داستان طنز درباره ضرب المثل هرکه بامش بیش برفش بیشتر
داستان طنز درباره ضرب المثل هرکه بامش بیش برفش بیشتر ، شامل یک قصه ی ساده و طنز زیبا می باشد ، که به همین موضوع پرداخته است ، برای دیدن این بخش در ادامه همراه باشید.
قصه ای از آقای نصرت و بام برفی
روزی روزگاری ، در شهری کوچک و دنج ، مردی به نام نصرت زندگی می کرد. نصرت، که از زرنگ های دهکده بود، همیشه به دنبال راهی برای کسب درآمد بیشتر بود. او خانه ای دوطبقه داشت که بامش بلندتر از همه خانه های دهکده بود.
زمستان آمد و با خود برف های سنگین آورد. مردم دهکده هر روز صبح برف ها را از بام خانههایشان پاک می کردند ، اما نصرت که کمی تنبل بود ، هیچ تلاشی برای پاک کردن برفها از بام خود نمی کرد.
روزی یکی از همسایه ها به نصرت گفت : «نصرت جان ، هر که بامش بیش ، برفش بیشتر ! اگر برف ها را از بامت پاک نکنی ، خانه ات دچار مشکل می شود.» نصرت با خنده جواب داد: «خیالتان راحت ، برف ها کجا می خواهند بروند؟ بالاخره آب می شوند!»
چند روز بعد، برف ها همچنان بر بام خانه نصرت انباشته می شدند و نصرت همچنان بی توجه. تا اینکه یک شب ، صدای مهیبی تمام دهکده را لرزاند. خانه نصرت تحمل وزن برف های سنگین را نداشت و سقف آن فرو ریخت !
فردای آن روز ، وقتی همسایه ها جمع شدند تا به نصرت کمک کنند، او با خجالت گفت: «حق با شما بود. هر که بامش بیش ، برفش بیشتر. من به خاطر تنبلی ام تاوان سنگینی پرداختم.»
از آن به بعد، نصرت نه تنها برف های بام خود را به موقع پاک می کرد، بلکه به همسایه های کمتر توانا هم کمک می کرد. او دریافته بود که گاهی بی توجهی به کارهای کوچک ، می تواند به مشکلات بزرگی منجر شود.
و از آن روز به بعد ، نصرت نه تنها به عنوان زرنگ ترین مرد دهکده ، بلکه به عنوان پرکارترین مرد آن شناخته شد!
مطلب پیشنهادی :