متن از خودگذشتگی برای عشق
از خودگذشتگی برای عشق زیباترین روایت عاشقانه است که هنوز که هنوز است اینگونه روایت ها و داستان ها فروش بسیار خوبی دارند. فدا شدن برای عشق هر چه باشد داستانی زیبا میسازد، داستانی به زیبایی داستان هایی که شعرا از آنها سخن می گویند. اینگونه روایت ها حتی دل شنونده یا خواننده های سنگدل را آب کرده و نرم می سازد.
در این مطلب برایتان انواع متن های زیبا در رابطه با از خودگذشتگی و فداکاری برای عشق را قرار داده ایم. شما می توانید این متن ها را یا خود خوانده و از خواندنشان لذت ببرید و یا با دیگران در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید. هدف ما این بوده که انواع متن برای سلایق مختلف را آماده کرده و در اختیارتان بگذاریم. همراه ما باشید.
متن از خودگذشتگی برای عشق
از خود میگذرم تا تو راحت بمانی، از خود میگذرم تا تو زندگی کنی، از خود میگذرم تا تو به آرامش برسی. راز زندگی کردن من در راحتی توست. هر وقت که تو راحت بودی و آرام یعنی من زندگی میکنم.
***************************
از خودگذشتگی مرا به حساب لطف و مرحمتم نگذار. من برایت از خودگذشتگی میکنم چون این را وظیفه ای در قبالت میدانم، وظیفه ای مهم که خدا بر دوش من نهاده. پس هر بار که این کار را کردم بدان که به وظیفه الهی خود عمل نموده ام.
***************************
آنقدر زندگی با تو را دوست دارم که حاضرم برای داشتنت هر نوع ازخودگذشتگی را انجام دهم. زمانی که تو نباشی خودی هم نمی ماند که بخواهم برایش به زندگی ادامه دهم. با توست که من معنا پیدا میکنم.
***************************
در پی پیدا کردن عشق روزها گشتم و اکنون که آن را پیدا کرده ام نمی خواهم به هیچ عنوان از دستش دهم. عشق واقعی تو هستی، عشق پاک و خداگونه تو هستی، من در وجود تو عشق خدا را میبینم حال بگو چگونه از تو دل بکنم؟ من تمام دنیا را فدای عشق خواهم کرد! من حاضرم برایت از خود بگذرم، دنیا و تمام آدم هایش که در برابرت هیچ اند.
***************************
وقتی که برایت از خودگذشتگی میکنم گویی به هدف اصلی زندگی ام رسیده ام. گویی من متولد شده ام برای راحت ساختن زندگی تو. این وظیفه را نه به جبر بلکه به اختیار بر عهده گرفته ام چون از خود گذشتن برای تو یعنی زندگی کردن برای من.
***************************
با من بمان که عشق مان موانع زندگی را یک به یک از بین خواهد برد، عشق من در خنده های تو نهفته است. این موانع هر چه که باشند، تو فقط بخند! وقتی که میخندی انرژی مضاعفی میگیرم تا در برابر تمام آنها بایستم و حتی اگر لازم باشد برای تو و خنده هایت از خود بگذرم. خنده تو راز ادامه دادن من است.
***************************
ادامه مسیری که تو در آن نباشی به هیچ نمی ارزد. خودم را فدا میکردم اگر می دانستم که در این مسیر با من میمانی. اکنون که نیستی، اکنون که حضور گرمت را در کنارم احساس نمیکنم، گویی تنها مانده ام، تنها در مسیر زندگی، تنها در مسیری که تمام دنیا می خواهند مرا از پا دربیاورد اما نمیدانند که من خود از پا افتاده ام. درست همان روزی که تو دیگر در مسیر من نبودی من از پا افتادم!
***************************
عشق برای من یعنی فدا شدن، یعنی از خودگذشتگی، یعنی بودنت در کنارم. کاری به معنایی که دیگران از عشق دارند ندارم. من عشق را در بودن تو می دانم و حتی اگر لازم باشد برای بودنت خودم را هم فدا خواهم کرد. همین که در قلبت باشم و همینکه مرا به خاطر آوری برایم کافیست.
***************************
خاطراتی که با هم ساختیم را مرور میکنم. چه روزهای زیبایی، چه اتفاق خوبی بود که تو وارد زندگیم شدی. همیشه وقتی که میدیدم بعضی ها برای یک نفر حتی حاضرند بمیرند میخندیدم اما حالا همه چیز فرق میکند، با بودنت توست که همه چیز برایم فرق کرده. حالا حاضرم از خود بگذرم، از خود که هیچ حاضرم از تمام دنیا بگذرم تا تو باشی و خنده هایت. همین برای من کافیست.
***************************
همین کافیست که کنارم باشی، همین کافیست که عطر حضورت را در زندگی استشمام کنم. نه از تو از خودگذشتگی می خواهم و نه میخواهم که خود را فدای رابطه مان کنی. فقط بمان، بمان که با بودنت این زندگی زیباتر است.
***************************
زندگی زیباست به شرطی که کسی باشد که آن را زیبا کند. وقتی که این فرد نبود، هیچ دلیلی برای زیبا دیدن زندگی وجود ندارد. اکنون می خواهم بگویم که تو و خنده هایت دلیل زیبا شدن زندگی من هستید. وقتی که میخندی من زیبایی زندگی را احساس میکنم. در خنده های تو قدرتی نهفته هست که حتی حاضرم برای آنها خودم را فدا کرد و از تمام خویش بگذرم تا تو بخندی و به خنده هایت ادامه دهی.
***************************
به من بگو در پشت لبخندهایت چه داری که وقتی آنها را میبینم تمام دنیا را فراموش کرده و قلبم را به آنها گره میزنم. من حتی اگر در این راه فدا شوم آن را نه از خودگذشتگی برای عشق بلکه وظیفه میدانم.
***************************
تو به من شهامت زندگی کردن دادی اکنون میپرسی که چرا باید خودم را فدایت کنم؟ تو دلیلی شدی برای زندگی کردن و ادامه دادنم حال میپرسی چرا باید برایت از خود بگذرم؟ هر وقت چنین چیزی به ذهنت رسید منی را در ذهنت تداعی کن که قبل از نبودنت هیچ بودم. آن موقع متوجه میشوی که چرا حاضرم از تمام خویش برایت بگذرم.
***************************
از خودگذشتگی برای عشق چیزی کاملاً بدیهیست. کسانی که این کار را نمیکنند قاعدتاً یا عشق را نشناخته اند و یا آن را با وابستگی اشتباه گرفته اند. وقتی که کسی را دوست داری، وقتی وجودت به وجود او گره خورده، زندگی بدون اون یعنی دنیایی پر از تهی، پر از هیچی، پس حاضری از خود بگذری تا اینکه او را نداشته باشی.
***************************
میخوام بهتون بگم چرا اینقدر خوشحالم، چرا اینقدر میخندم و لبخند میزنم. دلیل تموم این لبخند زدنا رو در کسی ببینید که شده تمام هستیم، تمام داراییم. وقتی که کاری میکنم که لبخند به لب بیاره، وقتی لبخنداشو میبینم حاضرم از تمام خودم بگذرم تا اون لبخندا حفظ بشه؛ چون لبخندای اونه که به من دلیلی برای خوشحالی میده.
***************************
بیا تا ریاکار ترین افراد عالم شویم، بیا تا به همه نشان دهیم عشق واقعی یعنی چیه و چرا من و تو عشقی بی مثال نسبت به هم داریم. بیا به این مردم نشان دهیم که تا به حال هر چه از عشق می دیدند سوء تفاهم بود. لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد هیچکدام عشق شان به پای عشقی که بین من و توست نمی رسد. دلیل بی بدیلی عشق و من و تو فدا شدن مان برای یکدیگر است. بیا تا به این مردم نشان دهیم که قبل از دیدن عشق ما تعریفشان از عشق سوء تفاهمی بیش نبود.
***************************
به هیچ وجه حاضر نیستم برایت از خود بگذرم. چون وقتی دنیایی وجود دارد، وقتی عالمی وجود دارد من حس میکنم از خودگذشتگی برای تو کم است. من حاضرم برایت از تمام دنیا و تمام عالم بگذرم، از خود که چیزی نیست.
***************************
از من میپرسید که چرا برایش از خود میگذرم؟! او که ذره ای به عشق مان متعهد نمانده؟! بگذارید داستان جوانی را بگویم که تا قبل از دیدن عشقش قلبش با سنگ فرقی نمیکرد، از جوانی بگویم که نفس میکشید اما زندگی نمی کرد، از جوانی بگویم که دوست داشت اما عاشق نمیشد، از جوانی بگویم که همه چیز و همه کس برایش یک رنگ و بی روح شده بود. روزی به زندگی این جوان فردی پا گذاشت، فردی که قلب جوان را به تلاطم درآورد و به آن جان بخشید، زندگی کردن را به آن جوان یاد داد، عاشق شدن را به او آموخت، به او فهماند که دنیا چه زیباست و کاری کرد که دنیا را رنگارنگ ببیند. آن جوان من هستم. حال هنوز هم می پرسید چرا باید خودم را برایش فدا کنم؟
متن فداکاری برای عشق
از خودگذشتگی و فداکاری برای عشق های امروزی حماقتی شیرین است که تنها زمانی که چوب آن را خوردی متوجه درد بزرگی که به جانت می اندازد خواهی شد.
***************************
برای عشق های امروزی فداکاری نکن. این ها هوسرانی ها و خوشگذرانی هایی هستند که نام عشق را به خود گرفته اند. این گونه عشق ها در جایی که انتظارش را نداری مبنی بر یک هوس یا خوشگذرانی تمام از خودگذشتگی ها و فداکاری هایت را نادیده میگیرند و به سمت هوسی که دارند می روند.
***************************
لطفا نام وابستگی های خود را عشق نگذاریم. هر وقت توانستی از خودت برای دیگری بگذری، هر وقت توانستی بعضی از خوشی هایت را برای دیگری فدا کنی، هر وقت توانستی زندگیت را فدای دیگری کنی آن وقت ادعا کن که عاشقی. هیچ وقت نمی توان روی حس هایی مانند هوس و وابستگی های زودگذر نام عشق را نهاد.
***************************
چرا برایمان تعریف عشق اینگونه غریبه است؟ چه کسی گفته فقط وقتی خودت را فدای دیگری کنی یعنی عاشقی؟ چه کسی گفته برای اثبات عشق باید حتما از خودت برای دیگری بگذری؟ اینها خیالات پوچیست که افسانه های واهی به جان مان انداخته اند. عشق یعنی آرامش، عشق یعنی احساس خوب. تا هر وقت که با کسی احساس خوبی داشتی یعنی عاشق او هستی و همینکه این حس به سمت بد شدن تغییر کرد، کم کم از میزان عشق تو نیز کاسته خواهد شد.
***************************
درزندگی عشق را فدای هیچ چیز نکن. مطمئن باش که دیگران هم این کار را نمیکنند. به جای از خودگذشتگی یا بهتر است بگوییم از عشق گذشتگی، سعی کن آن را در زندگی ات ثبات بخشی. وقتی این کار را کردی، عشق به زندگیت رنگ و رویی دوباره میبخشد، تمام وجودت را فرا میگیرد و تو میمانی و آرامشی که از عشقت داری.
***************************
عشق چیز کمیابیست. وقتی به زندگی ات وارد شد به سادگی از کنارش نگذر. آن را با تمام وجود بپذیر و مراقبش باش. هیچ چیز در این دنیا به اندازه عشق زیبا نیست و هیچ چیز جز عشق ارزش فدا شدن را ندارد. حتی اگر خواستی فدای چیزی شوی، فدای عشقی شو که زندگی ات را زیباتر از همیشه کرده.
***************************
عشق یعنی زندگی و وقتی که خودت را برای عشق فدا کنی در واقع یعنی خودت را برای زندگی فدا کرده ای. زندگی بدون عشق رنگ و بویی ندارد و اگر عشق به پایان رسد، چه بسا که زندگی هم به پایان رسیده و بعد از آن نفس کشیدن جای زندگی کردن را می گیرد. پس فدا شدن برای زندگی بسیار ارزشمندتر است از نفس کشیدن های بی دلیل.
***************************
کسی که عاشق میشود دیگر غروری ندارد، شرمی ندارد، شرارتی ندارد. وقتی که عشق به زندگی کسی قدم بگذارد، این عشق او را وادار به از خودگذشتگی خواهد کرد. آن لحظه فرد تمام ویژگی های اخلاقی منفی اش را فدا میکند تا عشق عمر بیشتری در زندگی اش داشته باشد.
***************************
از خود گذشتگی برای عشق حال و هوای دیگری دارد. در این نوع از فداکاری هیچ دردی احساس نمیکنی چون میدانی که درد فراق عشق از آن بسیار بیشتر است.
***************************
فداکاری را برای کسی یاد بگیر که حاضر است از اندک خوشی خود برای تو بگذرد. به قول معروف برای کسی بمیر که برایت تب میکند. فدا شدن برای آدمهای این دوره و زمانه یعنی کم شدن یک آدم از روی زمین، همین!
***************************
اگر میدانی راه نجات عشقت در از خود گذشتن در برخی از مسائل زندگی است پس از خود بگذر. به عاقبتش فکر نکن، عاقبتش هر چه باشد بسیار بهتر است نسبت به از دست دادن عشق. وقتی که عشق را از دست میدهی، گویی دیگر دلیلی برای زندگی نداری. عشق فقط عشق زمینی و مابین انسان ها نیست گاهی عشق می تواند فراتر از همه اینها باشد، فراتر از آنچه میان عموم تعریف شده.
***************************
عشق را با خزعبلاتی که دیگران تحویلت میدهند اشتباه نگیر. عشق نه رگ زدن است، نه خودکشی، نه خود از خود و زندگی گذشتن و نه هیچ چیزی شبیه به اینها. اینها جنون و امراض روانیست که نامش را به عشق تشبیه کرده اند. عشق چیزی فراتر از اینهاست، عشق حسی خداگونه است که وقتی وجودت را فرا میگیرد، گویی خدا را دیده و او را حس میکنی.
***************************
چقدر حاضری برای عشقت از خود بگذری؟ عشقت چقدر حاضر است برای تو از خود یا برخی عقاید و علایقش بگذرد؟ وقتی جوابی قانع کننده برای این دو سوال داشتی یعنی تو و طرف مقابل عاشق هم هستید در غیر اینصورت حس دیگری درونتان به وجود آمده و نام آن را عشق نهاده اید.
***************************
عاشق شو. بگذار بگویند دیوانه ای، بگذار تو را ساده لوح و زود باور بنامند. این دنیا پر شده از کینه، نفرت، دورویی و سوءاستفاده هایی که نامش را عشق گذاشته اند. میان این همه بدی، خوبی را بیاب و با آن زندگیت را بساز. آن وقت است که طعم واقعی زندگی را میچشی و حتی حاضر می شوی برای عشقت از خود بگذری.
***************************
گاهی برای اینکه ثابت کنی عاشقی باید از خود و عشقت بگذری. سرنوشت نمی خواهد برخی آدم ها کنار هم قرار گیرند، با هم باشند و با هم زندگی را بسازند. قدرت سرنوشت از همه ما بیشتر است. گاهی برای اینکه عشق را به اثبات رسانی باید بگذری، باید از عشقت رها شوی تا او بتواند سرنوشت خوبی داشته باشد. گاهی معنای عاشقی در رهایی نهفته است.
شاید علاقمند باشید :
مجموعه متن زیبا برای دختر کوچولوم