متن روز پنجشنبه برای پدر فوت شده
روز پنجشنبه رو به نوعی روز اموات میدونن که در این روز روح مردگان پیش عزیزان شون میرن تا از احوال اونها جویا بشن. توی این روز بازماندگان اموات میتونن با پخش کردن نذری یا خیرات به شادی روح اموات شون کمک کنند. اونا با این کار انگار حال اموات شون رو خوب میکنن.
توی این مطلب میخوایم متن ها و جملاتی در رابطه با روز پنجشنبه برای پدر فوت شده در اختیارتون بذاریم. شما میتونید این متن ها رو در روزهای پنجشنبه در شبکه های اجتماعی تون قرار بدیم تا حس تون از نبود پدرتون رو بیان کنید و همچنین میتونید این متن ها رو بخونید تا از خوندنشون حرف هایی که تو دلتون مونده رو به زبون بیارید. همراه ما باشید.
_____________________________
جملات روز پنجشنبه برای فوت پدر
پنجشنبه است. همان روزی که که قلب من پر می کشد به سوی ارامگاه عزیزترین کس زندگیم. پنجشنبه است و دوباره دل من بی قرار رفتن به مهمانی و دیدار پدرم.
" " " "
در پنجشنبه های دلتنگی به یاد پدران آسمانی باشید و برای شادی روح شان ختم صلوات کنید.
" " " "
بابا جان نمی دانی چقدر پنجشنبه ها را دوست دارم و برای امدنش لحظه شماری می کنم. بابا جانم پنجشنبه را دوست دارم چون روز و موعود دیدار من و توست. بابا جانم هرگز فکر نمی کردم روزی برای دیدار و رفع دلتنگی با تکه ینگی هم کلام شوم.
" " " "
دوباره پنجشنبه آمد برای یاد کردن آدم های عزیزی که اسیر خاک هستند. دوباره پنجشنبه آمد و من بی قرار و دلتنگ برای کسی که نفسم به نفسش بند بود و خیلی وقته که دیگه روی چون ماهش را از من مخفی کرده است.
" " " "
پنجشنبه یعنی یاد کردن آدم های رفته
پنجشنبه یعنی باز کردن آلبوم عکس های قدیمی و بوسیدن و بوییدن عکس پدر فوت شده
پنجشنبه یعنی دوباره دیدن عکس های یادگاری پدر فوت شده
پنجسنبه یعنی دلتنگی های اجباری و غروب های بی قراری و پنجشنبه یعنی بوسیدن سنگ قبری که بیشتر از هر چیزی در این دنیا دوستش داری.
" " " "
پنجشنبه آمد برای دوست داشتن های بی حد واندازه
پنجشنبه آمد برای فریتادن فاتحه و صلوات برای روح پدر فوت شده.
" " " "
پنجشنبه همان روزی ست که دل ادم یک دفعه می گیره. پنجشنبه همان روزی ست که اشک امانت را می برد و دلت دیوانه وار هوای مزار پدرت را می کند.
" " " "
اگه پدرت فوت شده هیچ وقت پنجشنبه ها را از یاد نبرید چون این روز همون روزی هست که پدرت چشم به راهه که با ذکر صلوات و فاتحه ای شادش کنی.
" " " "
پنج شنبه است و دلم برای اونی که
دیگر ندارمش تنگ شده
پنج شنبه است و
جای خالی عزیزی که دیگر روی مهربانش را نخواهم دید دوباره احساس می کنم. پدرم روحت شاد و یادت گرامی.
" " " "
پنجشنبه ای دیگر آمد و چشم انتظاری پدران فوت شده برای خیرات و نثار فاتحه.
" " " "
پنجشنبـــــــــه است و روز شاد کردن دلِ پدری که
در زیر خاک در انتظاراست. پنجشنبه است و روز مرور خاطراتی که شده اند گران بها ترین داریی هایت. روح همه پدران اسمانی شاد.
" " " "
پنجشنبه است و دوباره لحظه هایم بوی دلتنگی گرفته اند و من شتابان به مهمانی می روم. عجب میزبان ساکت و آرامی دارم من. عجب میزبان کم توقعی که تنها به خواندن فاتحه ای قانع است.
" " " "
پنجشنبه است. منجشنبه روز میعاد است. روز دیدار است. روز بوسیدن سنگ مزار پدر، روز درد دل کردن های همراه با اشک و دلتنگی.
" " " "
به یاد همه ی پدرانی که ازبین ما رفتند و هیچ کس نمی تونه جاشون رو توی قلبمون بگیره. برای شادی روح پدران فوت شده فاتحه مع صلوات.
" " " "
متن روز پنج شنبه برای پدر فوت شده 2022 جدید
بازم هم روز پنجشنبه رسید و باز هم فراق پدر به جانم افتاد. پدر جان، این چندمین پنجشنبه ای هست که خانواده ما فراق تو را تحمل میکنند. همه ما به تنگنا آمده ایم، همه ما از درد و غم و ناراحتی پر شده ایم. هیچ کدام نمی تواند مرهمی بر درد دل دیگری باشد چرا که همگی داریم از نبودت تو رنج میکشیم. پدر، از وقتی که رفته ای، پنجشنبه ها شده روز عذاب ما! می گویند در این روز اموات به سراغ عزیزان شان می آیند؛ نمی دانم حالا روح تو در کنار ماست یا نه اما اگر صحبت هایم را می شنوی، می خواهم بگویم که چطور دلت آمد خانواده ات را رها کنی و بروی؟ مگر تو سایه سر ما نبودی؟ مگر تو پشتوانه و تکیه گاهی امن برای ما نبودی؟ پس چطور گذاشتی و رفتی و ما را نادیده گرفتی؟ حال شاید بد باشد که از لفظ نادیده استفاده کردم چرا که در مرگ جبر وجود دارد نه اختیار اما پدر، برای رفتن تو زود بود. هنوز کلی درس زندگی وجود داشت که قرار بود تو به ما بدهی و ما را برای ادامه مسیر زندگی آماده کنی. اما حالا که نیستی به من بگو که ما چطور میخواهم دنیا را بشناسیم؟ چطور می خواهیم در این دنیا زندگی کنیم؟ همه مردم به واسطه تجربه های پدر و مادرشان هست که می توانند دنیا را شناخته و در آن به شکلی صحیح رفتار کنن اما حالا تو نیستی که به ما بگویی چه درست است و چه غلط پس به من بگو چطور میخواهم راز درست زیستن و درست زندگی کردن را بیاموزیم؟ پدر، باید بگویم که فراقت کم کم مرا نابود می کند و کاش نابود کند تا من همه پیش تو بیایم و از آن به بعد پنجشنبه ها در کنار تو باشم و با هم به عزیزان مان سر بزنیم.
********************
پدر جان، به یاد داری هر وقت که پنجشنبه میشد ما چقدر با خوشحالی و شور و شوق برای روز جمعه خود را آماده میکردیم که به تفریح و گردش با تو برویم و تو ما را به یک ناهار دنج و خوشمزه در دل طبیعت دعوت کنی؟ چرا این تفریحات را از ما گرفتی؟ چرا آن حال خوش را از ما گرفتی؟ پدر حالا که نیستی دیگر ما آن تفریحات و شادی های همیشگی را نداریم، دیگر آن حال خوب همیشه که در پنجشنبه ها درون مان موج میزد را نداریم. پدر، حالا ما باید پنجشنبه ها مشغول به تهیه حلوا و خرما باشیم که در روز جمعه بر سر مزارت بیاییم و برایت خیرات کنیم؟ پدر جانم، چطور به یک باره گذاشتی و رفتی؟ چطور به یک باره همه ما را به شوک فرو بردی؟ نبودنت برای همه مان سخت میگذرد و در درون همه مان غم بزرگی به وجود آورده.
********************
پدر عزیزم در روز پنجشنبه که می گویند روز اموات است و آنها به نزد عزیزان شان می آیند تا از حال آنها جویا شوند می خواهم برایت خیرات کنم و میخواهم نذری هایم را به مردم بدهم تا برایت دعای خیر کنند و از خدا برایت طلب مغفرت نمایند. می دانم که آنقدر دل پاکی داشتی، آنقدر ذات پاکی داشتی که هیچ بدی و پلیدی در تو وجود نداشت که بخواهیم جزای آن را با این خیرات از بین ببریم اما پدر جان این تنها راهی هست که می توانم وجودم را آرام کنم، این تنها راهی هست که می توانم با آن به آرامش برسم. اگر این کار را نکنم، درد فراقت به جانم می افتد و مرا از درون هزار تکه میکند.
********************
پدر جان، دوباره روز پنجشنبه سر رسید. الان کنار منی؟ الان روحت کنار من است و به حرفهایم گوش می دهد؟ پس اگر هستی خوب به حرف هایم گوش کن چرا که این ها درد و دل های دخترکی/پسرکی هست که او را تنها گذاشتی. پدر، بعد از رفتن تو گویی این دنیا لذتی ندارد، گویی من نیز نفس نمیکشم و هیچ چیز رنگ و بوی آن زمانی که تو بودی را ندارد. پدر، با رفتن تو دنیا برای من تیره و تار شد و هیچ چیز نتوانست آرامش واقعی را به من بدهد. آرامش من هم به همراه تو به زیر خروارها خاک رفت و حالا برای همیشه در همان جا مدفون مانده. پدر، به من راهی بده تا با آن آرامش بگیرم. غم رفتنت وجودم را می لرزاند، نفس کشیدن هایم را سخت می کند و انگار قلبم را از تپیدن متوقف می کند. این غم مانند همان موریانه ایست که به جان خانه ها می افتد و آنها را سست و ضعیف میکند، حالا این غم مانند موریانه وجود مرا سست و ضعیف کرده! اکنون به قدری ضعیف شده ام که کافیست خدا اراده کند تا تسلیم محض او شوم و من هم به تو بپیوندم. پدر جان حس میکنم این تنها راهیست که به واسطه آن می توانم آرام بگیرم و می توانم روحم را به آرامش برسانم. در این روز پنجشنبه که احتمالا اکنون روحت هم در کنار من است، این خواسته ام را به گوش خدا برسان و از اون بخواه که دخترت/پسرت را هم پیش خودت بیاورد تا اون هم معنای آرامش را درک کند.
********************
پدر، رفتی و راحت شدی. حالا هیچ غمی نیست که تو را بیازارد، هیچ غمی نیست که تو را ناراحت کند، حالا تو فارق از همه چیز زیر خروارها خاک خفته ای و می دانم که روحت در آرامش بوده و شاد است. اما پدر جان به حال زار ما هم توجه میکنی؟ به اینکه چقدر از رفتنت شکسته شده و ذره ذره در حال نابود شدن هستیم توجه میکنی؟ فکر نکنم اما من همواره به یادت هستم. همیشه وقتی که پنجشنبه سر می رسید و دیگران برای اموات شان خیرات میکردند میگفتم کار بیهوده ای هست چون خدا برای خیرات آنها از گناهان انسان نمی گذرد اما حالا خودم منتظرم تا هر پنجشنبه فرا برسد و با نذری و خیرات کاری کنم. منظورم از خیرات این نیست که گناهان تو بخشیده شوند چرا که گناهی نداشتی! تو آنقدر خوب بودی و آن قدر خاص بودی که فکر میکنم خدا برای خاص بودن و خوب بودنت بود که تو را پیش خود برد. من این کار را میکنم چون تنها روزی که من در آن در آرامش واقعی هستم پنجشنبه است چرا که با همین خیرات و نذری ها اندکی غمت تسکین می یابد.
********************
پدر جانم، اشک های مرا که میبینی؟ این ها گواه آن هستند که چقدر به تو وابسته بودم و چقدر دوستت داشتم. جواب دوست داشتن های من این بود؟ که بگذاری و بروی و پشت سرت را هم نگاه نکنی؟ مگر فرزندت با تو چه کرده بود که جواب عاشقی ها و دوست داشتن هایش را اینگونه دادی؟ غیر این بود که قلبش برایت می تپید و عاشقانه پدرش را دوست داشت؟ پدر، تو کار بدی کردی، بدترین کاری که یک پدر می تواند در حق فرزندش انجام دهد! تو کاری کردی سایه ات از سر من کم شود. اما جدای از تمام اینها میخواهم بگویم که هر بار که روز پنجشنبه سر می رسد من حس میکنم دوباره کنار من هستی، سایه ات بر سر من است و در زندگی من حضور داری. نمی دانم شاید این به خاطر همان باوری است که می گویند روح اموات در پنجشنبه ها به سراغ عزیزان شان می روند و برای همین هم چنین حسی به من دست میدهد اما هر چه که هست من هر هفته لحظه شماری میکنم تا پنجشنبه سر برسد و دوباره احساس پدر داشتن کنم.
********************
روز پنجشنبه است. همه ما عزیزانی را از دست داده ایم، کسانی را از دست داده ایم که از قلب مان هم به ما نزدیک تر بودند پس حالا بیایید در این روز با ذکر فاتحه و صلوات روح آنها را شاد کنیم. همچنین از شما میخواهم برای شادی روح پدرم که .....روز/ماه/سال است ما را ترک کرده و دیگر سایه اش بر سرمان نیست هم فاتحه بخوانید. متشکرم.
********************
آبجی،داداش، مامان، باورتون میشه؟ بابا رفته! بابا دیگه نیست. الان پنجشنبه هست و میگن که روح اون انتظار داره تا براش خیرات کنیم تا شاد بشه. الان شما این رو می پذیرید؟ اینکه بابا الان دیگه جزو امواته؟ چطوری بپذیریم؟ یکی منو قانع کنه که دیگه بابایم رفته، دیگه بابایی ندارم. آخه اون تموم وجود من بود، آخه خیلی بهش وابسته بودم حالا چطوری میخوام این رو بپذیرم؟ خدایا تو که عزیزای ما رو اینقدر راحت ازمون میگیری، پس حداقل یه صبر هم بهمون بده تا بتونیم نبودنشون رو تحمل کنیم و با صبر به آرامش برسیم. حالا غم بابام هر لحظه بهم یادآوری میشه و توی پنجشنبه ها به اوج خودش میرسه.
********************
بابایی، پنجشنبه شده، من برات خیرات میکنم، من برات نذری میدم، من برات نماز میخونم و قرآن تلاوت میکنم اما بدون که این رسمش نبود که بچه ات رو بذاری و بری. من تموم این کارها رو برات انجام میدم چون تو پدرمی و میخوام که روحت در آرامش باشه و بدونی که پسری/دختری توی این دنیا هست که به فکرته اما بدون که تو به فکر من نبودی چون خیلی راحت مرگ رو به جون خریدی و از من جدا شدی و حالا بین ما یه فاصله بزرگ افتاده که این فاصله هیچ وقت از بین نمیره.
********************
پدر جان صادقانه بگم که هر بار که روز پنجشنبه سر میرسه میخوام خودکشی کنم و خودم هم بمیرم. آخه میگن توی روز پنجشنبه روح اموات به سراغ عزیزان شون میره و من نمیتونم این رو بپذیرم که تو کنارمن باشی، تو همین جا باشی و من نبینمت، من نتونم حضورت رو احساس کنم. تو مثل یک تکه قلب من بودی که از من گرفته شده و بعد تو انگار قلب من هم درست نمیتپید و من هم انگار زندگی نمیکردم. بابا جان، میخوام خودکشی کنم تا همون قسمتی که از قلبم هم مونده از کار بیفته چون اینطوری فکر میکنم میتونم دوباره کنارت قرار بگیرم و بودنت در زندگیم رو حس کنم.
********************
پدر، تو به من درس شجاعت دادی، درس مقاومت دادی و همیشه این ها به یادم میمونه. غم رفتنت گرچه خیلی منو از درون شکوند اما سعی میکنم که باهاش کنار بیام چون جز کنار اومدن کار دیگه ای نمیتونم بکنم. پدر، پنجشنبه ها روحت میاد پیش ما و ما رو میبینه. هر بار که این میاد تو ذهنم میخوام خودمو از بین ببرم تا حداقل بتونم روحت رو ببینم و بتونم دوباره احساس پدر داشتن داشته باشم اما درست همون لحظه ای که اینگونه افکاری در ذهنم مرور میشه تو به یادم میای و شجاعت ها و مقاومت هایی که بهم یاد دادی دوباره بهم یادآوری میشه! برای همین با شجاعت و مقاومت در مقابل این حس ایستادگی میکنم و سعی میکنم که در دنیا همون چیزی بشم که تو آرزوش رو داشتی.
********************
پدر جان، روز پنجشنبه شده و روح تو حتما الان کنار منه. میخوام بهت بگم که عاشقتم. پدر، مهم نیست که حالا تو پیش خدایی و من توی این دنیا چون بالاخره یه روزی بچه ات به تو ملحق میشه. خیلی ها ناراحت میشن، خیلی ها افسرده میشن اما شاید این خیلی ها به درستی به فلسفه زندگی پی نبردن. بابا جون، یکی از کارهایی که تو برای من انجام دادی این بود که منو با فلسفه زندگی آشنا کردی برای همین غم رفتنت نمیتونه منو از پا در بیاره و من در برابر اون مقاومت میکنم.
********************
بابا جون روز پنجشنبه هست و قراره برات خیرات کنم. میخوام به همراه این خیرات بهت قول بدم که توی این دنیا اونقدر پیشرفت کنم و اونقدر آدم موثری بشم که روحت به من افتخار کنه و برای داشتن دختری/پسری مثل من روحت شاد بشه. بابا جانم، میدونم که از این طریق میتونم روحت رو بیشتر از هر موقع ای شاد کنم پس همه تلاشم رو میکنم و همه زورم رو میزنم تا آدم موفقی بشم. من این قول رو توی همین روز پنجشنبه بهت میدم، روزی که مخصوص توئه و روحت پیش ما اومده تا از ما خبره بگیره. مطمئن باش که فرزندت برای جامعه یک انسان تاثیرگذار و مفید میشه.
سایر مطالب پیشنهادی :
متن برای دختری که پدرش فوت شده
متن برای جای خالی عزیزان از دست رفته
آلبوم عکس پروفایل از دست دادن عزیزان