد، حتی اگر انسان ها بی رحم و ظالم باشند.
اما من فکر می کنم که ارزش این را دارد که یک فرشته باشم. فکر می کنم که ارزش این را دارد که دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنم.
مطالب پیشنهادی :
متن در مورد آدمهای خوب زندگی + عکس نوشته
انشا در مورد مادربزرگ با مقدمه بدنه و نتیجه