انشا ایستادن در صف طنز و غیرطنز
در این مطلب از توپ تاپ چند انشا شاید تخیلانه ، طنز و غیرطنز درباره ایستادن در صف تهیه شده است که میتوانید از طریق آن ها الگو بگیرید برای نوشتن انشای مد نظر خودتان و یا همین انشاها را استفاده کنید.
انشا در مورد ایستادن توی صف :
صف، یکی از ساده ترین و در عین حال مهم ترین مفاهیم اجتماعی است. صف ، نظم و ترتیب را در بین افراد جامعه برقرار می کند و به افراد کمک می کند تا در زمان و مکان مناسب به خواسته های خود برسند.
صف های زیادی در طول روز در زندگی ما وجود دارند. صف مدرسه، صف اتوبوس، صف مترو، صف نانوایی، صف بانک، صف سینما و... همه و همه از جمله صف هایی هستند که ما در طول روز با آنها مواجه میشویم.
ایستادن توی صف می تواند لذت بخش باشد یا خسته کننده. گاهی اوقات، ایستادن توی صف فرصتی برای آشنایی با افراد جدید و گفتگو با آنهاست. گاهی اوقات هم، ایستادن توی صف میتواند فرصتی برای فکر کردن و مرور کارهای روزمره باشد.
اما در بیشتر مواقع، ایستادن توی صف تجربهای کسلکننده و طاقتفرسا است. مخصوصاً اگر صف طولانی باشد یا در شرایط نامناسبی مانند هوای گرم یا سرد باشد.
با این حال، ایستادن توی صف یک ضرورت اجتماعی است. اگر صف نباشد، هرج و مرج به وجود میآید و افراد نمیتوانند به خواستههای خود برسند.
بنابراین، مهم است که هنگام ایستادن توی صف، به نظم و ترتیب احترام بگذاریم و به نوبت خود عمل کنیم. همچنین، باید به افراد دیگر در صف احترام بگذاریم و مزاحم آنها نشویم.
چطوری راحت تر توی صف بایسیتم :
اگر میتوانید، در صفهای کوچکتر بایستید.
اگر در صف طولانی ایستادهاید، از تلفن همراه خود برای سرگرم کردن خود استفاده کنید.
اگر در شرایط نامناسبی مانند هوای گرم یا سرد ایستادهاید، لباس و کفش مناسب بپوشید.
اگر احساس خستگی یا ناراحتی کردید، از صف خارج شوید و بعداً دوباره برگردید.
ایستادن توی صف یک تجربه ای است که همه ما در طول زندگی خود با آن مواجه می شویم. با رعایت نکات بالا ، می توانیم این تجربه را برای خود و دیگران لذت بخش تر کنیم.
انشا غیر طنز درباره ایستادن در صف :
صف، یکی از چیزهایی است که در طول زندگی ما بسیار با آن سر و کار داریم. از صف مدرسه گرفته تا صف اتوبوس، صف سینما و... همه و همه نشان دهنده اهمیت نظم و ترتیب در جامعه هستند.
ایستادن توی صف می تواند تجربه ای لذت بخش یا کسل کننده باشد. این موضوع به شرایط و موقعیت بستگی دارد. مثلاً اگر در صف نانوایی باشیم که صف طولانی و شلوغی است، احتمالاً بعد از مدتی خسته و کلافه می شویم. اما اگر در صف سینما باشیم که صف کوتاه و خلوت است، می توانیم با خیال راحت به کارهایمان رسیدگی کنیم یا با دوستانمان صحبت کنیم.
البته ایستادن توی صف همیشه هم بد نیست. گاهی اوقات می تواند فرصتی برای آشنایی با افراد جدید باشد. مثلاً اگر در صف اتوبوس باشیم، می توانیم با افراد غریبه ای که در صف ایستاده اند صحبت کنیم و با آنها آشنا شویم.
در هر حال، ایستادن توی صف یک مهارت اجتماعی مهم است که باید آن را یاد بگیریم. اگر در صف با نظم و ترتیب رفتار کنیم، می توانیم به حفظ آرامش و نظم در جامعه کمک کنیم.
چند نکته برای ایستادن توی صف
همیشه با نظم و ترتیب در صف بایستید.
به دیگران احترام بگذارید و اجازه ندهید دیگران جلوی شما بروند.
اگر عجله دارید، می توانید از کسی که جلوتر از شما ایستاده است، بخواهید که نوبت شما را بدهد.
اگر کودکی همراه دارید، او را به گونه ای تربیت کنید که در صف با نظم و ترتیب رفتار کند.
انشا طنز درباره ایستادن در صف
صف، یکی از اجزای جدایی ناپذیر زندگی ما انسان هاست. از صف مدرسه گرفته تا صف نانوایی، صف بانک و صف خرید بلیط سینما، همه جا صف داریم. صف، نمادی از نظم و ترتیب است و به ما کمک می کند تا کارها را سریع تر و بدون دردسر انجام دهیم.
اما صف می تواند یک تجربه بسیار آزاردهنده هم باشد. مخصوصا اگر صف طولانی باشد و شما مجبور باشید مدت زیادی را در آن بایستید. در چنین شرایطی، ممکن است احساس خستگی، کسالت و بی حوصلگی کنید. حتی ممکن است با افراد مزاحم و بی ملاحظه ای روبرو شوید که صف را به هم می ریزند و باعث می شوند که شما بیشتر منتظر بمانید.
چند نمونه از تجربیات طنزآمیز ایستادن در صف را برای شما نقل می کنم:
یک روز، من برای خرید نان به نانوایی رفتم. صف خیلی طولانی بود و من مجبور بودم مدت زیادی را در آن بایستم. در همین حال، یک پیرمرد با عصای خود به پشت پای من زد و باعث شد که من زمین بخورم. من از درد فریاد زدم و پیرمرد با نگرانی گفت: "آقا ببخشید، من فکر کردم شما نان سنگک می خواهید!"
یک بار، من برای دریافت کارت ملی به اداره ثبت احوال رفتم. صف خیلی طولانی بود و من مجبور بودم ساعت ها در آن بایستم. در همین حال، یک خانم با بچه کوچکش وارد صف شد. بچه خانم شروع به گریه کرد و خانم گفت: "آقا ببخشید، بچه ام گرسنه است. می توانم از شما بپرسم که نفر بعدی کیست؟" من گفتم: "بله، نفر بعدی یک آقای میانسال با کت و شلوار مشکی است." خانم گفت: "خیلی ممنونم." سپس، او به بچه اش گفت: "پسرم، نان سنگک بخر."
یک روز، من برای خرید بلیط هواپیما به فرودگاه رفتم. صف خیلی طولانی بود و من مجبور بودم مدت زیادی را در آن بایستم. در همین حال، یک مرد با عجله وارد صف شد و گفت: "آقا ببخشید، من دیرم. می توانم از شما بپرسم که نفر بعدی کیست؟" من گفتم: "بله، نفر بعدی یک آقای خوش تیپ با کت و شلوار مشکی است." مرد گفت: "خیلی ممنونم." سپس، او به سمت نفر بعدی رفت و گفت: "آقا، من عجله دارم. می توانم از شما بپرسم که نفر بعدی کیست؟"
اینها فقط چند نمونه از تجربیات طنزآمیز ایستادن در صف هستند. تجربیات طنزآمیز دیگری هم وجود دارند که هر کسی در زندگی خود داشته است.
در پایان ، می توانم بگویم که صف، یک پدیده طنزآمیز است. این پدیده می تواند هم آزاردهنده باشد و هم خنده دار. اما در هر حال، صف، یکی از اجزای جدایی ناپذیر زندگی ما انسان هاست.
انشا طنز دوم درباره ایستادن در صف
صف ، بلای جان مردم
صف، یکی از بلایایی است که از دیرباز دامنگیر بشریت بوده است. صف میتواند در هر مکان و زمانی وجود داشته باشد، از صف مدرسه و بانک گرفته تا صف اتوبوس و مترو. ایستادن در صف، کار چندان آسانی نیست و میتواند بسیار خستهکننده و کسلکننده باشد.
در این انشا، قصد دارم به موضوع طنزآمیز ایستادن در صف بپردازم.
صف مدرسه
صف مدرسه، یکی از اولین تجربههای ایستادن در صف برای ما انسانها است. در صف مدرسه، دانشآموزان باید در یک ردیف منظم بایستند و منتظر بمانند تا معلم وارد کلاس شود. این کار میتواند بسیار طاقتفرسا باشد، بهخصوص اگر دانشآموزی پشت سر دانشآموزی بلند قد قرار داشته باشد.
در یکی از روزهای سرد زمستان، من در صف مدرسه ایستاده بودم و منتظر بودم تا معلم وارد کلاس شود. هوا بسیار سرد بود و من داشتم از سرما میلرزیدم. در همین حین، یکی از دانشآموزان پشت سرم گفت: "آقا معلم، شما که هنوز وارد کلاس نشدید، چرا ما باید اینقدر منتظر بمانیم؟"
معلم که از این سؤال دانشآموز تعجب کرده بود، گفت: "چون این یک صف است و باید در صف منتظر بمانیم."
دانشآموز با تعجب گفت: "صف؟ صف برای چی؟"
معلم گفت: "صف برای این است که نظم و ترتیب رعایت شود."
دانشآموز گفت: "نظم و ترتیب؟ نظم و ترتیب برای چی؟"
معلم که دیگر از این سؤالات دانشآموز خسته شده بود، گفت: "نظم و ترتیب برای این است که من بتوانم به شما درس بدهم."
دانشآموز گفت: "درس؟ درس برای چی؟"
معلم که دیگر از دست این دانشآموز کلافه شده بود، گفت: "درس برای این است که شما بتوانید در زندگی موفق شوید."
دانشآموز گفت: "موفقیت؟ موفقیت برای چی؟"
معلم که دیگر داشت از این دانشآموز عصبانی میشد، گفت: "موفقیت برای این است که شما بتوانید در جامعه مفید باشید."
دانشآموز گفت: "مفید بودن؟ مفید بودن برای چی؟"
معلم که دیگر داشت از این دانشآموز دیوانه میشد، گفت: "مفید بودن برای این است که شما بتوانید برای کشورتان خدمت کنید."
دانشآموز گفت: "خدمت به کشور؟ خدمت به کشور برای چی؟"
معلم که دیگر داشت از این دانشآموز منفجر میشد، گفت: "خدمت به کشور برای این است که شما بتوانید به یک انسان خوب تبدیل شوید."
دانشآموز گفت: "انسان خوب؟ انسان خوب برای چی؟"
معلم که دیگر داشت از این دانشآموز حالش به هم میخورد، گفت: "انسان خوب برای این است که شما بتوانید در زندگی خود خوشبخت باشید."
دانشآموز گفت: "خوشبختی؟ خوشبختی برای چی؟"
معلم که دیگر داشت از این دانشآموز حالش به هم میخورد، گفت: "خوشبختی برای این است که شما بتوانید در آخرت به بهشت بروید."
دانشآموز گفت: "بهشت؟ بهشت برای چی؟"
معلم که دیگر داشت از این دانشآموز سکته میکرد، گفت: "بهشت برای این است که شما بتوانید برای همیشه در آرامش زندگی کنید."
دانشآموز گفت: "آرامش؟ آرامش برای چی؟"
معلم که دیگر داشت از این دانشآموز دیوانه میشد، گفت: "آرامش برای این است که شما بتوانید ... بتوانید ... بتوانید ...
معلم که دیگر نمی توانست حرفی بزند، فقط به دانشآموز نگاه کرد. دانشآموز هم که متوجه شده بود که معلم خسته شده است، گفت: "خب، حالا که فهمیدم صف برای چی است، میتوانم بروم؟"
معلم گفت: "بله، میتوانید بروید."
دانشآموز گفت: "مرسی، آقا معلم."
دانشآموز که از صف خارج شد، معلم گفت: "خدا به من کمک کن!"
صف بانک
صف بانک، یکی دیگر از مکانهایی است که ایستادن در صف در آن بسیار طاقتفرسا
انشا صفحه ۵۵ نگارش نهم انتقال خون + انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم