متن هفتمین روز درگذشت خواهر + عکس نوشته

خواهر گوهر نایابیه که به هر کسی داده نمیشه. وقتی که خدا خواهری بهت میده، یعنی خواسته خوشحالی و لذت به معنای واقعی رو تجربه کنی. اما برعکس، اگه خدا خواهرت رو ازت بگیره و اون رو از پیشت بره، مهم نیست چند روز بگذره، به هر حال غم اون همیشه برات تازگی داره و تو غم به معنای واقعی رو درک خواهی کرد.

در ادامه این مطلب متن ها و جملاتی غم انگیزه درباره هفتمین روز درگذشت خواهر آورده ایم. اگر هفتمین روز فوت خواهرتان است، حتما این جمله ها و متن ها حرف های دل شما هم هستند پس خواندن آنها را به شما پیشنهاد می کنیم. همراه ما باشید.

جملات زیبای مراسم هفتم خواهر + عکس نوشته

جملات هفتمین روز درگذشت خواهر

خواهر جان، در این هفت روز که مرا تنها گذاشته و به پیش خدا رفته ای، غم زمانه کمرم را خم کرده و من هم کم کم در زیر بار این غم در حال نابودی هستم. مگر نمی دانستی که نفس هایم به نفس هایت بند است و حال که دیگر نفس نمیکشی من هم نفس کشیدن برایم سخت شده؟ حالا من چطور بدون تو نفس بکشم؟ چطور زندگی کنم و زندگی بگذرانم؟ چطور با این غم کنار بیایم و تظاهر کنم که هیچ اتفاقی نیفتاده؟ چطور دلت آمد که خانواده ات را رها کنی و به جای آغوش ما به آغوش خاک بروی؟ تمام این ها سوال هاییست که من از تو دارم، سوال هایی که هر باره به یادم می آیند و وجودم را می آزارند.

********************

خواهرم، مگر من برایت تکیه گاهی امن نبودم؟ مگر پدر برایت کم گذاشت؟ مگر مادر مهر مادرانه اش را کم نثارت کرد و مگر برادر برای کم گذاشت که اینگونه حاضر شدی ما را تنها بگذاری؟ مگر نمی دانستی که بار این تنهایی آنقدر سنگین است که شانه های همه مان زیر آن خم می شود؟ حال که هفت روز از رفتنت می گذرد آیا می دانستی که این هفت روز برای ما هفت سال گذشت؟ مابقی روزها را چه کنیم؟ آن روزهایی که قرار است با غم و فراق تو شروع شده و با درد دوری ات تمام شوند، آنها را چه کنیم؟ وقتی که می رفتی به این ها هم فکر میکردی؟ تو که انسان با فکر و تدبیری بودی، تو که انسانی با عقل و درایتی خاص بودی، پس چطور به این ها فکر نکردی و حاضر شدی بروی و ما را با غمی خانمان سوز رها کنی؟ آری این غم خانمان سوز است چرا که تویی که وجودت وجودمان بود حالا زیر خروارها خاک رفته ای و ما هر بار که این را به یاد می آوریم تا اعماق قلب مان می سوزیم و وجودمان آتش می گیرد اما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم. کاش قبل رفتنت به این ها فکر میکردی. میگویند مرگ دست خداست اما من فکر میکنم انسان ها وقتی که از همه چیز خسته شده باشند، خدا به حرف دلشان گوش می دهد و آن ها را به پیش خود می برد. کاش قبل از تمام خستگی هایت، به دل ما فکر میکردی که چقدر بعد از رفتنت قرار است شکسته و نابود شود.

********************

خواهر از تو گله ای ندارم چرا که عمر دست خداست و خدا هست که روز رفتن را تعین می کند اما از خدا گله دارم، از خدایی که می دانست ما چقدر تو را دوست داریم و چقدر با تو احساس خوبی داریم گله دارم، از همان خدایی که می دانست پدر و مادر وجودشان به وجود تو وصل است گله دارم که چرا تو را برد، چرا تو را از ما گرفت و چرا زندگی ما را غرق در غم فراق خواهر کرد؟ مگر خدا مهربان نیست؟ مگر آوازه رحمت و محبت خدا همه دنیا را در بر نگرفته؟ پس چرا هفت روز است که مهربانی اش را از من و خانواده ام دریغ کرده؟ چرا هفت روز است که بدترین ضربه را به من و خانواده ام زده؟ مگر این عاقبت چه گناهی از ما بود که خدا ما را محکوم به آن کرد؟ خواهر جانم، اکنون تو آرام بگیر چرا که به آرامشی ابدی دست یافته ای اما بدان که این رفتنت بر همه ما سخت می گذرد، ما دیگر آرامشی نداریم و رنگ آرامش را هم نخواهیم دید چرا که دیگر خواهرمان نیست که این آرامش را از وجودش بگیریم.

عکس نوشته برای مراسم هفت خواهر + متن

دنیا بد ضربه ای به من زد، دنیا بدترین زخمی که می توانست به من بزند را در زندگی ام به جا گذاشت. حالا هر بار که زخم دنیا را می بینم، از همه چیز و همه کس و تمام زندگی خسته می شوم و میخواهم زودتر بمیرم و دیگر نباشم که جای این زخم هم دیگر درد نکنه. زخم دوری خواهر، زخم جدایی از خواهر، بد زخمیست، دنیا به هر کسی که این زخم را بزند، دیگر او امیدی برای ادامه زندگی نخواهد داشت. دنیا این زخم را هفت روز پیش به وجودم زد و حالا من بی خواهر شده ام. دنیا خوب فهمید که نقطه ضعف من چیست، او خوب فهمید که چطور می تواند مرا از پا درآورد برای همین خواهرم را نشانه گرفت و او را به آغوش مرگ سپرد. حالا با رفتن خواهرم، من دیگر امیدی به این زندگی ندارم، خواهرم زندگی من بود که از من گرفته شد و حالا من دیگر برای چه زندگی کنم و زندگی بگذرانم؟

********************

خواهر، شدیداً به آغوش خواهرانه ات محتاجم. برخیز و مرا در آغوش بکش، برخیز و با آغوش خواهرانه ات مرا از غم این دنیا رها کن. چطور دلت می آید که دیگر مرا در آغوش نکشی و آغوش خواهرانه ات را از من محروم کنی؟ در هفت روز پیش چطور دلت آمد که مرا برای همیشه ترک کنی و به دنیایی دیگر بروی؟ مگر نمی دانستی که دلم می شکند؟ مگر نمی دانستی که درد فراق و دوری تو برای من از هر درد و زجری بدتر است؟ اگر می دانستی پس چطور مرا تنها گذاشتی و فراقت را جایگزین آغوش مهربانت کردی؟ اکنون این فراق مرا در آغوش گرفته و لحظه ای رهایم نمی کند. هر بار که میخواهم از آغوش فراق تو رها شوم، دوباره به یاد آغوش مهربان خواهرانه ات می افتم و این فراق محکم تر از قبل مرا در آغوش می گیرد.

متن هفتمین روز درگذشت خواهر + عکس نوشته

اگر خدا بخواهد تمام سختی های دنیا را از روی دوشت بردارد، دلیلی بزرگ برای لبخندهایت به تو بدهد و همچنین دلت را واقعا شاد کند و احساس خوبی در قلبت لبریز کند، خواهری به تو خواهد داد، خواهری که با مهربانی هایش همه این احساس های خوب را به تو هدیه خواهد کرد. اما اگر برعکس خواهرت را از تو بگیرد، تو سنگین ترین بار دنیا را روی دوشت احساس خواهی نمود، دیگر دلیلی برای لبخند زدن نخواهی داشت، از ته دل احساس ناامیدی خواهی کرد و حس فراق و دوری از اعماق قلبت برخواهد خواست. زمانی بود که خدا با دادن خواهرم تمام آن احساسات خوب را به من داد اما هفت روز پیش با گرفتن او از من تمام آن احساس های بد را جایگزین آن احساسات خوب نمود.

********************

دیگر امید و آرزوی بزرگی برایم نمانده، چه امید و آرزوی بزرگی داشته باشم وقتی که تمام دلیل امیدم حالا زیر خاک است؟ خواهرم در هفت روز پیش آسمانی شده و حالا جسمش در زیر خروارها خاک خفته. راستش را بخواهی هنوز کمی امید دارم، امید به اینکه کاش زودتر مرگم فرا رسد و به همین امید زندگی می گذرانم تا بالاخره موعدش فرا برسد و من هم به مانند خواهرم به زیر خروارها خاک بروم. غیرتم اجازه نمی دهد که او را حتی در زیر خاک ها هم تنها بگذارم برای همین تنها امیدم این است که کاش من هم زودتر بمیرم و به پیش او بروم تا مبادا احساس تنهایی کند و مبادا فکر کند که من او را تنها گذاشته ام. کاش خدا زودتر آرزویم را براورده کند و امیدی که برای آن زنده ام را به من بدهد.

عکس هفت روز گذشت خواهرم

خدایا، از تمام دنیا فقط خواهری داشتم که دل به او خوش کرده بودم، او دلیل تمام شادی هایم، خنده هایم و لحظات خوبم بود، پس حالا چطور دلت آمد که او را از من بگیری و به پیش خود ببری؟ من فقط یک دلیل برای شاد زندگی کردن داشتم و تو همان دلیل را هم از من گرفتی. حالا باید به تو دست مریزاد گفت چرا که من در بدترین حال ممکن گرفتار شده ام، من دچار افسردگی عمیقی شده ام که هیچ چیز جز مرگ نمی تواند دوای درد من باشد. هفت روز پیش که خواهرم برای همیشه از پیش من رفت این درد و افسردگی به جان من افتاد و من می دانم که تا آخر عمر این زجر و عذاب با من خواهد بود. کاش فقط به انتهای مسیر زندگی برسم، کاش فقط بمیرم و دیگر روی زمین نباشم چرا که درد خواهر بد دردیست و خدا نکند که کسی به آن گرفتار شود در غیر اینصورت ادامه زندگی اش را با درد و ناراحتی خواهد گذراند.

********************

خدایا، خواهر من هنوز عمری نکرده بود، هنوز زندگی نکرده بود، مگر او چقدر سن داشت که فوت شد؟ موعد و زمان مرگ معقول است اما برای کسی که زندگی اش را کرده باشد، برای کسی که این زندگی و دنیا را تجربه نموده و به انتها رسیده باشد نه خواهر من که هنوز تازه وارد مسیر زندگی شده بود و هنوز تازه میخواست دنیا و طعم زیستن در آن را تجربه کند. اگر قرار بود که تو او را به این زودی ها ببری، پس برای چه به او فرصت زندگی کردن دادی؟ فقط میخواستی بر دلش حسرتی بگذاری؟ فقط میخواستی تا وجود ما به وجودش وابسته شود و بعد ما را در غم و اندوه غرق کنی؟ اگر این هدفت بود که دست مریزاد چرا که ما از هفت روز پیش که خواهرم از پیش ما رفته چیزی جز درد و ناراحتی نداریم. اما خدایا، تو که مهربانی، تو که رئوفی، تو که بندگانت را دوست داری پس برای چه حاضر شدی خواهرم را ناکام بگذاری و ما را غرق در ناامیدی و عذاب کنی؟

********************

نمی توانم باور کنم که خدایی که اینقدر مهربان است، خدایی که باران رحمت و مرحمتش را بر سر بندگانش می باراند، آنها را عذاب دهد. حتما در پس مرگ خواهرم دلیلی بزرگ نهفته بود، حتما اگر او بیشتر زنده می ماند و زندگی می کرد اتفاقات بدتری برایش می افتاد و تلخی زندگی شیرینی کامش را از بین میبرد. گاهی ما انسان ها حکمت خدا را درک نمی کنیم پس بهتر است به جای مجادله، با آن کنار بیاییم. ما کاری جز کنار آمدن نداریم که انجام بدهم. من دلگیر از رفتن خواهرم هستم، من تمام وجودم عذاب و ناراحتیست اما وقتی به چیزی به نام حکمت خدا فکر میکنم می توانم اندکی هم که شده وجودم را آرام سازم و از غم رفتن خواهرم به سر حد مرگ نرسم. حالا هفت روز است که خواهرم از پیش ما رفته اما خدا را شکر میکنم که آنقدر به من درک و بینش داد تا بتوانم به این مسئله پی برده و آرام گیرم. به تمام کسانی هم که درد فراق عزیز دارند پیشنهاد می کنم که همین طرز تفکر را در خود به وجود آورند تا ببینند که چقدر از غم دوری شان کاسته می شوند.

متن های طولانی برای هفتم خواهر + عکس نوشته

خواهرم، وقتی که می دانم خود به زودی به پیش تو می آیم، وقتی که می دانم سرمقصد من هم جایی هست که تو رفته ای، دیگر آنقدر ناراحت نیستم و برای رفتنت غصه نمیخورم. جایی که تو رفته ای، مقصد تمام آدم هاست و همه موجوداتی که روی این زمین زندگی میکنند بالاخره روزی زمانش می رسد که به جایی که تو رفته ای بیایند. خواهر جان، سعی میکنم که با این حرف ها خودم را آرام کنم، سعی میکنم که با این حرف ها غم رفتنت را برای خودم اندکی هم که شده کمتر کنم. مبادا احساس کنی که عشقم به تو کم شده، مبادا فکر کنی که من تو را از یاد میبرم و خیلی زود فراموشت میکنم، من فقط می دانم که تو دیگر پیش من نمی آیی و من باید بتوانم با این غم بزرگ کنار بیایم و برای همین چنین افکاری را در ذهن می پرورانم. اکنون که هفت روز است تو رفته ای، من خودم را با همین افکار سرپا نگه داشته ام و امید دارم که همچنان چنین طرز فکری را در ذهنم پرورش دهم چرا که اگر لحظه ای این فکر نباشد، اگر لحظه ای من چنین باوری نداشته باشم، آن لحظه، لحظه مرگ من است اما این مرگ با مرگی که تو تجربه کرده ای تفاوت دارد چرا که این مرگ در عین زنده بودن است و من با اینکه زنده ام و روی زمین قدم بر میدارم اما با این حال روحی در جسم ندارم و به مانند مرده ای متحرک هستم.


در ادامه تماشا کنید :

مجموعه شعرهای زیبا درباره ی مرگ خواهر

متن سالگرد فوت خواهر + عکس نوشته

متن کوتاه و غمگین درباره مرگ خواهرزاده

گلچینی از شعرهای زیبا برای چهلم عزیزان

متن برای مریضی خواهر

خواهرم دلتنگت هستم (عکس نوشته)


هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...