مجموعه متن در مورد مادر فوت شده (2)
«مادر فوت شده» شاید غمگینترین اصطلاح فارسی باشد. تحمل رنج از دست دادن عزیز آسان نیست و زخمی است که حتی گذر زمان هم نمیتواند آن را تسکین دهد. چگونه میتوان روح زخم خورده فرزندی که مادرش را از دست داده است، تسکین داد؟ آرامش را از کجا باید پیدا کرد؟
مادر که نداشته باشی، بیپناهی. هیچکس نخواهد فهمید در گوشه دلت چه میگذرد.
مادر که نداشته باشی، هیچکس نخواهد فهمید که تو چقدر تنهایی.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
چه درد عظیمی است وقتی درمانده و ناتوان ایستادهای و تنها میتوانی نگاه کنی که ارزشمندترین داراییات از دستت میرود؛ مادرت!
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
تمام زندگیام، تنم، روحم و تمام وجودم درد میکند. دلم نوازشهای مادرانهات را میخواهد. اما چارهای جز گریستن بر مزارت ندارم.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
ای کاش تصویرت نفس میکشید.
ای کاش عکست روی دیوار میخندید.
ای کاش این عکس میتوانست برایم مادری کند... .
ای کاش به جای قاب عکست خودت در خانه بودی.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
مادر؟ مگر تو چند نفر بودی که بی تو این چنین جهانم خالی است؟
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
وقتی مادری زیر خاک میرود، تکهای از روح فرزندش را نیز با خود میبرد. اصلا مادرها هر گاه از دنیا بروند، هنوز هم زود است.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
میگویند بهشت در دستان مادر بود؛ تا این که بهشت را زمین گذاشت تا فرزندش را در آغوش بگیرد. از آن به بعد بهشت زیر پای مادر بود. مادرم دستانم را رها کرد و راهی بهشت شد و چه تنها شدم!
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
امروز برای دیدنت لباس مشکی بر تن میکنم.
شاخه گلی بر مزارت میآورم و چند قطره اشک مهمان صورتم میشود.
هنوز به انتظارم بیایی و مرا در آغوش گیری؛ بپرسی چرا گریه میکنم. بگویی تا تو را دارم، غم خوردن ندارم.
مادر؟ مرا میبینی؟ من هنوز در انتظارم.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
بچه که بودم، گوشه چادر مادرم را میگرفتم که گم نشوم. اما امروز گم شدهام میان درد و رنج و غم از دست دادن مادرم و هیچ گوشه چادری نیست که به آن چنگ بزنم.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
حسرت...
حسرت شده تنها حس و حال این روزهایم. رفتنت را باور نداشتم. اگر میدانستم روزی میرسد که دیگر ندارمت، آنقدر میبوسیدمت، آنقدر میبوییدمت، آنقدر در آغوشت میماندم که...
اما نه... نبودنت معنای حسرت است؛ هر وقت هم تنهایم میگذاشتی باز دلتنگت میشدم.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
مگر نمیگویند پدر و مادر هدیهای از سوی خدا هستند؟
خدایا! آدمها هم هدیهای که به یکدیگر میدهند را پس نمیگیرند. تو که خدایی چرا؟
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
میدانی دلتنگی کجا معنا میشود؟
آن زمان که نشستهای و به خاطرات شیرینت با مادرت فکر میکنی. با خاطره خندههایش لبخند روی لبت مینشیند. به خودت میآیی، نام مادرت را روی سنگ سرد میبینی و شوری اشک، شیرینی خاطراتت را زهر میکند.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
تو رفتی و من ماتم زده
تو رفتی و من بیقرار
تو رفتی و من شکسته
تو رفتی و من تنها
مادر؟ مرا این چنین غریب میبینی؟
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
تو که رفتی بهار هم رنگ و بوی خزان میدهد. دیگران هر قدر هم باشند، هر قدر هم که خوب باشند، هر قدر هم که ماندنی باشند، هیچ کدام نمیتوانند جای خالی نبودنت را در چشمم کمرنگ کنند.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
بگذار کمی از حال و روزمان بعد از رفتنت بگویم.
موهای پدر سپیدتر شد و قامتش خمید. من ماندم و درد دل با قاب عکسی که نوازشم نمیکند، تسکینم نمیدهد. بعد از رفتنت یک پای زندگی لنگ ماند و ما هیچ کدام آدم آن روزها نماندیم.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
میدانی مادر؟
بعضی روزها هستند که اهمیت ندارد فردا دوباره از خواب بیدار میشوی یا نه.
بعضی روزها هستند که آیندهای مهم نیست.
بعضی روزها هستند که اتفاقا دلت میخواهد دیگر نباشی.
آن روز که رفتی چقدر شبیه بعضی روزها بود!
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
تو بیشتر از هر کسی مرا میشناختی، حتی بیشتر از خودم. از من به من نزدیکتر بودی. من فقط در آغوش تو تنها نبودم. من از این دنیا فقط تو را برای خودم برداشته بودم. حالا تو بگو بدون تمام دار و ندارم، با این حجم از تنهایی چه کنم؟
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
یادت هست مادر؟ یادت هست دوست نداشتی مشکی بپوشم؟ یادت هست تا عزا تمام میشد، میگفتی رخت سیاه از تنم درآورم.حالا میگویند عزای توست مادر! نگاه کن! نه تنم که تمام جانم رخت سیاه بر تن کرده است.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
نبودن تو که فقط نبودن تو نیست.
تو که نباشی یعنی زندگی نیست.
تو که نباشی دو دو تا چهارتا نمیشود.
تو که نباشی هیچ چیز پیدا نمیشود.
تو که نباشی کلاف سر در گم میشود.
تو که نباشی هیچ چیز نیست...
ما بی تو فقیر و یتیم شدیم مادر.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
بی مادری سخت است
بی مادری درد است
بی مادری رنج است
بی مادری جانکاه است
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
خدایا! دردی دادی که برای دشمنم هم نمیخواهم. مادر مرا گرفتی، مرا شکستی! بالاغیرتا هیچکس را بی مادر نکن!
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
فکر میکردم هر اتفاقی کم کم رخ میدهد. اما یک روز چشم باز کردم و دیدم نیستی. چقدر دیر شد برای دوست داشتنت.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
مادرم رفت. صدایش نکنید.
بگذارید آرام بخوابد.
مادرم تا بود غصه ما لحظهای آرامش نگذاشت، بگذارید آرام شود.
مادرم خواب است؛ آهسته گریه کنید. مادرم خسته بود.
مادرم آرمیده است. مادرم آرام است.
مبادا از غصه دل ما برایش بگویید که آرامش زیر خاکش بر هم میخورد.
میدانی مادر؟
به قول سهراب: حال همهی ما خوب است. اما تو باور نکن.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
اولین بوسه را زمان تولد بر پیشانیام زدی و ندیدم.
آخرین بوسه را بر پیشانیات زدم و ندیدی.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
«انا لله و انا الیه راجعون»
کنار عکس مادر این را نوشته بود. مگر همه ما مال خدا نیستیم؟ چرا پس فقط مادر رفت؟
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
مدتها گذشته است از نبودنت. میگویند عادت کردهام. مبادا باور کنی! من تنها یاد گرفتهام چگونه به روی خودم نیاورم که مادر ندارم، یاد گرفتهام بی پشت و پناه بایستم،خلاصه که به قول تو روی پای خودم ایستادهام. اما نمیدانم چرا شب که میشود همه چیز را فراموش میکنم. من میمانم و بغض و حسرت یک بار دیگر در آغوشت گریه کردن.
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
میترسم قیامت که شد، برای دیدارم از بهشت به جهنم بیاید. مادر است دیگر!
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده
ای کاش تا ابد مرگ مادر را نمیبرد
یا که از چشمه جاودانه میخورد
پشت و پناه اهل خانه بود مادر
ای کاش هستیاش تمام نمیشد
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی
آخ مادرم نگاه کن که چه زود فراموش شدی
تا که بودی من چه میدانستم درد چیست
رفتی ای چراغ دل من و چه زود خاموش شدی
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
بی روی تو ای گل زیبا چه کنم؟
بی تو با حسرت دنیا چه کنم؟
رفتی و ندیدی حال و روزم را
مادرم بی تو با تاری شبها چه کنم؟
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
سالهاست نیستی و غصه به دل ماست هنوز
تو که رفتی و حسرت و غصه با ماست هنوز
باز هم درد دیدیم و رنج کشیدیم ولی
بی مادری بزرگترین درد دنیاست هنوز
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
ستارهای خاموش و خانهای تاریک شد
راه اشک به روی گونههایمان باریک شد
ما خود دیدیم که مرگ به ما نزدیک شد
نه فقط خانه که هستیمان تاریک شد
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
بی تو من فردا را خواهم چکار؟
حال که رفتهای، دنیا را خواهم چکار؟
من که مادر ندارم، زندگی خواهم چکار؟
درد بر من چیره گشت، درمان دگر خواهم چکار؟
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
عطر تن مادر بوی گل یاس داشت
کاش سنگ قبر مادر هم کمی احساس داشت
یا کاش میشد با آن دنیا حداقل تماس داشت
ای کاش بردن مادر جای التماس داشت!
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
من هم روزی بهر خود غمخواری داشتم
روزگاری از در که میآمدم چشم انتظاری داشتم
من که اینقدر تنها نبودم، روزگاری یاری داشتم
این گونه نگاهم نکنید، من هم روزی مادری داشتم!
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
رفتی و با رفتنت دلم را شکستی مادر
ریشه مهر از جانم گسستی مادر
من چه میدانستم روزی در کنارم نیستی
بعد رفتنت من تازه دانستم چه گران هستی مادر
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
«آخر آتش زد دل دیوانه را
سوخت بیپروا پر پروانه را»
همنشین و هم آشیان بود با من او
همدم و همزبان بود با من او
رفت و سوخت بال و پرم
او رفت و رفت جان از برم
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
نازنین مادر خوبم! با من بگو حالت چگونه است؟
ما که بی تو تنها و در به دریم تو بگو حالت چگونه است؟
مادر میبینی غم غریبی خانواده را؟
اینها را رها کن، تو بگو حالت چگونه است؟
من ماندهام و حسرت هم کلامیات
تو فقط با من بگو حالت چگونه است؟
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
من خوب فهمیدم باغ بیگل صفا ندارد
من خوب میدانم دنیا وفا ندارد
چه کس میگوید روزگار جفا ندارد؟
نبودن مادر دردی است که شفا ندارد
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
من ماندم و ز کف رفت صبر و قرارم
بعد مادر من دگر هیچ ندارم
کاش خدا رحم میکرد به حال زارم
آی مردم! ببینید من مادر ندارم
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
افسوس که دگر مهربان مادرم در بین ما نیست
خداوندا آخر حکمت چنین درد گران چیست
کس که جای مادر آرامم کند، کیست
آتشی افتاده در کاشانه و راه فرار نیست
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
عمری صبور بود و با رفتنش صبرم برفت
عمری تسکین درد بود و با رفتنش درمان برفت
عمری چو پروانه میگشت بر دور ما
آه ای صد افسوس کآن گوهر دیرین برفت
****___&&&&___ شعر کوتاه در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
دیگر خانه پدر عطر مادر ندارد
دیگر جانمازش یک سجدهگر ندارد
گلدان خانه خشکید، هوادار آخر ندارد
وای که چه تنها ماندیم! یتیم مادر ندارد
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
زندگی بی امید سخت است
شب سیاه بی سپید سخت است
فسردگی درخت بید سخت است
پایان شادمانی جاوید سخت است
مرگ مادر هر که دید سخت است
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
«یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور»
سر آید روزی این ایام هجران باز غم مخور
از بین رود فاصله در این میان باز غم مخور
خدا وعده قیامت داد در این روزگاران غم مخور
بار دگر مادر ببینی، پایان پذیرد این خزان غم مخور
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
فرشتهای زیر این خاک آرمیده
خزان عمر او دیریست رسیده
خون کرده این غم هر دو دیده
از مزار مادرم گلها روییده
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
برایم پشت و پناه مادر بود
همدم و رفیق راه مادر بود
گر ز دنیا چیزی نمیماند، باکی نداشتم
اگر همراهم در این راه مادر بود
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
سایهات بر سرم نمانده مادر
نبودنت غمی در دلم نشانده مادر
شدم از هر کوی و برزن رانده مادر
دگر برایم صبر و قرار نمانده مادر
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
به پایان آمد این دفتر، دیگر حکایتی باقی نیست
از ظلم این چرخ فلک دل خون است و شکایتی باقی نیست
مادرم رفت و دیگر هیچ روایتی باقی نیست
شاید از سوی خدا عنایتی باقی نیست
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
من که کافر نیستم اما خدایا انصاف بود؟
من بیمادرم هیچم و این اعتراف بود
تاریکی و غم، برای زندگی همین اوصاف بود
رفتن مادر در زندگانی یک شکاف بود
خدایا! دیگران را رها کن. خودت بگو
بردن مادرم این چنین زود آیا انصاف بود؟
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
اشعاری مرتبط با غم مادر فوت شده
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود
«سعدی»
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سرداشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن
صبح از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن
شامگه چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک اختر داشتن
چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن
حشمت و جاه سلیمانی یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
برتو ارزانی که ما را خوش تر است
لذت یک لحظه مادر داشتن
«فریدون مشیری»
****___&&&&___ شعر در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
آهسته باز از بغل پله ها گذشت
در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود
اما گرفته دور و برش هالهای سیاه
او مرده است و باز پرستار حال ماست
در زندگی ما همه جا وول میخورد
هر کنج خانه صحنهای از داستان اوست
در ختم خویش هم به سرکار خویش بود
بیچاره مادرم...
هر روز میگذشت از این زیر پلهها
آهسته تا بهم نخورد خواب من
امروز هم گذشت
در باز و بسته شد
با پشت خم از این بغل کوچه میرود
چادر نماز فلفلی انداخته به سر
کفش چروک خورده و جوراب وصله دار
او فکر بچههاست
هر جا شده هویج هم امروز میخرد
بیچاره پیرزن، همه برف است کوچهها
نه، او نمرده، میشنوم من صدای او
با بچهها هنوز سر و کله میزند
ناهید، لال شو
بیژن، برو کنار
کفگیر بی صدا
دارد برای ناخوش خود آش میپزد
او مُرد و در کنار پدر به خاک رفت
اقوامش آمدند پی سر سلامتی
یک ختم هم گرفته شد، پُر بدک نبود
بسیار تسلیت که به ما عرضه داشتند
لطف شما زیاد ...!
اما ندای قلب بگوشم همیشه گفت :
این حرفها برای تو مادر نمیشود
نه او نمرده است که من زندهام هنوز
او زنده است در غم و شعر و خیال من
میراث شاعرانه من هر چه هست از اوست
کانون مهر و ماه مگر میشود خموش؟
آن شیرزن بمیرد؟ او شهریار زاد
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
باز آمدم به خانه چه حالی! نگفتنی
دیدم نشسته مثل همیشه کنار حوض
پیراهن پلید مرا باز شسته بود
انگار خنده کرد ولی دلشکسته بود
بردی مرا بخاک سپردی و آمدی؟
تنها نمی گذارمت ای بینوا پسر
میخواستم به خنده در آیم ز اشتباه
اما خیال بود
ای وای مادرم
«استاد شهریار»
****___&&&&___ شعر در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
یا بخت من طریق مروت فروگذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد
شوخی مکن که مرغ دل بیقرار من
سودای دام عاشقی از سر به در نکرد
هر کس که دید روی تو بوسید چشم من
کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد
من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
«حافظ»
****___&&&&___ شعر در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چهها رفت
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
از پای فتادیم چو آمد غم هجران
در درد بمردیم چو از دست دوا رفت
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
احرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست
در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت
دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید
هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت
ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه
زان پیش که گویند که از دار فنا رفت
«حافظ»
****___&&&&___ شعر در مورد مادر فوت شده ___&&&&___****
باز از دیار ما به سفر رفت یار ما
ای دل؛ دگر به هیچ نیرزد دیار ما
سرمست و شاد رفت و خدا باد همرهش
رحمی نکرد بر غم ما؛ بر خمار ما
او رفت و صبر رفت و تحمل تمام شد
از هم گسست سلسله اختیار ما
گفت از تو یاد میکنم؛ اما وفا نکرد
یادش بخیر؛یار فراموشکار ما
«مهدی اخوان ثالث»
****___&&&&___ ))متن در مورد مادر فوت شده(( ___&&&&___****
تهیه کننده : توپ تاپ
sssssssss