جملات زیبا درباره راز و نیاز با خدا
راز و نیاز با خدا می تواند آرامش را در تمام دل و قلب انسان ممواج کرده و به تمام وجودش اشاعه دهد. وقتی که با خدا صحبت می کنی، وقتی که قدرت های او را به خود یادآوری میکنی، در کنار آرامش، حس امید و عشق به تو دست خواهد داد، حسی که می گوید تنها نیستی و کسی هست که معشوق و عاشقت شود.
در ادامه متن هایی زیبا برای راز و نیاز، مناجات و نیایش با خداوند آورده ایم. با این متن ها دوباره نور ایمان را در دل خود نوسازی کنید و آن را در تمام وجودتان بگسترانید. همراه ما باشید.
متن راز و نیاز با خدا
در پی این مردم به دنبال مخاطبی خاص میگشتم، آنکه فقط برای من خاص باشد، فقط برای من خواستنی باشد، فقط برای من بهترین باشد اما نیافتم چون این مردم هم خودشان به دنبال مخاطبی خاص هستند. اندکی اندیشه کردم و دیدم همه ما خاص ترین مخاطب زندگی مان را فراموش کرده ایم، خاص ترینی که از همان ابتدا برای ما حضور داشت، خواستنی بودی، بهترین بود اما کم کم که بزرگ شدیم او را از یاد بردیم. او خداست. خدای من، می دانم اکنون که هنوز نفس میکشم یعنی به من فرصت زندگی داده ای، پس در ادامه فرصتم، در ادامه زندگی ام تو را خاص ترین شخص خواهم دانست، تو را منشا هر گونه عشق و احساس خواهد دانست. می دانم که اگر وجودم را به وجودت وصل کنم، مرا به هر مخاطب خاص دیگری بی نیاز می سازی.
***************************
در پی عشق در خانه این و آن را زدم اما نمی دانستم که این مردم فقیرانی بیش نیستند، آنها هم مانند خود من عشق را از دست داده اند، عشق را فراموش کرده اند. خدای من، پس از بارها گشتن، عشق را در تو یافتم. اکنون تنها معشوق من در زندگی تو هستی.
***************************
مانند فقیری در کوچه پس کوچه های دلم راه می رفتم که ناگهان بوی عشق به مشامم رسیدم، راه را که ادامه دادم به کوچه قلبم رسیدم، در میان این کوچه خانه ای بود که بوی عشقش همه جا را پر کرده بود، در خانه را زدم و خدا در را باز کرد. از آن موقع به بعد من دیگر در عاشقی و عشق ورزیدن مسکین نبودم چون خدایم مرا از هرگونه عشقی که میخواستم تامین میکرد. من می توانستم عشق را به رایگان دریافت کنم اما برای عشق ورزیدن و عشق دیدن در خانه های اشتباهی را میزدم. اگر همان اول به دلم و بعد کوچه قلبم می رفتم خدا را می دیدم و بعد از آن به هر عشق دیگری بی نیاز می شدم. خدای من تو اینگونه مرا نجات دادی، اینگونه فقیری مسکین را به ثروتمندی دارا تبدیل نمودی، هزاران بار شکر و ثنایت که تو بهترین و بی بدیل ترین کسی هستی که در زندگی خویش او را یافته ام.
***************************
تلفن دلم را برداشتم و شماره هر کسی که میشناختم را گرفتم، مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد، این جمله ای بود که پشت تلفن می شنیدم. به لیست مخاطب هایم نگاه کردم و فهمیدم که یک مشترک است که هنوز با او تماس نگرفته ام، چه دیر شماره اش را دیدم. فوری تلفن را برداشتم و دیدم که جواب داد. بعد از آن فرقی نمی کرد در چه ساعتی از شبانه روز زندگی می زدم او جوابم را با صبر و حوصله زیاد می داد و هیچوقت از من خسته نمیشد. او خدا بود. خدای من، از وقتی که شماره ات را یافته ام دیگر به هیچ یار و همدمی نیاز ندارم، فقط کافیست با تلفن دلم با تو تماس بگیرم تا مرا از هرگونه عشق و احساس لبریز کنی. کاش از همان اول شماره ات را در صدر لیست مخاطبینم قرار می دادم تا این همه دنبال کسی مثل تو نگردم.
***************************
یاد گرفتم در شلوغ ترین ساعات و لحظات عمرم خدا را یاد کنم. مهم نبود دورم چقدر شلوغ میشد، در میان این همه شلوغی من جایی برای خلوت با خدایم پیدا میکردم. خدایا از وقتی خلوت کردن با تو را آموخته ام هیچ شلوغی ای نمی تواند حسی که در خلوت با تو دارم را ارضا کند و هیچ کسی نمی تواند مانند تو در میان این شلوغی مرا وابسته خویش سازد. خلوت کردن با تو خاص ترین حس ناب دنیا را درونم به وجود می آورد. حس میکنم که من و تو عاشق و معشوقی هستیم که میان تمام شلوغی ها خلوتگاهی پیدا کرده و به هم عشق را هدیه می دهند. معبودم، شکر و ثنایت را به جا می آورم که هم حس عاشقی و هم حس معشوق بودن را درونم به وجود آوردی.
***************************
حس میکردم در دریاچه عشقم همه را جا داده ام، همه دارند از آن آبتنی می کنند، به خود مغرور شدم و حس کردم به مانند من کسی نیست اما این حس گذرا بود. بعد از مدتی اقیانوسی از عشق را دیدم، با وجود این اقیانوس خیلی از مردم هنوز هم به همین دریاچه من می آمدند و با آن آبتنی می کردند. هیچ کس این اقیانوس را به طور واضح نمی دید. اما من از وقتی رده هایی از آن را یافتم سعی کردم کامل در زندگی ام نمایانش کنم. اکنون گرچه هنوز مردمی هستند که در دریاچه عشق من آب تنی کنند اما من در اقیانوس شخصی دیگر آب تنی می کنم، آن اقیانوس متعلق به خداست. خیلی ها خدا را فراموش میکنند و در جایی دیگر به دنبال عشق میگردند فارغ از اینکه اگر عشق خدا را بیابند، به هر عشق دیگری بی نیاز خواهند شد. من اکنون آن حس غرور همیشگی را ندارم چون دریاچه من به مانند قطره ای آب در برابر اقیانوس عشق خداست و وقتی هم که در این اقیانوس شنا میکنم، تمام وجودم را عشق در بر می گیرد.
متن ادبی مناجات با خدا
دلم مانند ساعت شده، روی ساعت خدا که می ایستد آن موقع طلوع خوشبختی من است. خدای من مدتیست عقربه ام روی ساعت تو گیر کرده و تو مرا به سان یک انسان خوشبخت نموده ای. این لطف و مرحمت پروردگاریست که خوبیش پایان و عظمتش انتهایی ندارد. شکر و ثنای تو را بجا می آورم، شکر و ثنای تویی را که هر چند من در زندگی خلاف ساعت، دقیقه و ثانیه تو حرکت کردم اما تو مانند آهن ربا مرا به خود جذب کردی و ساعت زندگی ام را با ساعت خود کوک نمودی.
***************************
فراموشت کردم، از یاد بردمت، اما گویی تو اینطور نبودی، لحظه به لحظه، ثانیه به ثانیه حواست به من بوده و هست. تازه متوجه شدم، تازه قدرت بی نظیری که همواره به یاری ام در سختی ها و مشکلات می آمد را دیده ام، آن قدرت متعلق به خداست، خدایی که فراموش میکنیم اما فراموش نمی کند، هتک حرمت میکنیم و به ما حرمت می دهد، مسیر را اشتباه می رویم اما مسیر درست را به ما نشان می دهد. شکر خدایی را که به مانند او نیست.
***************************
تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم، هر بار که به این قسمت از سوره حمد میرسم دلم قرص و محکم می شود، گویی هیچ کس حتی قدرتمندترین انسان ها و موجودات روی زمین نمی توانند در مقابلم ایستادگی کنند یا بخواهند ترسی در دلم به وجود آورند. من خدایی را میپرستم که ابهتش ترسناک تر از تمام مخلوقاتش است، من از خدایی یاری میجویم که در کنار این ابهت مهر و عطوفتش بیش از تمام مخلوقاتش است. شکر خدایی را که بنده اش را به غیر بی نیاز کرده.
***************************
به لطف و مرحمت خداوند در زندگی ام فکر میکنم، به اینکه مرا نیازمند نیافرید، مرا محتاج نیافرید، نه تنها مرا بلکه تمام انسان ها را به همین شکل خلق کرد. او قدرت را به خود انسان ها داد، حال این انسان ها هستند که با نحوه عملکردشان قدرت خدا را در زندگی میبینند، عظمتش را درک میکنند. در واقع او انسان را با نعمت تفکر و اندیشه کامل کرد و حال انسان با هر انتخابش که در آن تدبر و تفکر کرده باشد می تواند قدرت خدا را در زندگی اش ببیند. شاکر خدایی هستم که این چنین بنده اش را قدرتمند ساخته.
***************************
خدای من، در زندگی دویدن را یاد گرفتم اما نمی دانستم که در پی تمام این دویدن ها باید تفکری وجود داشته باشد در غیر اینصورت دوباره در جایی دیگر که نمیخواهم خواهم ایستاد و باز مجبور به دویدن خواهم بود. تا به حال زیاد دوندگی کرده ام اما انگار سر جای خود ایستاده بودم و حرکتی نکرده بودم. خدایا، تو مسیر را به من نشان بده، تو تفکری به من ده که از آن به عنوان چراغ راهی که در آن می دوم استفاده کنم، تو بشو راهنمای من در مسیری که انتهایش به تو ختم خواهد شد.
***************************
انسان با عشق آفریده شد و با عشق است که تکمیل می شود. خدایا کاری کن که قبل از هر کس، قبل از هر چیز عاشقی کردن را با تو یاد بگیرم، عشق را در وجود تو بیابم. خدای من، تو منشا هر آنچه از عشق یاد می کنند هستی، تو منبع بی نظیر حس خوب عاشقی هستی، پس دستم را بگیر، عاشقم کن و بگذار تا این بنده سراپا تقصیرت عاشقی کردن را ابتدا با خدایش یاد بگیرد.
***************************
خدایا، بعضی وقت ها با خود فکر میکنم که ما انسان ها موجوداتی با توقع بسیار بالا هستیم. اما چه کنم؟ من بنده ای نیازمند و تو پادشاهی غنی هستی، من فقیری بیچاره و تا حاکمی دارا هستی، پس درهای رحمتت را به سوی من بگشا. درست است که من آن چه میخواستی نبودم اما تو آنچه که من میخواهم هستی، تو آن حاکم رئوفی هستی که در ذهنم تصور میکنم، پس مرا ببخشای و در مسیر زندگی تنهایم مگذار. آمین.
متن نیایش با خدا
خیلی وقت بود خانه قلبم سوت و کور شده بود. کسی به آن پا نمی گذاشت، کسی آن را گردگیری نمی کرد، قلبم شده بود مانند خرابه ای با وسایلی قدیمی از جنس احساس های فرسوده و خاک خورده. خیلی وقت گذشت تا به این نتیجه رسیدم که من می توانم این خانه را به دست کسی بسپارم که آن را هر روز گردگیری کند، به آن برسد و خانه خرابه را تبدیل به قصری باشکوه سازد. آن کس خداست. من فهمیدم که روی درهای خانه قلبم قفلی زده ام و کلید قفلش را به هیچ کس نمی دهم. تصمیم گرفتم کلید را به دست خدا بسپارم. اکنون که کلید این قفل را به دست خدا سپرده ام، حس تازگی دارم، حس احساسی از نوع عشق، عشقی تازه که هر روز گردگیری می شود. شکر خدایی را که خانه قلبم را با عشقش زیباتر از هر وقتش کرد.
***************************
خدای من، دلم گرفته، نمی خواهم آرزوهایم را برآورده کنی، نمی خواهم مرا به رویاهایم برسانی و نمی خواهم که مرا بر تخت پادشاهی دنیا بنشانی فقط از تو میخواهم که کنارم باشی، همدمم باشی، انیس و مونسم باشی. در این دنیا هر چیزی را می توان یافت اما پیدا کردن همدم و یار واقعی واقعا سخت است، از تو میخواهم که تو نقش یار زندگی ام را بازی کنی. اگر این کار را انجام دهی، من قدرتی میگیرم که به هر آنچه که میخواهم خواهم رسید.
***************************
در فراموش کردن استادکاری ماهر شده بودم. خدایا قدرت هایت را خیلی راحت فراموش کردم، حضورت را خیلی راحت فراموش کردم، عشقت را خیلی راحت فراموش کردم و خودت را به آسانی فراموش کردم. در میان همه این فراموش کاری ها گویی تو هیچوقت مرا فراموش نکردی. تو از خطای بنده ات گذشتی چون می دانستی در میان لذت های کوتاه دنیوی غرق گشته و خیلی زود دوباره تو را می یابد و دوباره وجودش به وجود تو وصل می شود. خدای من، با اینکه می دانم هنوز خیلی مانده تا وجودم به وجودت گره بخورد اما شکرت را بجا می آورم که نشانه هایی از خود را به من نشان دادی تا فراموشی ام از بین برود و دوباره تو را به یاد آورم.
***************************
خدای من، کاری کن که با قدرت ایمانم به تو، سنگ ریزه ای را بیابانی فرض کنم، قطره ای آب را اقیانوسی ببینم، برگ درختی را جنگلی ببینم و ذره ای مهربانی را قلبی پر از عشق ببینم. خدایا، وقتی که ایمان به تو باشد، وقتی مهربانی ات باشد، تمام اینها امکان پذیر است. خدای من، مرا از دریای ایمان و مهربانی ات محروم نساز. الهی آمین.
خدایا، می دانم که بی معرفت شده ام. وقتی که به مرادم میرسم خوشحالم و تو را فراموش میکنم اما وقتی درگیر معضلی می شودم شکایتش را نزد تو می آورم. اما تو که دریای معرفتی، تو که دریای عشقی، آیا می گذاری تا این فقیر معرفت و عشق در دریایت شنا کند؟ آیا می گذاری تا با شنا در دریای عشق و معرفتت من هم با معرفت شوم و عاشقی را از خدایم یاد بگیرم؟ خدای من من مخلوق تو هستم و به تو نیازمند، خود را از من رها نساز. آمین.
سایر مطالب پیشنهادی و پرطرفدار :
جملات عاشقانه کوتاه درباره خدا
مجموعه متن زیبا در مورد بخشش خدا
عکس و متن زیبا از خدا (18 تصویر با کیفیت بالا)
خدایا دلتنگتم دستم را بگیر خیلی بهت نیاز دارم کمکم کن التماست میکنم