متن روز پنجشنبه برای مادر فوت شده

مادر نبودنش عذاب است، درد است، فقط آنهایی که برای همیشه مادرشان را از دست داده اند این موضوع را درک میکنند که یک انسان چقدر می تواند روی زمین خدا عذاب بکشد و دم نزند و تنها مرهمش رو پنجشنبه ای باشد که برای مادرش خیرات می کند و با حس اینکه روح مادرش شاد است او هم اندکی شاد می شود.

در ادامه این مطلب قصد داریم متن هایی در مورد روز پنجشنبه برای مادر فوت شده قرار بدیم. امیدواریم که از این جملات و دلنوشته ها لذت ببرید. همراه ما باشید.

جملات روز پنجشنبه درباره مادر فوت شده

مادرم روز پنجشنبه است و این روز لعنتی نبودنت را برایم دوباره یادآوری میکند. هر بار که پنجشنبه سر می رسد گویی روز عزای منم سر رسیده چرا که در این روز نحس تو به یادم می آیی و نبودنت هر لحظه مرا به عذاب وا میدارد. در این روز خنده هایت، آغوش مهربانت، لبخندت و چهره ات که آرامش بخش تر از هر چیزی بود به یادم می آید و حالا که تو زیر خاکی و من دارم روی زمین نفس میکشم، همه آنها شده اند خاطراتی که وجودم را به لرزه در می آورند و مرا قدمی به سوی مرگی زجر آور نزدیک میکنند. کاش میشد هیچ وقت نمیرفتی، کاش میشد که هیچ وقت مرا تنها نمیگذاشتی اما چه کنیم که رسم زمانه خلاف ای کاش های من است. حالا هر چقدر هم بگویم ای کاش دیگر زمان به عقب باز نمی گردد و حقیقت ماجرا این است که تو دیگر پیش من نیستی و این برای من بسیار سخت و دردناک است. در این روز که روز پنجشنبه است، تنها کاری که می تواند وجودم را تسلی بخشد خیرات کردن برای توست. میدانی شاید این خیرات به روح تو نرسد، شاید کاری بیهوده باشد، کسی نمی داند اما با این کار می توانم به میزان اندکی هم که شده عذابم را بکاهم و کمی به خود آرامش بخشم پس آن را انجام می دهم.

متن کوتاه روز پنج شنبه برای مادر فوت شده

مادرم، به آرامش ابدی رسیدی اما آرامش من چه؟ می دانی که بعد از تو بر من چه گذشت؟ می دانی که بعد از تو من دیگر رنگ آرامش را ندیدم؟ امروز پنجشنبه است و باید برای اموات خیرات میکنند. مادر، تو در حق من خوبی نکردی و مرا تنها گذاشتی اما با این حال من هر پنجشنبه به یادتم و برایت خیرات میکنم تا روحت شاد باشد. می دانم، خواست خدا هم هست، زمانش که فرا برسد هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند جلودار مرگ شود اما با دل بی قرارم چه کنم؟ مدام با خود می گویم که اگر فلان میشد این اتفاق برای مادرم نمی افتاد، اگر طور دیگری میشد آن اتفاق برای مادرم نمی افتاد و بعد می گویم شاید خود مادرم هم می خواست که اینگونه اتفاقی رخ دهد تا از همه دنیا راحت شود و به خوابی ابدی برود. این ها فکرهاییست که ذهن مرا به خود مشغول کرده اند و آرامش را از من سلب نموده اند و می گویند مادرت به تو خوبی نکرد و تنهایت گذاشت. مادرم، کاش در این روز پنجشنبه که من برایت بی منت خیرات میکنم و میخواهم روحت شاد شود تو هم روح مرا شادی کنی و امشب را هم که شده به خوابم بیایی.

********************

مادر، غم دوریت آنقدر عذاب آور است که با هیچ چیز دیگری قابل قیاس نیست. نمی توانم غمت را با چیزی مقایسه کنم چرا که از مادر گرانبها تر وجود ندارد و وقتی که او را از دست داده ای انگار که اگر خدا جهان را به تو داده بود، نیمی از آن را از تو ستانده. اکنون خدا نیمی از جهانم را از من گرفته و من دیگر مادر ندارم. کاش در این روز پنجشنبه که روز اموات است و آنها به نزد عزیزانشان می آیند حال مرا دریابی و در شب به خوابم بیایی و آرامش وجود من شوی. مادر، به دیدنت در خواب محتاجم، میخواهم تو را در خواب ببینم تا اندکی هم که شده این غم را فراموش کنم. اما شاید دلیل اینکه تا به حال تو را در خواب ندیده ام باز هم از مهر و علاقه مادری ات است چرا که اگر تو را ببینم، دوباره وقتی از خواب بیدار می شوم نبودت برایم یادآوری خواهد شد و این غم نه تنها کاسته نمی شود بلکه افزایش هم می یابد. فقط کاش این غم عذاب ندهد، مرا هم به پیش تو بیاورد و من هم بمیرم. باور کن دنیای بدون مادر از مرگ بدتر است پس چه بهتر که بمیرم و پیش مادرم باشم.

جملات پنج شنبه واسه مادر فوت شده

مادر، امروز روز پنجشنبه است و می دانم روحت آمده تا از ما خبر بگیرد. از تو خواسته ای دارم. می شود خواسته مرا پیش خدا ببری و از او بخواهی که مرا هم به پیش تو بیاورد؟ باور کن که غم دوریت مانند آتشی درونم شعله می کشد و مرا تا اعماق قلبم می سوزاند. مادر، این غم مرا تبدیل به خاکستر می کند. شاید جسمم صحیح و سالم باشد، شاید کسی این غم را در جسمم نبیند اما درونم جهنمی برپاست، جهنمی که برای نبود تو به وجود آمده و هر بار که فکر نبودنت به ذهنم خطور میکند گویی شعله های این جهنم دوباره زبانه می کشند و مرا می سوزانند. فقط میخواهم که این درد تمام شود، فقط میخواهم که دیگر زجرش با من نباشد. چه کنم؟ دوستت دارم و دوست داشتنم گناهی بود که باید بر دوش بکشم. حس میکردم برای همیشه تو را دارم برای همین وجودم را به وجودت وابسته کردم و غرق در تو شدم اما همان موقع ها که من تماماً وابسته به بودنت شدم خدا تو را نزد خود برد. نمی دانم میخواست از من انتقام بگیرد یا میخواست مرا عذاب دهد ولی هر چه که بود اکنون درونم آن جهنم را برپا کرده. کاش خدایی که اینقدر انسان ها را دوست داشت هیچوقت درد دوری عزیزان را به جان آنها نمی انداخت.

********************

مادر جان، در این روز پنجشنبه که روحت به سراغ ما آمده و میخواهد از ما خبر بگیرد، دوست دارم که حرفهای مرا هم بشنوی. چه می شود که خدا عزیزان مان را از ما میگیرد؟ مگر او ما را دوست ندارد؟ مگر او عاشق بندگانش نیست؟ پس دلیل چیست که آن همه آنها را عذاب می دهد؟ مادر، مدت هاست که از تو دورم. خدا تو را که عزیزترین کس من بودی از من گرفت و پیش خود برد و حالا من غمی دارم به اندازه تمام دنیا که نمی دانم چطور، نمی دانم چگونه آن را بیان کنم. فقط در این حد می توانم بگویم که مردن برایم بهترین اتفاق است. وقتی که مادری نباشد که سر بار زانوهایش بگذاری و از تمام دنیا فارغ شوی پس چه بهتر که بمیری و دیگر در این دنیا نباشی. کاش خدا این عذاب را تمام کند و مرا زودتر به پیش تو بیاورد، کاش به پای عشقش هم که شده زمان رفتن مرا هم نزدیک کند چرا که دیگر از این دنیا خسته ام، از دنیای بدون تو خسته ام.

جملات زیبای پنج شنبه برای مادر فوت شده

مادر جان، می خواهم از پسری/دختری بگویم که بعد از رفتن مادرش تازه فهمید که در دنیا چه خبر است و چه قدر دنیا را سختی و فلاکت فرا گرفته. می خواهم از آن پسری/دختری بگویم که دنیایش مادرش بود و وقتی که مادرش از او گرفته شد او در میان دنیایی بی رحم قرار گرفت، دنیایی که پر از سختی هاییست که مجبور بود خود به تنهایی به دوش بکشد. مادر جان، آن پسر/دختر منم و مادری که رفته هم تویی. چطور دلت آمد که بروی؟ چطور دلت آمد مرا در این دنیای پر از ظلم رها کنی و بروی؟ آیا رفتنت ارزشمندتر از من بود؟ کاش روحت جوابم را امروز که روز پنجشنبه است و در اینجاست میداد، کاش به من میگفت که چرا مادرم رفت؟ چرا اینقدر زود؟ چرا تازه وقتی که من می خواستم دنیا را با او تجربه کنم مرا تنها گذاشت؟ مادر، اگر در این روز روحت در کنار من است میخواهم بدانی که هنوز هم آن عشق همیشگی را به تو دارم و با همین عشق است که توانستم در برابر سختی های دنیا دوام بیاورم. دنیا میخواست مرا از پا در آورد اما شاید نمی دانست که درست است که مادرم نیست، سپر من در برابر اتفاقات زندگی نیست اما عشق او که هست، همین عشقش باعث می شود که در برابر بزرگترین سختی ها هم ایستادگی کنم و کم نیاورم.

********************

مادرم، یادت می آید روزهای پنجشنبه خودت برای اموات خیرات می کردی؟ هنوز نذری هایت را هم به من میدادی تا بین مردم پخش کنم؟ اکنون که تو رفته ای، حال باید برای خودت خیرات کنیم. باورت می شود؟ منکه نه. من هنوز هم نمی توانم بپذیرم که حالا مادرم جزو همان امواتی شده که روزی برایشان خیرات می کرد، حالا جزو همان اموات شده و من باید برای او خیرات کنم. چه دردناک است این موضوع. هر بار که روز پنجشنبه سر می رسد و من میخواهم این کار را انجام دهم تو دوباره به یادم می آیی و دوباره خاطراتت مرور می شوند و همین باعث می شود که درد بکشم. مادر، کاش روزی برسد که برای من و تو خیرات کنند و باز من و تو در کنار هم قرار بگیریم. تو را که نمی دانم ولی من حتی اگر با تو در جهنم هم باشم گویی در بهشتم و در آن زمان حتی به همین خیرات هم نیاز ندارم چون مادرم را دارم و مادرم بزرگترین دلیل شادی روح من خواهد بود. حالا من این خیرات را با یک آرزو پخش میکنم، آرزویی که از خداست، آرزویی که می گوید کاش من هم زودتر به پیش مادرم بروم و این غم خانمان سوز مرا رها سازد.

متن زیبای پنج شنبه برای مادر فوت شده

روز پنجشنبه است، در این روز اموات به سراغ خانواده هایشان می آیند و از آنها خبر می گیرند. آنها را فراموش نکنیم، به یادشان باشیم. حتی شده با یک صلوات، حتی شده با کمی نذری و خیرات، حتی شده با یک فاتحه، به هر روشی که می توانیم آنها را یاد کنیم تا باعث شادی روحشان شویم. در این روز پدران زیادی به سراغ خانواده شان می آیند تا از آنها خبر بگیرند، مادران زیادی می آیند تا اوضاع خانواده هایشان را جویا شوند، خواهر و برادران زیادی می آیند تا ببیند که خانواده شان چگونه روزگار می گذارند، بیاییم در این روز روح شان را شاد کنیم و کاری کنیم که با دیدن ما شاد شوند. شاید خواندن یک فاتحه یا کاری شبیه به این برای ما مسئله زیاد مهمی نباشد اما برای آنها که دستشان از زمین و آسمان کوتاه است و فرصت از آنها گرفته شده خیلی مهم است! پس بیایید این کار را از آنها دریغ نکنیم. با این کارمان دل و قلب خودمان هم شاد خواهد شد چرا که می دانیم برای آنها کاری کرده ایم و آنها اکنون خشنود هستند و همین برای ما کافیست تا غم شان را اندکی هم که شده از یاد ببریم و بتوانیم بهتر با نبودن شان کنار بیاییم.

********************

مادر، می دانی بدون تو فضای خانه چه غمگین است؟ می دانی که دیگر هیچ کس آن حال و حوصله همیشگی اش را ندارد؟ در وجودت چه بود که اینقدر به ما آرامش میدادی؟ تو با بودنت ما را سر حال می آوردی و گویی با وجود تو خانه ما تبدیل به بهشتی ترین قسمت زمین میشد. حال که رفته ای، این خانه جهنم است. هر یک از ما در آتش این جهنم می سوزیم. به هر جهت که می نگریم، هر سویی را که نگاه میکنیم، تو را به یاد می آوریم. تو رفته ای اما خاطرات تو در این خانه زنده است و هر لحظه و هر بار وجود تک تک ما را به لرزه در می آورد. می گویند که روح اموات در پنجشنبه ها به سراغ خانواده هایشان می آیند پس می توانی حال و اوضاع ما را درک کنی و ببینی که در چه وضعیتی به سر می بریم. مادر کاش این غم به پایان رسد، کاش خود ما به پایان برسیم و دیگر این وضع آشفته را تحمل نکنیم.

متن روز پنجشنبه برای مادر فوت شده

غم در وجودم غلیان می کند و می جوشد. حال من به جوشیدن این غم عادت کرده ام. کسی که مادر ندارد این را به خوبی درک میکند، کسی که مادری ندارد حرفم را می فهمد و می داند که چرا این غم برایم طبیعی شده و با آن خو گرفته ام. مادرت که کنارت نباشد، غم نبودنش کنارت خواهد بود و هر لحظه وجودت را خواهد لرزاند. این غم آنقدر در وجودت می ماند و می جوشد که بالاخره قسمتی از تو می شود و تو مجبوری تا آخر عمر این غم را تحمل کنی. حال تنها مسکنی که می تواند اندکی وجودم را آرام کند، این است که پنجشنبه ها برای مادرم خیرات کنم. همین خیرات باعث می شوند که اندکی هم که شده این غم مرا رها کند، حس کنم که روحم مادرم شاد است و به این واسطه من هم جرعه ای از شادی را در این دنیا بچشم.

مطالب پیشنهادی :

متن روز پنجشنبه برای پدر فوت شده

متن پنجشنبه برای برادر فوت شده

دلنوشته برای روز مادر فوت شده

متن دلتنگی غروب پنجشنبه

دلنوشته پنجشنبه برای اموات

دلنوشته ای برای همسر فوت شده

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...