مجموعه شعر درباره خوزستان
مجموعه شعر درباره خوزستان موجب شده است تا این سرزمین دلیر مردان و حماسه سازان انقلاب و هشت سال دفاع مقدس بیشتر به شما عزیزان معرفی شود. در واقع این مجموعه نیز مانند بسیاری از اشعار دیگر الهام گرفته از روحیات و عظمت مردم این دیار است.
خوزستان در برهه های مختلفی از تاریخ همواره موجب خلق مجموعه ای از غنی ترین اشعار کلاسیک و هم اشعار موج نو شده که مجموعه شعر درباره خوزستان نیز گامی در همین جهت است. خوزستان داغ های فراوانی بر سینه دارد و شهدای گرانقدری را نثار انقلاب و اسلام نموده است.
باز نشانی این روایت ها و حماسه ها و نیز شناسایی و معرفی جذابیت های این نقطه از ایران اسلامی یکی از اهدافی است که ما در مجموعه شعر درباره خوزستان سعی کرده ایم تا به این مهم دست پیدا کنیم. خوزستان، سرزمین شعر و سرزمین اندیشه، سرزمین زیبایی ها و نقش طبیعت و هنر دیرپای ایرانی و اسلامی است. خوزستان الهام بخش بخش بزرگی از شاعران این دیار بوده است.
نمونه های برجسته شعر را در خوزستان می توان ذکر کرد که از شاخص ترین چهره های شعر معاصر به شمار می روند بزرگانی چون قیصر امین پور و سید علی صالحی فقط نمونه هایی از این شعرا و ادبای برجسته خوزستان به شمار می روند.
مجموعه شعر درباره خوزستان و ویژگی های بارز آن
تاریخ گواهی می دهد که این نقطه از جهان از نخستین زادگا ههای بشری می باشد که توانسته است تمدن بشری را نیز متحول سازد. شاعر در تلاش است تا از دریچه های دیگری فراتر از اتفاقات معمول و تکراری با دید وسیع تری به این استان زیبا و سرشار از شعر و اندیشه بنگرد.
هدف بررسی بیشتر و آشنایی خوانندگان با ظرفیت های این خطه خوش آوازه ایران زمین است. بدون شک در این بین زبان شعر یکی از مهمترین ابزار های شناسایی و ایجاد ارتباط خوانندگان با مفاهیم و نیز معرفی یک منطقه یا ناحیه مشخص می باشد از همین رو در مجموعه شعر درباره خوزستان سعی کرده ایم تا با زبانی پخته و موزون و دارای ضرباهنگ خاصی بخش هایی از فرهنگ این دیارتاریخی و دیرینه و مردمان خونگرم و مهربان آن را منعکس کنیم.
پرهیز از اطناب و اطاله اشعار در مجموعه شعر درباره خوزستان نیز یکی از بارزترین نکاتی است که در این اشعار رعایت شده است. مجموعه شعر درباره خوزستان عطر و رنگ خاصی دارد گویی با این اشعار می توان در کوچه باغ خیال قدم زد و زیباترین تصاویری را که از نگاه سایر شعرا به دور مانده است کشف کرد.
شاید بهتر است در اینجا از تعبیر شکار استفاده کنیم. کشف و شکار تصاویر شعری زمانی اهمیت دارد که بتوان با آن مضامین و مفاهیم خارج از تصور را به نوعی برای خواننده این اشعار عینیت بخشید. یکی از مواردی که موجب شده است تا در خوانندگان اشعار به نوعی دلزدگی ایجاد کند استفاده از کلیشه های معمول در روایت و بیان شعر است.
مجموعه شعر درباره خوزستان سعی کرده است تا زبان تازه و متفاوتی را برای بیان موضوعات مختلف درباره این استان زرخیز و ماندگار ایران اسلامی پیدا کند. برای بهره مندی از مجموعه شعر درباره خوزستان توصیه می کنیم حتما این اشعار را تا پایان بخوانید و ما را همراهی نمایید.
شعر درباره خوزستان به نام در حیرتم
1
در حیرتم
این آهوی مشکبار
این نافه ختن
این چین پر چین
پیشانی را
به کجا میبرد
و در زیر تل کدام مشاسه
کدام طوفان شن
کدام صحرا شهید جوان را
می جوید
اینجا خاک بوی شهادت می دهد
کفشهای غربت
را بیرون کنید
2
ماخولیا گرفته ام
در نیمه شبی
که اهریمن به صحرای طبس
به صحرای جنون
به صحرای وحشت
دیوانه تر از همیشه
پیش می رود
و از خود جوانه های گندم
دیروز
و بذر رویای امروزمان را
برجا می گذارد
این بلعیده در ظلمات چه از
ما می جوید
و چه از ما می طلبد؟
رویای هرس کردن
و درو کردن آرزوهایمان؟
با طل است
این سحر
آبادان ما
سلامت باد
3
از ما پری رویان می خوانند
ما را به شهادت
فرا می خوانند
از ما شعرهای برجا مانده
از شاعران سپید موی
می گوید
از ما مثنوی ها می گوید
قصیده ها روایت می کند
از ما مسجدهای پرنوری
می گوید
که شب های خمپاره
و شلمچه و بعثی
و خونین شهر را به خاطر دارند
از ما
یک کلاه خود نمی ماند
یک سربند نمی ماند
از ما صدای آهنگران
و نوحه فخری
و کویتی پور
و شعر آغاسی و
لبخندهای واپسین
مردانی در قامت فرشته می ماند
و تاریخ این سرزمین
سر راست می گیرد
از نام جزیره ای لبریز از مجنون...
4
ای سرگشته بیرق های تاتاری
ای تانک های چنگیز
و ای اسبهای وحشی صدام
ای زره پوش های آمریکایی
ای نخفته بوش پدر
ای نشکفته
به اندیشه ی خنجر
ای ناسفته سنگ
این منم خوزستان
اندیمشکم
و شوش
اهواز و دزفول
این منم
فرزند نفت و دیار دانیالم
من از سربداری بیم ندارم
این منم شوشترم
مسجد سلیمان و
یک خرمشهر
و یک جهان
5
از تمام تابلوهای جهان
یک صحنه در چشم من
زیباترین است
صدایی که نقش می زند
در خیال من و ما
لحظه ای که از بلندگوهای مسجدی
گوینده خبر می گوید
خرمشهر
شهر خون و قیام آزاد شد
این همان روزی بود که من از فخر
دوباره زاده شدم
6
در تو غبار فراموشی
جای نمی گیرد
خیالت با من است
و میل پرواز
نمی گیرد
این دل سر به راه و
گه رام و وحشی
در طلب رویت
میل پرواز نمی گیرد
صد یحیی به دیار من
گر بمیرد
این جان سرکش و زخمی
هنوز میل پرواز نمی گیرد
7
خواهی مرا به خونین شهر بفرست
خواهی مرا به جزیره ای مجنون کن
گر صد پاره شود بی تو ای یار میل پرواز
نمی گیرد
این بی سرو پا دل من
بند پوتین نبسته
و چفیه در گردن عشق نینداخته
هنوز در راه شلمچه
با پای تن می رود
و با پای جان می خزد
گرچه طالب است
ولی بی بزم دوست
بی لبخند یار حاشا
میل پرواز نمی گیرد
شعر درباره خوزستان یک ایران یک خوزستان
یک ایران یک خوزستان
بهار را باور می کنم
زمانی که تو شکفته ای
کدام خواب زیبای تو را
ای خوزستانم
دوباره دانیال نبی (ع)
تعبیر کند؟
کدام شعر نو سروده را دوباره روایت کنم؟
از کجا بگویم؟ نقطه آغاز خود ماییم
نقطه آغاز تویی
ای سرزمین نام های آشنا
شاعران آشنا
ای سرزمین مردمانی با لهجه های
آسمانی
ای اقلیم بی گزند من
دست دشمن از شرارت
کوتاه باد
مهم نیست در جغرافیای
این سرزمین
نام تو در غرب
است یا شرق
از جنوب است
یا از
شمال
ولی تو به تنهایی
یک ایران هستی
یک فریاد
یک حماسه ای خوزستان
شعر درباره خوزستان لهجه عشق
مهم نیست
تو با چه زبانی
با من
سخن می گویی
مهم این است
که بتوانم
از خلال لبخندت
کلماتی را که
سالها رخ
پنهان نموده اند
باز شناسم
مهم نیست
لهجه ات چیست
مهم نیست رنگ پوستت
رنگ پیراهنت
یا آسمان شهر تو
چه رنگی دارد؟
ما با هم قرار دیرینه ای
داریم
ما کنار هم
ایستاده ایم
دستهایمان و
رنج های مان به هم
گره خورده است
ما صدامی ها را
نگونسار کردیم
ما کنار انقلاب و امام
ایستاده ایم
و پیمان می بندیم
که هرگز
حتی
برای لحظه ای
دشت شقایق را رها
نخواهیم کرد
برش های کوتاهی از شعر درباره خوزستان
1
جاسم...جاسم
به وقت پرواز
بووم...بووم....
بمب های آمریکایی
بمب های صدام
طیاره های بی شاخ و دم
2
خلبان های بعثی
مردمان بی پناه
فریادهای زیر آوار
خون و فواره
یکی از من
یکی از تو
3
پوتین های زخمی
زخمی های سربلند
شهیدانی که سرود می خوانند
هنوز در گوش زمان
پهلوانانی که هرگز پیر نمی شوند
خرمشهری که دوباره
آباد شد
4
به قول پیر ما
خرمشهر را خدا آزاد کرد
این دیگر شعر نیست
این حماسه است
زیباترین شعر درباره خوزستان با نام خدایا دعایم را اجابت کن
خدایا دعایم را اجابت کن
هر شب دست به سوی آسمان تو
بلند می کنم
تو پیش از همه
آن گاه
ستاره ها
و ماه و ملائک
البته می شنوند
خدایا از تو چیزی نمی خواهم
جز یک بلم
و صدای عبود دوست دوران
بچگیم
که بین نیزارها گم شد
دوست دارم بر بلم سوار شوم
و عبود برایم آواز عربی بخواند
دوست دارم
بر کارون برانم
و عبود به من
شنا یاد بدهد
دوست دارم در این خیال آنقدر بمانم
که فارغ از این دنیای بیرون
بی گلدان
بی بلم باشم
خدایا دعایم را اجابت کن
می خواهم
یک بلم داشته باشم
تا دوباره برگردم به
نیزارها
قطعات ماندنی شعر درباره خوزستان
پیاده می روم
تا کربلا راهی نیست
از همینجا شروع می کنم
بیابان؟
بیابان رفتن نمی خواهد
چشمانت را ببند
از همینجا آغاز شده است
بوی حرم می آید...
2
سلام امی
خاطرت هست قبل از بمباران
سر ظهر قلیه ماهی داشتیم
و دایی ام تنبک می زد
و کارون داشت هاشور می کشید
نگاه آرام تو را
بعد از غرش آن دیو ناپیدا
هر تکه ات جایی به پرواز در آمد
بعدها فهمیدم تو خیال پریدن داشتی
صندل هایت پیش من جامانده اند
و چند تار موی سفید
امی...
نشانه ها؛ شعر درباره خوزستان
نشانه ها
این همه نشانه اینجاست
ردپاهایی که رفته اند
و برنگشته اند
یا شاید ردپاهایی
که از قلب ما نیز
گذشت هاست
و ما نمی بینیم
ردپاهایی که رسیده اند
عطر گلاب و آیه هایی از قرآن
در جاده های ناپیدا هنوز
می آید
اینجا کسی جا نمی ماند
کسی جا نمانده است
آنها که رفته اند
نرفته اند
رسیده اند
آری، رسیدن بهترین تعبیر
است
برای رفتن های ناگهانی
وسفرهایی که مقصدشان
آغوش شهادت
است
شعر درباره خوزستان؛ از قامتت خون می چکد
خوزستان
ای شرح صد حماسه
از قامتت خون می چکد
در جسم تو نگنجد
روحی فراتر
از زمان
در روح تو نگنجد
شرح هر واژه
هر بیان
لحن بهشتی تو
برای من
حجت است
ای شهید
خوزستان
از قامتت خون می چکد
چون می توان پندار کرد
هان که تو خود واقعیتی
در یاد ما نه خاطره
چون ملتقای حقیقتی
ای کشور جان و جهان
ای خوزستان
ای خوزستان
شعر درباره خوزستان؛ آه، خرمشهر
خونین و خرم
ای شهر زنده
ای شهر تاریخ
ای شهر نور و
شهر جاوید
خرمشهر من
جاد ههای زیادی
در جهان
به نام تو ختم می شوند
تاریخ
نام تو را در حافظه دارد
هنر از نام تو
سربلند است
فرهنگ با نام تو
شکوفا می شود
تو شناسه ای برای مقاومت
این سرزمین هستی
ای خرمشهر
تو قانون پوتین های یاغی
را برنتافتی
علیه تانک و دژخیم
بر پاخاستی
و حاصلش
یک خرمشهر بود...
یک شهر خرم از نام شرف
از ایستادگی
از پایمردی
و رشادت
ای خرمشهر
ماندگارترین شعر درباره خوزستان
سرزمینی با رودهای جاری
و جاودان
سرزمین که تف خورشید
و گرمای نیمروزان
در آن کارگر نیست
سرزمین خرما و خارک
سرزمین لبخندهایی
با عطر و طعم عسل
سرزمین مردمانی بی ادعا
مهربان
و بی ریا
سرزمینی با چهار فصل
همیشه جهان
جایی که گندم و
مهربانی می روید
شقایق و نیلوفر و
باران ریشه می گیرد
جایی که لبخند را به
صبوری
پیوند می زنند
این مردمان پاک و نجیب از دیار قند مجسم
از دیار عسل و
ابریشم از
خوزستان
شعر درباره خوزستان به نام جاودانگی هایت را پاس می دارم
جاودانگی هایت را ولی من
پاس می دارم
ای سرزمین آدم
ای سرزمین خون و حجله های بی نشان
ای سرزمین مادران داغ دیده و
شهیدان گمنام
ای خوزستان
تو دروازه ورود به دنیاهای
فراتر از تصوری
در تو تطهیر می شویم
در نام تو ویرانی های روحمان را
آباد می کنیم
ای سرزمین بیرق های خونین و
یادهای دور و شیرین
ای خوزستان
نامت را آویزه گوش تاریخ
می کنم
تا فراموش نکند
ایران جاودان است و
خوزستان ماندگار
یک ایران است
و یک دیار پر افتخار
یک خوزستان
جاودان در تاریخ؛ شعر درباره خوزستان
جاودان در تاریخ
مختصات قلب من
تو را در هر جایی می داند
تو در هر نقطه ای از جغرافیای روح من
چنان حک شده ای که هرگز
فراموشی نگیرد
ای جاودان به نام
و سرشت ماندگار تو
خوزستان من
شعر درباره خوزستان به نام آینه
آینه
در آینه هر رزمنده تفنگی دارد
و سربند و چفیه ای
در آینه هر رزمنده
به سمت میعاد می رود
در آینه هر لبخند تکرار می شود
هر جاده ای که به شهادت می رسد
بارها گلباران می شود
این جاده هرگز بوی غبار و نسیان
نمی دهد
این جاده عطر حضور دارد
آنها که دیده اند می دانند
دیگر مطالب پیشنهادی :
مجموعه شعر کوتاه و زیبا درباره اصفهان