جملات زیبا در مورد پرواز پرنده

پرواز پرنده ها را در آسمان ببین که چقدر زیباست. خدا چقدر دنیایش را زیبا و فوق العاده آفریده. یکی از زیباترین خلقت های خدا همین پرواز پرندگان است که وقتی در آسمان آنها را میبینی غرق در حس لذت خواهی شد. وای به روزی که پرنده ای در آسمان پر نزند، آن موقع شهر به اغما فرو خواهد رفت.

در این مطلب متن ها و جملاتی درباره پرواز پرنده آورده ایم که پیشنهاد می کنیم در صورتی که در مورد این موضوع مطالب و متن هایی نیاز دارید در ادامه ما را همراهی کنید.

متن درباره پرواز پرنده

هر بار که دلم از چیزی می گیرد، به حیاط خانه می روم و پرواز پرنده ها را نگاه میکنم. میبینم که چقدر آزاد و رها در آسمان خدا پرواز میکنند. من خودم را به مانند آنها تصور میکنم، من خودم را در حالی میبینم که از هر دغدغه و غمی آزاد و رها هستم و در آسمان خوشبختی پرواز میکنم. من به حیاط می روم و این کار را میکنم و بعد از لحظه ای حال دلم خوب می شود، حال دلم از هر چه غم است رها می شود و من به مانند همان پرنده ها برای مدتی هم که شده آزاد و رها از هر چیزی خواهم شد.

*************

بیا خود را به صرف یک فنجان چای دعوت کنیم، فنجان چایی لب سوز که وجودمان را گرم نگه دارد. بیا تا در پشت پنجره پرواز پرنده ها را به تماشا بنشینیم و از هر درد و غمی رها شویم. بیا تا این کار را بکنیم تا لذت زندگی برایمان تداعی شود، لذتی که کوچک است اما حال دلمان را خوب میکند و برای لحظه ای هم که شده ما را از هر چه غم است می رهاند.

*************

دلم می خواهد به مانند پرنده ها باشم و پرواز کنم، دلم میخواهد از میان این آدم ها پر بکشم و بروم به جایی که دیگر هیچ آدمی نیست. دوست دارم در جایی باشم که دیگر هیچ خیانتی نباشد، جایی باشم که هیچ ظلمی نباشد، جایی باشم که هیچ بدی و نفرتی نباشد و این جایی که من میخواهم فقط به دور از انسان هاست. دوست دارم به مانند پرنده ها پرواز کنم و به دورترین نقطه ممکنه بروم تا از این انسان ها فاصله بگیریم.

*************

به مانند پرنده ها پر بکش و در آسمان زندگی پرواز کن. مگر چقدر فرصت داری که هنوز در آشیانه ات خفته ای؟ مگر چقدر زمان داری که نمی خواهی پرواز را یاد بگیری و پر بکشی و زندگی ات را به معنای واقعی زندگی کنی؟ دست از تنبلی بکش، دست از من نمی توانم ها بکش و اولین تلاش را بکن. با اولین تلاش تو انرژی و انگیزه ای خواهی گرفت که به تو در پرواز کمک خواهد کرد. بعد از اینکه مدتی پرواز را تمرین کردی میبینی که چطور می توانی درست به مانند پرنده ها در زندگی ات پر بکشی و پرواز کنی و هر چیزی که میخواهی را تجربه کنی.

*************

دوست دارم به مانند پرنده ای باشم تا پر بکشم و در کنار پنجره اتاق او بنشینم. دوست دارم تا دوباره محو زیبایی او شوم. چه کنم که دنیا دیدار من و او را جرم می داند، اگر من او را ببینم گویی گناه کرده ام و دنیا مرا مجازات خواهد کرد برای همین میخواهم به مانند پرنده ها باشم تا در کنار پنجره اتاق او بنشینم و او را تماشا کنم. حس میکنم که این زیباترین و لذت بخش ترین کاری است که می توانم انجام دهم، لذت تماشای او نظیر ندارد.

*************

پرنده پرواز میکند و پر میکشد و از جایی که در آنجا بود به جایی دیگر مهاجرت می کند. حتی پرنده هم می داند که یک جا ماندن درست نیست و باید پر کشید و گاهی به جایی دیگر رفت اما چرا ما انسان ها هنوز به این نتیجه نرسیده ایم؟ پیش کسی که نباید تا مدت ها می مانیم، موقعیتی را که نباید تا مدت ها تحمل میکنیم و اتفاقاتی را که نباید تا مدت ها تجربه میکنیم و به دنبال فاصله گرفتن از آنها نیستیم. به راستی چرا ما به مانند آن پرنده ها مهاجرت نمی کنیم؟ چرا ما از کنار آن انسان نادرست، از دل آن موقعیت نامناسب یا از کنار آن اتفاق بد و ناخوشایند نمی گذریم تا بتوانیم طعم خوش زندگی را در جایی دیگر بچشیم؟

*************

پرواز پرنده را دوست دارم چرا که به من حس آزادی می دهد. پرنده در یک جا محصور نیست، او به یک جا بسنده نمی کند و هر بار که خواست پر می کشد و به جایی دیگر می رود. دوست دارم به مانند پرنده ها باشم، فارغ از هر قانونی و فارغ از هر موقعیتی پر بکشم و به هر جا که می خواهم پرواز کنم. دوست دارم آزاد و رها به هر جا که میخواهم بروم و در بند قوانینی که این انسان ها وضع کرده اند نباش.

*************

از کارهای ساده لذت ببر، با چیزهایی که به ظاهر ساده هستند خوش باش و از دل آنها حس خوب را پیدا کن. به دنبال چیزهای بزرگ نباش، چیزهای بزرگ شاید هیچوقت اتفاق نیفتند. از دل کوچکترین چیزها هم می توانی زیبایی و حال خوب را دریابی به شرط اینکه خواهان دیدن حال خوب باشی. تو حتی می توانی از پرواز پرنده ها در آسمان حس خوب بگیری و با آن وجودت را غرق در لذت کنی، تو می توانی با شنیدن صدای پرندگان وجودت را غرق در عشق و صفا کنی، تو حتی می توانی با قدم زدن در خیابان به خودت حال خوب را تزریق کنی. حتما نباید کارهای بزرگی انجام دهی، گاهی همین کارهای کوچک می توانند نهایت عشق را درونت برانگیزند به شرط آنکه تو در آنها به دنبال عشق بگردی.

*************

یه پرنده اگه پر بکشه و بره باز هم به لونه اش بر میگرده، باز هم به جایی که بهش تعلق داشته برمیگرده و برای همیشه از اونجا پر نمیکشه که بره. داستان ما آدما هم همینجوره. اگه پر کشید رفت، اگه گذاشت و رفت ناراحت نباش! اون اگه به تو تعلق داشته باشه، اون اگه مال تو باشه و خونه اش رو کنار تو بدونه باز هم برمیگرده. اما امان از روزی که خونه خودش رو جایی دیگه بدونه، اون موقع اون در هر صورت پر میکشه و میره پس بهتره که تو شخصیتت رو برای اون پایین نیاری و به دنبالش نری.

*************

بعضی ها هم هستن که مثل یک پرنده پر میکشن و از زندگیمون میرن اما نمیدونن که جونمون به جونشون وصله، نمیدونن که وجودمون به وجودشون گره خورده، نمیدونن که نسبت بهشون عشق و علاقه ای خاص در قلبمون شکل گرفته. بعضی ها بدون توجه به اینکه چی به سر ما میاد پر میکشن و برای همیشه میرن. کاش خدای اینجور آدمایی رو وارد زندگی هیچ کسی نکنه چرا که اونها خوب بلدن اول طرفشون رو به خودشون وابسته کنن و بعد برای همیشه بذارن و برن و طرفشون رو با یک دنیا غم تنها بذارن.

*************

به پرواز پرنده ها خیره میشم و شگفتی خلقت خدا رو در اونها میبینم. اینکه چطور مسیرشون رو شناسایی میکنن، اینکه چطور اینقدر با نظم در آسمان حرکت میکنن، اینکه چطور حتی اگه به دورترین نقطه از خونشون پرواز کنن باز هم به اون بر میگردن و مسیر خونشون رو بلدن، من به تموم اینها خیره میشم و قدرت خدا رو در اونها میبینم. خدایی که پرنده ها رو اینقدر با دقت خلق کرده، پس ما آدمها که ما رو جانشین خودش بر روی زمین خطاب کرده رو چجوری آفریده؟

*************

دوست دارم مثل یک پرنده باشم، پر بکشم و پرواز کنم و تا اوج آسمان بالا برم. دوست دارم برم اون بالا بالاها و ببینم که دنیایی که خدا خلق کرده از اون فاصله چطور به نظر میرسه، چقدر قشنگه، چقدر خاصه و چقدر تعجب برانگیزه. دلم میخواد مثل یک پرنده پر بکشم و برم به اوج آسمون ها تا از اونجا همه چیزی که خدا آفریده تا من با اونا زندگی کنم و زندگی بگذرونم رو ببینم و برای همشون شکرگزار خدا بشم.

*************

چرا می خواهی با افسردگی و ناراحتی گوشه گیری کنی؟ تا چه وقت میخواهی به این کار خود ادامه دهی؟ کمی به خود احترام بگذار، کمی برای عمری که خدا به تو داده تا این دنیا را تجربه کنی ارزش قائل شو. از جای برخیز و به بیرون برو. سعی کن از دنیا لذت ببری، سعی کن از دیدن آدم ها، دیدن پرندگانی که در هوا پرواز میکنند، دیدن طبیعت و هر چه که شبیه به اینهاست لذت ببری. تا کی میخواهی خانه نشینی کنی و خودت را از دنیایی که خدایت برایت خلق کرده محروم کنی؟

*************

خودت را به مانند یک پرنده بدان و در هر جا که قدر تو را ندانستند، شخصیتت را پایین آوردند و یا مطابق با روحیه و منش تو با تو رفتار نکردند پرواز کن و برای همیشه از میان آنها برو. خودت را مانند یک پرنده آزاد و رها بدان نه به مانند موجودی که وابسته است و خیلی زود وابستگی خودش را به دیگران و یا دیگر چیزها بروز می دهد. یک پرنده وقتی در موقعیتی احساس امنیت نمی کند از آن جا می پرد و در جایی دیگر می نشیند، تو هم باید به همین شکل باشی و در هر جا که احساس امنیت نکردی بپری و در جایی دیگر بنشینی.

*************

پرنده ها را دیده ای چگونه پرواز می کنند؟ آنها که شوق پرواز در آسمان را دارند هیچوقت ترس از ارتفاع را به دلشان راه نمی دهند، هیچگاه ترس از سقوط کردن را به دلشان راه نمی دهد وگرنه هیچوقت نمی توانند پرواز کنند و تا همیشه در آرزوی پرواز خواهند ماند. ما انسان ها هم به مانند همین پرنده ها هستیم. ما باید آنقدر شور و اشتیاق پرواز در آسمان خواسته هایمان را داشته باشیم که از سقوط کردن نترسیم، از افتادن و صدمه دیدن نترسیم. البته این به معنای این نیست که فوری هم دست به پرواز بزنیم اما به منزله آن هم نیست که همیشه در بند ترس هایمان بمانیم و هیچگاه از آنها خارج نشویم.

*************

می دانی وقتی که چیزی را میخواهی و خودت را برای رسیدن به آن منع میکنی به مانند چیست؟ به مانند این است که پرنده ای که زندگی اش با پرواز کردن آمیخته شده را در قفسی بیندازی و او را از پرواز کردن منع کنی. درست که او زندگی می کند اما هیچ اشتیاقی نسبت به این زندگی ندارد چرا که در بند است. وقتی هم که تو خودت را از خواسته هایت منع میکنی درست به مانند همین پرنده می شوی یعنی خودت را در قفسی انداخته و هوای زندگی کردن داری در صورتی که زندگی واقعی این نیست.

*************

از پیش کسی که تو را نمیخواهد به مانند یک پرنده بپر. تا کی میخواهی شخصیت خودت را پایین بیاوری تا به او بفهمانی که دوستش داری؟ کسی که تو را بخواهد حتی نیاز نیست کاری خاصی کنی، او در چشمانت عشقت را می بیند و عشقی دو برابر نسبت به عشقت به تو می بخشد. اگر بیش از حد پیش کسی باشی که تو را نمی خواهد، او تو را به مانند پرنده ای در قفس خواهد دانست و سعی می کند که آنگونه که خود میخواهد تربیتت کند، زندگیت را آنگونه که میخواهد شکل دهد و تو پرنده دست آموز او خواهی شد. در پایان همه اینها نکته اینجاست که او آن عشقی که میخواهی را به تو نخواهد داد و تو را برای همیشه در حسرت این عشق باقی خواهد گذاشت. حال که این ها را میدانی چرا از همین حالا که فرصتش را داری از کنار او نپری؟ شاید در آسمان جفتی را بیابی که چون در قفس این شخص گرفتار بودی نمی توانستی آن را ببینی.

*************

شوق پرواز به یک پرنده شجاعت می بخشد تا بپرد و در آسمان پرواز کند. تا وقتی که اشتیاقی نباشد، تا وقتی که علاقه ای نباشد، پریدنی هم در کار نیست. اگر میخواهی در کاری شجاعت داشته باشی نسبت به آن کار اشتیاق داشته باش و برای این کار برای انجام آن کار دلایلی پیدا کن تا به واسطه آنها مشتاق شوی. تا وقتی که این اشتیاق را به وجود نیاوری به مانند پرنده ای خواهی بود که هیچوقت نمی پرد و هیچوقت از بال هایش استفاده نمیکند.

*************

دوست دارم در همان دنیای خیالی کودکان باقی بمانم، در همان دنیایی که تصور می کنند کاش بشود سوار بر دوش پرندگان شد و در آسمان پرواز کرد، دوست دارم در همان دنیای کودکانه ای که افکار منطقی جایشان را به افکار تخیلی داده اند بمانم و هیچ گاه از آن خارج نشوم. خسته شده ام از منطق این آدم ها، خسته شده ام از باید و نباید هایی که درگیر آنها هستم. دوست دارم به مانند یک کودک باشم و در همان دنیای کودکی ام در فکر و ذهنم دنیایی خیالی بسازم و در همان زندگی کنم.


مطالب پیشنهادی :

جملات زیبا و کوتاه درباره کلاغ

جملات زیبا درباره گنجشک

آلبوم عکس های خفن و زیبا از عقاب برای پروفایل


هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...