شعر های انقادی زیبا در مورد دورویی و ریاکاری
اشعار انتفادی در زمینه ریا، دو رویی و درغگویی
شعر انتقادی مولوی: مولوی یکی از معروفترین شاعران ایرانی در قرن نهم است که به سبب غزلیات شیرین و دلچسبی که سروده است، مورد توجه مردم ایران قرار گرفته است. مولولوی در این شعر به زیبای به انتقاد کامل از افراد دورو پرداخته است. او در این شعر خطاب به دورویان اظهار می کند، آن ها در میان عاشقان و صدیقان جایی ندارند و این مکر و نیرنگ آن ها روزی به پایان خواهد رسید. او افراد ریاکار را نابینایان حقیقی می داند، مانند روباهی که فکر می کند از شیر برتر است. امیدوارم روزی انسان ها نیز به این حقیقت که مولوی گفته دست یابند و همانند او در فراق از عالم معنوی حسرت بخورند.
كجا باشد دورویان را میان عاشقان جایی/ كه با صد رو طمع دارد ز روز عشق فردایی
طمع دارند و نبودشان كه شاه جان كند ردشان/ ز آهن سازد او سدشان چو ذوالقرنین آسایی
دورویی با چنان رویی پلیدی در چنان جویی / چه گنجد پیش صدیقان نفاقی كارفرمایی
كه بیخ بیشه جان را همه رگهای شیران را/ بداند یك به یك آن را بدیده نورافزایی
بداند عاقبتها را فرستد راتبتها را / ببخشد عافیتها را به هر صدیق و یكتایی
براندازد نقابی را نماید آفتابی را/ دهد نوری خدایی را كند او تازه انشایی
اگر این شه دورو باشد نه آتش خلق و خو باشد / برای جست و جو باشد ز فكر نفس كژپایی
دورویی او است بیكینه ازیرا او است آیینه/ ز عكس تو در آن سینه نماید كین و بدرایی
مزن پهلو به آن نوری كه مانی تا ابد كوری/ تو با شیران مكن زوری كه روباهی به سودایی
كه با شیران مری كردن سگان را بشكند گردن /نه مكری ماند و نی فن و نه دورویی نه صدتایی
غزلیات دیوان شمس مولوی
شعر انتقادی حافظ: حافظ که استاد سخن پارسی و یکی از عالم ترین شاعران است، نیز به انتقاد از دورویی پرداخته است. او بارها در اشعار مختلف این حقیقت را بیان کرده است و از خدا می خواهد همنشینی با چنین افرادی را نصیبش نکند. حافظ از شدت کینه نسبت به دورویی حاضر است سیر و سلوک ریاکارانه را رها کند و به میگساری بپردازد. او ارها خود را نصیحت می کند تا مخاطبانش را از زشتی دو روی آگاه کند. این کار شاعر یک تنبیه همگان است و اگر فردی به میزان اندک هوشیار باشد، این سخنان برایش شیرین خواهد بود.
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد/ از گرانان جهان رطل گران ما را بس
واعظان كین جلوه بر محراب و منبر میكنند/ چون به خلوت میروند آن كار دیگر میكنند
گوییا باور نمیدارند روز داوری / كاین همه قلب و دغل در كار داور میكنند
مانه رندان ریایم و حریفان نفاق / آنكه او عالم سر است بدین حال گواست
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس/ كجاست دیر مغان و شراب ناب كجا؟
دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیم / به آنكه بر در میخانه بركشم عَلَمی
جام میگیرم و از اهل ریا دور شوم / یعنی از اهل جهان پاكدلی بگزینم
چاك خواهم زدن این دلق ریایی چكنم؟ / روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم
دام سختست مگر یار شود لطف خدا / ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم
دو نصیحت كنمت بشنو و صد گنج ببر / از در عیش درآ و به ره عیب مپوی
گفتی از حافظ ما بوی ریا میآید / آفرین بر نفست باد كه خوش بردی بوی!
هر آب روی كه اندوختم ز دانش و دین / نثار خاك ره آن نگار خواهم كرد
نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ / طریق رندی و عشق اختیار خواهم كرد
صوفی بیا كه خرقه سالوس بركشیم / وین نقش زرق را خط بطلان بسر كشیم
درویش را نباشد برگ سرای سلطان / ماییم و كهنه دلقی كآتش در آن توان زد
حافظ به حق قرآن كز شید و زرق باز آی / باشد كه گوی عیشی در این جهان توان زد
اشعاری از حافظ در زمینه درویی
شعر انتقادی اعتصامی:پروین چندین بار در اشعار خود در زمینه دوروی و زشتی این عمل بارها صحبت می کند تا مخاطبانش را بیدار کند. پروین در این شعر به صورت زیرکانه دورویی افراد به ظاهر پاکدامن را مشخص می کند و از مخاطبانش یک قضاوت عاقلانه را می خواهد.
هرکه با پاکدلان صبح و مسایی دارد / دلش از پرتو اسرار صفایی دارد
زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک / ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد…
گرگ نزدیک چراگاه و شبان رفته به خواب / بره دور از رمه و عزم چرایی دارد
پروین اعتصامی
شعر انتقادی معینی کرمانشاهی: معینی کرمانشاهی در این شعر نو انتقادی صری از دورنگی و دورویی برخی افراد به عمل می آورد. او در این شعر به طور کامل ویژگی های یک فرد دورو را بیان می کند و از او می خواهد از این کارها دست بکشد و همانند او از ظاهرسازی ها دور شود و حقایق را بازگو کند.
ندارم چشم من، تاب نگاه صحنه سازيها
من يكـرنگ بيزارم، از اين نيـــرنگ بازيها
زرنگی، نارفيقا! نيست اين، چون باز شد دستت
رفيقان را زپا افكندن و گـردن فرازيها
تو چون كركس، به مشتي استخوان دلبستگي داري
بنازم همت والاي بـاز و بي نيازيها
به ميداني كه مي بنـدد پاي شهسـواران را
تو طفل هرزه پو، بايد كني اين تركتازيها
تو ظاهرساز و من حقگو، ندارد غيـر از اين حاصل
من و از كس بريدنها، تو و ناكس نوازيها
رحیم معینی کرمانشاهی
شعر انتقادی خیام: خیام یکی از معروف ترین رباعی سرایان ایرانی است و رباعیات او مخاطبین زیادی دارد. در این شعر خیام در نهایت زیرکی دو رویی را در مناظره بین یک فاحشه و عالم را به تصویر می کشد. خیام با این شعر قصد بیدار کردن انسان ها در قضاوت هایشان را دارد. شاید این زن فاحشه از نظر خدا ترسی برتر از عالم باشد؟ شاید عبادت های عالم ریا ی بیش نیست؟
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی / هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم / آیا تو چنان که می نمایی هستی
خیام
شعر انتقادی فرخزاد: فرخزاد به عنوان یک شاعر شعر نو در این شعر دورویی بعضی از عالمان را به تصویر م کشد و با کلمات خود قصد تنبیه آن ها را دارد. شاعر سعی می کند تا جای که می تواند اساس ندامت را در این افراد ایجاد کند تا آنها اصلاح شوند.
بر روی ماه نگاه خدا خنده می زند
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم
زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش
پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم
پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
بهر فریب خلق بگویی خدا خدا
ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع
بر رویمان ببست به شادی در بهشت
او می گشاید، او که به لطف و صفای خویش
گویی که خاک طینت ما را ز غم سرشت
طوفان طعنه خنده ما را زلب نشست
کوهیم و در میانه دریا نشسته ایم
چون سینه جای گوهر یکتای راستیست
زین رو به موج حادثه تنها نشسته ایم
ماییم، ما که طعنه زاهد شنیده ایم
ماییم، ما که جامه تقوا دریده ایم
زیرا درون جامه به جز پیکر فریب
زین راهیان راه حقیقت ندیده ایم
آن آتشی که در دل ما شعله می کشد
گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود
دیگر به ما که سوخته ایم از شرار عشق
نام گناهکاره رسوا نداده بود
بگذار تا به طعنه بگویند مردمان
در گوش هم حکایت عشق مدام ما
((هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما))
شعری از فروغ فرخزاد
شعر انتقادی صائب: صائب تبریزی در این شعر به نکوهش ریا و دورویی پرداخته است و به زیبایی نتایج منفی آن را به تصویر میکشد. صائب اصل دنیا مادی و اخروی را همانند یک آینه می داند که با گوهر صداقت نورانی شده است. شاعر انتخاب را به خود مخاطب سپرده و او را از پشیمانی که در نهایت دامنش را می گیرد آگاه می کند.
قطره را بحر نماید سفر یکرنگی / ذره خورشید شود از اثر یکرنگی
از میان گل و خاشاک دویی برخیزد / چمن افروز شود چون شرر یکرنگی
چون دو آیینه صافند که حیران همند / هر دو عالم ز فروغ گهر یکرنگی
جبهه صاف من و داغ دورنگی هیهات / خبر از رنگ ندارم به سر یکرنگی
پخته از حوصله شاخ برون می آید / رگ خامی نبود در ثمر یکرنگی
بحر هر روز به صد رنگ اگر جلوه کند / حد موج است ببندد کمر یکرنگی
چشم یکرنگی ازین چرخ دغا بازمدار / نیست در نه صدف او گهر یکرنگی
صائب از هم نکند تفرقه لطف و عتاب / گل و خارست یکی در نظر یکرنگی
شعر زیبا از صائب تبریزی درباره دورنگی
شعر انتقادی کریمی پیرکوهی: کریمی نیز به خوبی آمیخته شدن عشق و ریا با هم را به تصویر می کشد و از افراد ریاکار دوری می جوید. شاعر خود را در شهر ریاکاران تنها می داند و از ناراحتی خود برای مخاطبانش می گوید.
از در بسته میخانه دلم میگیرد / از تهی ماندن پیمانه دلم میگیرد
قفس تنگ زمین نیست سزاواردلم / گاه و بیگاه از این خانه دلم میگیرد
مهر بیگانه ی این شهر شد، انکار نکن / من از این مردم بیگانه دلم میگیرد
عشق بازیچه دستان ریا کاران است / عاقل، از این من دیوانه دلم می گیرد
خانه عشق آوار سر اهلش و من/ زیر آوار ز ویرانه دلم می گیرد
همچنین ببینید :
عکس نوشته درمورد دورویی و دورنگی برای پروفایل
متن زیبا در مورد افراد دورو + عکس نوشته (2)