مجموعه شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی در واقع تلاش دارد تا بتواند قطره ای، ذره ای یا آناتی از زندگی این دلیرمرد اسلام را بازگو نماید. شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی راهی برای بازنمود فداکاری ها و رشادت های این سردار رشید انقلاب است که در قالب شعر نو و با بهره گیری از زیباترین و بدیع ترین ترکیبات منظوم به ساحت این شهید والامقام تقدیم می شود.
هر چند زبان شعر نیز قاصر است و باید در برابر حماسه این شهید دوران سر تعظیم فرود آورد با این وجود سعی کرده ایم تا در ادای احترام و تقدیر سهمی ولو کوچک را در این زمینه ایفا نماییم.
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی همان شعر انقلاب است
آری، شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی و هر یک از شهدای انقلاب اسلامی در واقع شعر درباره انقلاب است که می تواند در ردیف اشعار انقلاب قرار گیرد. شعر درباره سرداری که در قلب و جان مردم جای خود را باز کرده بود. شهید بزرگواری که از مردم و برای مردم بود. سرداری که الگو و اسوه بسیاری از فرزندانی این دیار بوده و خواهد بود.
شهادت بزرگانی چون سردار شهید قاسم سلیمانی پایان کار نیست بلکه آغاز نابودی کاخ بیداد و ظلم در جهان سرشار از ظلم و بی عدالتی است. راهی که شهید قاسم سلیمانی گام در آن نهاده است همان مسلخ سرخ انقلاب است و درسی که این فرمانده دلیر به ما داده است درس رادمردی و ایثار است. درس ماندگاری و مقاومت با رمز انتظار برای ظهور جهانی عاری از ظلم استعمار بزرگ آمریکا و اهریمنی که بر آن حکم می راند.
فراموش نکنیم زمانی که مرزهای کشور با ناامنی و تاخت و تاز بیگانگان مواجه شود شهدا مدافعان و پهلوانان همین دیار هستند که در دشت کربلا سر می بازند و جسم خود را به پیشگاه انقلاب و اسلام تقدیم می کنند. شهیدانی که با نثار جسم و روح خود بار دیگر بر کوس رسوایی ایادی شرق و غرب می زنند و با رهبر انقلاب و آرمان های امام و انقلاب بار دیگر با خون سرخ خود تجدید میثاق می کنند.
کسانی که شرح مبارزات و شهادت آنان باید تا سالها در ذهن تاریخ و فرزندان این ملت ثبت شود و در کتاب های درسی به آن پرداخته شود. در واقع یکی از اهدافی که شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی در پی آن است دست یافتن به نوعی زبان نو برای این سردار بی بدیل است. شاعر در مجموعه شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی در تلاش بوده است تا با پایبندی به تمام هنجارها و قواعد زبانی بتواند این اشعار را با غنا و نو پردازی خاصی به پیشگاه این شهید بارز تقدیم نماید.
ویژگی های مجموعه شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی
مجموعه شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی با تمام ارادتی که در تمام واژگان آن به این شهید نستوه و سردار یگانه اسلام و انقلاب نشان داده است از جنبه های متعددی قابل توجه است برخی از بارزترین ویژگی های شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی عبارتند از:
مضمون و محتوای نو و بدون تکرار
شعر انقلاب و حماسه باید به گونه ای سروده شده و به رشته نظم درآید که بتواند تفاوت و تمایز خودش را با سایر گونه های شعر نشان دهد. شعر انقلاب به نوعی شعر شان و شوکت شهدای این دیار است و به پاسداشت این بزرگمردان باید شعر زبانی فراتر از قالب شعر و به گونه ای باشد که بتواند لحظاتی از زندگی و مبارزات و شهادت این سردار نستوه را در قالب کلماتی در خور و شایسته نشان دهد. شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی سعی کرده است تا از تکرار و تقلید به دور باشد.
در واقع همانطور که زندگی و رفتار این شهید بزرگوار از هر نظر نمونه بوده است و برترین هنر یعنی شهادت را برای جاودانه ماندن برگزیده است در این مجموعه نیز تلاش کرده ایم تا بهترین و ناب ترین مضامین و مفاهیم شعری را به ساحت این بزرگمرد تقدیم نماییم.
بهره گیری از واژگان شعری جدید
خلاقیت در پردازش و سرایش شعر فقط محدود به مضمون نبوده بلکه شاعر تلاش کرده است تا واژگان جدیدی را بسازد که با سایر کلمات و واژگان شعری از نظر نوع ساختار و بافت و آهنگ متفاوت باشد.
در واقع شعی شده است تا ارج نهادن به این شهید والامقام صرفا در محدوده کلمات و ترکیبات شعری متفاوت جلوه گر نشود بلکه بتوان با زبانی دیگر و کلماتی از هر نظر استثنایی و متفاوت ارادت خود را به این بزرگمرد نشان داد.
باید شعر به نوعی شعر تواضع و تکریم به مقام این شهید بزرگوار باشد. شعر شکوه و صلابت باشد و این مهم زمانی حاصل می شود که بتوان زبان و کلماتی دیگر را در این عرصه بروز داد.
پرهیز از کلیشه های شعری
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی فاقد مضامین و کلیشه های شعری مانند اغلب اشعاری است که صرفا در وصف افراد سروده می شود. شهید قاسم سلیمانی به تنهایی می تواند یک جهان، یک کهکشان و فراتر از نام حماسه و شعر باشد. بنابراین هر سروده ای در وصف این شهید ماندگار ار حد کلیشه های مرسوم شعری پا فراتر می گذارد و به یک فرهنگ تبدیل می شود. فرهنگی که می تواند ادبیات و به تبع آن شعر را نیز متاثر و متحول سازد.
توجه به سلیقه مخاطب شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی یعنی سرودن از مردی که با مردم و برای مردم بود. یعنی گفتن و توصیف لحظه ای از یک زندگی، قطره ای از یک دریا و ذره ای از بیکران. شعری که در آن از رشادت ها و مبارزات این سردار یگانه اسلام و انقلاب سروده شود البته یعنی یک شعر مردمی و زیبا. شعری که از قاسم سلیمانی و برای این شهید جاودان سروده شود قطعا شعری زیبا و ماندگار خواهد بود.
در ادامه از شما دعوت می کنیم که با این اشعار که در وصف و یاد آورد این مبارز نستوه و جاوید سروده شده است همراه باشید. امیدواریم که توانسته باشیم از این طریق نسبت به مقام شامخ شهید جاوید وطن سردار شهید قاسم سلیمانی ادای دین نموده و پاسدار و حامی این شهید یگانه باشیم.
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام چفیه ات مهربانی است(1)
هر گل که سرخ است
از خون تو می روید
از نام تو می جوشد
از نام تو می گوید
هر میغ که باران است
از مهر تو می بارد
از نام تو سرشار است
ای حب و ای محبوب
ای سالک بی دل
ای قلب را مامن
ای روح را آرام
هر گل که سرخ است
از خون تو می روید
هان سرخ بین در
موطن جانانه
هم مرکب عشق
دارد
هم جامه رندانه
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام چفیه ات مهربانیست(2)
این سرخ کجا سرخ
و این خون
کجا خون است
این مشک
که عطر است
بحث از کهکشان
است
از عطر آسمان
عطر ملائک
بحث از شهید است
از یک شهید
دردآشنای
این ملک و ملت
از چفیه اش
هر کبوتر
یاد پرواز دارد
از خنده هایش
یک آسمان
ستاره می بارد
این عشق
که می گویند
رنگ تو را
دارد
این نام که
می خوانند
شهد ازلی دارد
این نام که می گویند
یک یل ایرانی است
گردافکن بی همتا
سردار سلیمانیست
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام چفیه ات مهربانیست (3)
این مشک کجا عطر
آن عنبر رضوان است؟
صهبا بخوان
نامش
این باده دیرینه
کز جام الست و حق
دیریست
که لبریز است
دجال نمی دانست
در مطلع قلب ما
یک نام هنوز باقیست
یک نام
که
غالب شد
یک نام که فاتح شد
بر قلب ایران و
جاوید به عشق
است
و خوشنام به سرداری
نامی که چون مرهم
بر زخم این عشاق
خوش می نشیند
این نام زین پس
آرامش جان
و هشیاری یاران
و ترسنده اغیار
است
این نام
بس باشکوه
اما در جهان
بی مانند
و در سلک مردان
بی همتاست
از سلاله حق
و
یاریگر محرومان
این نام اگر دانی
بر قلب ایرانی
چون عشق بنشینی
حاج قاسم ما
سردار بی همتاست
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام چفیه ات مهربانیست (4)
حاج قاسم با ما بگو
راز این لبخندی
که جهان
را هیچ می داند
و دجال سرخ را
به سخره می گیرد
و افق های روشن
را وعده می دهد چیست؟
مرگ واژه زیبایی برای
یک کبوتر نیست
تو با شهادت معنایی دیگر
به ما بخشیدی
اینجا هستی و
عطرت جا مانده است
عشق را بردی
و غبطه ای تلخ برای ما
جا مانده است
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام سردار، سلامت می رساند عشق(1)
"باز این چه
شورش است
که در خلق عالم است"
زندگی از دریچه
لبخند تو
با جهان
زیباتر است
شرح جانسوز فراقت
به آن کشتی
ناشکیب
می ماند در دریای
بی ساحل
بی کناره
این زیبایی
این رسیدن به اوج
قله ی معنی مبارک است
سردار سلامت می رساند
عشق
***
بر اقلیم روح ما
بر سرزمین سینه های
شرحه شرحه از
عشق و انتظار
این نام تبرک است
در شرق قلب ما
ایران ما
از دیار کرمان ما
این جان
این جان مجسم
بر زمین بالنده شد
روحش ملکوتی شد و
جسمش فدای
وطن
سردار
سلامت می رساند عشق
بی دریغ
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام سردار، سلامت می رساند عشق(2)
خصم ما
نه از روم
بود
و نه از زنگ
نه از روز بود
نه از شب
خصم ما اهریمنی بود
که از شیره جهل و عناد
به زمین رسیده بود
خصم ما از دورترین نقطه
زمین
از پشت سدهای ستبر یاجوج
ماجوج
رها شده بود
تا مرزهای ایران ما را
پشت سر بگذارد
لبخند تو کافی بود
تا اهریمن قالب تهی کند
لبخند تو به مرگ
لبخند تو به زندگی
به آینده
به ایمان و
به هر چیز دوست داشتنی
به هر چیزی
که رنگ ترس و تردید
می گرفت
به اضطراب های ناگهانی
به یاس های واهی
آری، لبخند
تو کافی بود
تا همه چیز آسان شود
و دشوارترین واژگان
دلنشین می شد
درست شبیه خودت سردار
سلامت می رساند
عشق
به یقین
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام سردار، سلامت می رساند عشق(3)
مرغی در جنگل
به بیگاه شب
به بیگاه روز
می خواند
بد بده اش گویند
مرع نحسش خوانند
صدای منفوری دارد
هیات مغروری دارد
مرغی که
پرواز نمی داند
غیر آواز نمی داند
و از پریدن های مرغان دیگر
سخت غمگین و دل چرکین
است
مرغی که کور است
بر شاخه ای از
درخت جهلی دور و
دیر نشسته
و آوازهای شبانه
نومید سر می دهد
تمام عندلیبان عالم
تو را صدا می کنند
تمام چلچله های دلتنگی ما
تمام قوهای مغموم
تمام آوازهای زیبای بهشتی
و صدای آن مرغک زشت
جایی ناگاه خفه خواهد شد
چرا که مهم نیست
مهم این است سردار
سلامت می رساند عشق
آری
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام سردار، سلامت می رساند عشق(4)
از شرق
با آتشی در سینه
بوی گلاب و باروت
چفیه ای مهربان و زیبا
قامتی چون الوند و سبلان
روحی که بر دماوند
سایه انداخته
لبخندی خزر گونه
با نگاهی که
خلیج فارس را
تداعی می کند
به جنگ سایه هایی
درنده خو رفت
سردار ما
از خیبر شکن تاریخ
و از رستم
نشان داشت
شاهنامه من تویی سردار
گردافکن
و ظالم ستیز
یل دوران ما تویی سردار
ایران تویی سردار
خوشا به حال همسنگرهایت
سردار
خوشا به حال آنها
که خالصانه رفته اند
من نام از تو می گیرم
رنگ از تو می گیرم
غیرت از تو می آموزم
سردار من تویی
پرچمدار عشق
و لطف و محبت
سردار
سلامت می رساند
عشق
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام یک جهان، یک سردار
نام تو را گل های سرخ
باغچه
کرانه های خلیج فارس
و رودهای جاری در
قلب ایران زمین
به یادگار
در حافظه شان اندوخته اند
نام تو را
هر روز عندلیبان
این دیار
به صبح و سپیده
مژده می دهند
آری،
تو بشارت
صبحی دیگر
هستی
در روزگار تیره بی منطق
در روزگار اشک و
خیرگی
نام تو در هیمالیا
و بوسنی
در لبنان
و فلسطین
در کربلا هر روز
تکرار می شود
نام تو زمزمه ای است
که به زودی
جهانی را بر می آشوبد
نام تو اراده ای است
که فولاد را می سابد
نام تو
یک جهان
است
نام تو به تنهایی
کافی است
تا اهریمن آواز
هزیمت سر دهد
نام تو سردار
فقط نام تو ...
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام هزاران راه که به بهشت می رسد
ما یک راهش را هم نرفته ایم
گمان کرده ایم
در پشت میزها
یا سوالات مداوم
رستگاری و رسیدن نهفته است
با تو ولی
فهمیدیم
در رفتن های مکرر است
که عشق خلاصه می شود
در مشق شکفتن است
که می توان جوانه زد
در مسلخ است
که می توان کامل شد
در نشستن بر
قله است
که می توان
به عمق حقارت
هر زاغ و
زباله ای دست یافت
آنجا که تو هستی پرش ها
به وسعت بی انتهاست
و کمال
همیشه
در روییدن است
اینک که می گویند
پر گشوده ای
اراده ای دیگر
ما را به هوشیاری
خوانده است
داریم تمرین
تو بودن را
تجربه می کنیم
ولی می رسیم؟
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام سپیده ها از طلاست
ای ذوالفقار
نامت جلادهنده ی
آینه امروز است
در روزگار بی چراغ و سپیده
نامت
هیبت پرندگان مسافری است
که از دیار خاک و
شوکت بد بده های این عالم
بیزار است
نامت را باید با
ستاره ها در آسمان نوشت
تو را باید به مهمانی
هر شهید فرا
خواند
نام تو زمستان را
پس می زند
و بهار را وعده می دهد
نام تو
نسیمی است
که بر دشت های خیال ما
وزیدن گرفته است
نام تو
حرمت ایران را دارد
نام تو سپیده است
سپیده ای از طلا
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام ایرادی ندارد
باغچه که دلش گرفت
یعنی باز هم شب بوها
ماتم می گیرند
یعنی دیگر
تمام درختان سرو
به احترام تو
سر تعظیم فرود
می آورند
دیگرباش
بودن را به ما بیاموز
همان رسم سردار بودن را به ما بیاموز
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام سردار
از سردار بودن تو
سربداری را یاد گرفته ام
و در راه میهن
جسم به دژخیم دادن
و جان به ولای حق
سپردن
ای جغرافیای من
باش تا در شرق نگاهت
طلوع کردن را
بیاموزم
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام فرهنگ نام ها
در فرهنگ
نام های عالم
نام تو چون خطی از
زمرد
خطی از طلا و سپیده می درخشد
من از تاریخ فهمیدم
که به مسلخ رفتن
تطهیر حافظه تاریخ است
مسلخ
مسلک بزرگان عالم است
بزرگانی که جهان را
به بی مقداری
خویش وانهاده اند
و با سجاده و چفیه و
نگین انگشترشان جهان
را دور انگشتی می گردانند
جهان سبک
جهانی که سایه اهریمن
بر آن سنگینی
می کند
نام تو جاودان است
چون صدایی که در
کهکشان می پیچد
شعر درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی به نام هر ستاره ای که می درخشد
شب بود که تو درخشیدن
گرفتی
شب بود که آمدی
و زنگار آسمان
و بهت زمین را
زدودی
شب بود که لبخند خشکیده کودکی
در برهوت را
جان بخشیدی
سردار
عروجت
شگفتی نیست
عروجت زندگیست
عروجت اوج تابندگی
در ادامه حتما تماشا کنید :
متن های زیبا درباره چهلم سردار قاسم سلیمانی
متن کوتاه درباره ی شهادت سردار قاسم سلیمانی (2)
متن مجری گری درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی
سرخ ؛ رنگ آسمان....... شد زخون قاسمان سيدعلي خون مي گريست...... برنگشت عباسمان
شهیدسلیمانی عزیزمن بود،عزیزملت ایران وملت های دیگربود، دردل همه بود وهست چون شیشه عطری بودکه باشکستنش بوی اون همه جاپیچید وهمه متأثرشدند، خیلی دلتنگشم،ودلتنگشیم،مرگ هیچ عزیزی اینطورداغدارم نکرد،این که میگن کمرفلانی شکست الان فهمیدم،کمرم شکست نابودی دشمنان امام واسلام وشهیدعزیزصلوات
سلام.یکی ازشروطی که توی fatf(اف ای تی اف ) ظریف وروحانی بهش رأی دادن وبرجام این بودکه شهیدسلیمانی روتحویل دشمن بدهند،من باگوش خودم ازیه کسی توی برنامه زنده تلویزیون شنیدم اگه دروغ بود متن اون وحرف این فردتوی برنامه زنده تلویزیونی چراروحانی وظریف چیزی نگفتن و بااون فردبرخوردنکردن؟؟؟؟؟ چرا؟؟؟؟ مردم نبینیدلباس مشکی پوشیدن اینها باعث شدن دشمن جرأت بکنه قاسم سلیمانی روترورکنه این هاباعث شدن بتن بریزن وکل انرژی هسته ای روبرباددادن این هادل رهبرمونوخون کردن که قاسم سلیمانی هم گریه کردبرای رهبر این ها پول ماروبی ارزش کردن یه عده باعث شدن نگذارندازشهرمقدس قم داخل حرم وبلوارپیامبراعظم فیلم هوایی بگیرندوپوشش بدهندسیل جمعیت روکه برای تشییع شهیداومدن، قم میلیونهاجمعیت اومدکه نگذاشتن ازداخل هلی کوپتر فیلم بگیرند ازبلوارپیامبراعظم وهرکارکردندنگذاشتندکسی ازفیلمبردارها داخل حرم حضرت معصومه فیلم بگیره،فیلمی که ازقم دیدین باموبایل مردم گرفته شد
ای که نامت زنده و جاوید ماند داعش از دستان تو سیلی گرفت رهبری با نام تو جان میگرفت دشمنت انگشت به دندان میگرفت
احسنت بسیار زیبا بود.
خداروشکرامروز دوست و دشمن کاملا مشخص اند،این دولت با تمام کارهایی که کرد ثابت کرد که دست دشمنانمان است درایران؛هرچه کردخرابی بوده وبس.خدارسوای دو عالم شان کند،ان شاالله
حاج قاسم سراینده: محمد امیری اردکانی شده ایامِ گل و فصل بهاران، قاسم! حیف و صد حیف که دارم غم یاران، قاسم! غمِ داغ تو بیفکنده به جانم شرری که دگر نیست مرا تابِ فراوان، قاسم! چند ماهی است که از هجر تو ای یار دلیر اشک، جاریشده بر گونه چو باران، قاسم! لیک هر وقت به روی تو نظر افکندم من ندیدم ز تو جز صورت خندان، قاسم! برق چشمان تو در خندهی پرمعنایت به قمر مانَد و خورشید درخشان، قاسم! فارغ از منفعت و حزب و جناحِ چپ و راست شدهای در دل ما مرغ غزلخوان، قاسم! بیجهت نیست که محبوبهی دلها شدهای چون نبودی تو پیِ شهرت و عنوان، قاسم! همه گویند تو را لطف خدا شامل بود که به دلها شدهای حاکم و سلطان، قاسم! شک ندارم که تو را باور و انگیزه نبود جز دفاع از حرم و عترت و قران، قاسم! نام نیکت شده آوازه به سردشت و به فاو تا مریوان و طلائیه و بستان، قاسم! بعدها نام تو شد ورد زبان مردم در عراق و یمن و خطهی لبنان، قاسم! سالها بود که در خانه نخفتی راحت بود فرش و تشکت خاک بیابان، قاسم! تو به مردان عرب درس شهادت دادی همچو تمار و ابوعمره و سلمان، قاسم! بخت، همراه تو میبود که اندر ره دین دستوپای تو نشد در هم و لرزان، قاسم! خبرم هست چهسان خونجگر خوردی تا بدهی لشکر حق را سروسامان، قاسم! بود در لشکر بیمرز تو از تُرک و عرب تا به کُرد و عجم و گیلک و افغان، قاسم! پشت این لشکر بیمرزِ تو پنهان باشد حکمت و منطق و اندیشه و برهان، قاسم! سالها در پی نابودی داعش بودی تا زدی ریشهی او از کف و بنیان، قاسم! نکشیدی تو ز دامان شهیدان دستت تا شوی جاریه در خیل شهیدان، قاسم! عاقبت جام شهادت که پیاش میگشتی شد نصیب تو به یکلحظه چه آسان، قاسم! خوش به حالت که به خیل شهدا پیوستی هست منزلگه تو روضهی رضوان، قاسم! بعدِ مرگت شده دشمن چه وقیحانه بسیج تا که تأثیر نهد بر سر اذهان، قاسم! روز و شب در عجبم از چه گروهی نادان میکنند نقش تو را خِفیه و کتمان، قاسم! آفرین بر زن و مردی که به خوانِ کرمت نمکی خورده و نشکسته نمکدان، قاسم! چونکه در ره خدا جسم و سر و جان دادی مزد و اجرت شده لبریز ز انبان، قاسم! لعن و نفرین بر آن دشمن دیوانهصفت که تو را کرده بهخون، غرقه و غلتان، قاسم! گر طبیبان همه یکباره بهصف برخیزند داغ مرگت نشود مرهم و درمان، قاسم! بعد مرگ تو خودم شاهد و ناظر بودم دشمنت گفت چهسان یاوه و هذیان، قاسم! همه دیدند چهسان دشمن بیرحم و پلید شده از کار بدش کور و پشیمان، قاسم! سخت باور بتوان کرد که از داغِ غمت شده اینگونه وطن، زار و خروشان، قاسم! در رگ مردمِ دلداده و پاکیزهسرشت خونِ پاک تو شده جاری و جوشان، قاسم! از فلسطین و یمن تا به عراق و شامات قابِ عکست شده آیینهی میدان، قاسم! از وجود تنِ صد چاک و حریم و حرمت ملک کرمان شده چون ملک سلیمان، قاسم! شهر کرمان شده پروانهی شمع حرمت بسکه باشد حرمت روشن و تابان، قاسم! آنکه بعد از تو علمدارِ «سپاهِ قدس» است هست از جنس تو، از خاک خراسان، قاسم! انتقام تو گرفتیم و بگیریم از نو سخت و بیوقفه و یکباره چو طوفان، قاسم! با تو هر کَس که به دل عهد اخوت دارد گر دهد سر، نرود از سر پیمان، قاسم! هر عزیزی که به راهِ تو قدم بنهاده کن دعا تا نشود خسته و لنگان، قاسم! کاش میشد که شفیع من بیچاره شوی تا به محشر نشوم مات و پریشان، قاسم! شرححال تو اگر کامل و مکتوب شود بشود صد سند و دفتر و دیوان، قاسم! تو ببخشا به «امیری» که چنین اَبیاتی نیست اندرخورِ اسطورهی ایران، قاسم!
درود بر شما ، بسیار زیبا بود