مزایا و معایب ازدواج
سال ها پیش به عنوان شخصی که تا به حال ازدواج نکرده بود فکر می کردم که روابط بیشتر کوتاه مدت و سرگرم کننده است. بیشتر اوقات می خوابیدم و خوش گذرانی می کردم. و در انتهای روابطم راه خروج مناسبی برای رهایی و خروج داشتم و آن تبدیل به استراتژی من شده بود.
به سرعت به جلو حرکت کردم اما اکنون به عنوان یک مرد متاهل با خوشحالی و صادقانه می گوییم که انتقال رابطه کوتاه مدت به رابطه بلند مدت و مادام العمر چقدر راحت بود در واقع احساس خوب باحالی دارم.
در حالی که من عملیاتی زیادی بر روی خود انجام دادم مهم ترین آن دنبال شریک خوب بودن بود. من سالانه ایمیل ها و پیام های زیادی در رابطه با افرادی که با همسرانشان دعوا و مشاجره می کنند دریافت می کنم و این افراد یا درگیر بحث های خود هستند یا به دنبال ازدواج هستند. من می خواهم پرچم بزرگی را بر افراشته کنم و بگویم که این کار را نکن زیرا ازدواج به دلایل اشتباه و غلط می تواند موجب عواقب بدی شود نه فقط از لحاظ عاطفی و بلکه از لحاظ مالی.
من بر اساس همکاری با ده ها زوج دو لیست به وجود آورده ام که خلاصه همه چیز است اولین لیست دلایل ازدواج و دومین لیست دلایل خوب ازدواج می باشد بررسی کنید حتما
دلایل بد برای ازدواج کردن
احتمالا بیشتر این دلایل آشکار می باشد و ممکن است که از نظر شما خنده دار و مسخره کننده باشد اما برای ما نگاهی غنی و دقیق به موضوعات، انگیزه ها و ایده های خودمان ممکن است دشوار و سخت باشد. بعضی مواقع اهداف شما چند لایه و پنهان هستند و شما نیاز دارید که کسی با محبت آنها را به شما بگوید. پس اجازه دهید که من در این زمینه شما را کمک کنم.
دلیل اول: شما فکر می کنید هنگامی که ازدواج می کنید جادویی رخ می دهد و تمام دعوا ها و سم های زندگی از بین می روند اما این فکر اشتباه است.
رابطه ها با ازدواج قوی نمی شوند بلکه با تعهد است و تعهد در ازدواج باعث تقویت همه جانبه ازدواج می شود پس اگر یک دیگر را دوست دارید و رابطه شما با احترام و عشق است می توانید در ازدواج خود رشد و تکامل را ببینید.
اما همین نیز در مورد مشکلاتی که در روابط خود دارید نیز صادق است اگر شما در برقراری رابطه بد هستید سوءاستفاده از ازدواج رابطه را بدتر می کند و اگر شما به یکدیگر احترام نگذارید ازدواج احترام را به وجود نمی آورد. پس بر اساس اصول اگر قبل ازدواج خوب باشید بعد آن نیز خوب هستید و اگر بد باشید بعد ازدواج نیز بد هستید.
دلیل دوم: شما از تنها بودن می ترسید. ازدواج فقط برای رهایی از تنهایی بسیار اشتباه می باشد اگر فردی با شما ازدواج کند پس از مدتی برای شما کسل کننده خواهد شد. اگر شما نتوانید از تنها بودن با خودتان خوشحال باشید کسی نیز با بودن با شما خوشحال نخواهد شد. من شرط میبندم که تا حالا کسی این مورد را به شما نگفته است که چگونه این کار را انجام دهید. از نظر من مانند گرفتن عدد ۲۲ می باشد باید قبل از اینکه شخص دیگری را خوشحال کنید باید خودتان را خوشحال کنید.
اما شما خوشحال نیستید زیرا کسی را ندارید که شما را خوشحال کند. مشکل شما نحوه قضاوت و ارزیابی تان است. شما نظر دیگران را راجع به شما را بیشتر از ارزش درونی خودتان مورد توجه و ارزیابی قرار می دهید. شما فکر می کنید که ارزش شما به عنوان یک شخص توسط شخص دیگری تعیین می شود. فکر کردن به این موضوع واقعا لحظه بدی است.بن بست ها را رها کنید و به کار خود برسید و آن را جدی بگیرید حقوق خود را به ترتیب دریافت کنید و سپس شخصی را پیدا کنید که از این شرایط خوشحال باشد.(زیرا شما خیلی به شانستان لگد می زنید.)
دلیل سوم: برای اثبات کردن چیزی به شخصی.
مثلا عمه شما به شما می گوید که ساعت چرا می چرخد و یا پدر شما معتقد باشد که باید از قبل بزرگتر باشید و یا والدین شما طلاق بگیرند و شما مصمم باشید که از آنها بهتر خواهید بود و یا اینکه می گویند تمام دوستان شما متاهل هستند و شما نیز می خواهید ثابت کنید که می توانید متاهل شده و ازدواج کنید.
گاهی اوقات بسیار ساده وآسان است اما می تواند بسیار سخت هم می باشد.
مانند اشخاصی که ازدواج را نماد وضعیت خود می دانند و ازدواج می کنند و فکر می کنند که با همسر خود می توانند اطراف شهر قدم بزنند و کاری کنند که مردم نیز خیال کنند که وستروس را فتح کرده اند و در مقابلشان تعظیم کنند یا هر چیز دیگر.ازدواج برای اثبات چیزی به شخصی یا خودتان بسیاراشتباه و غیر قابل تحمل است.
"ببینید ، ببینید چقدر با هم خوشحالیم. دیدن؟ دیدن؟" (این گفته بعضی از آنها است.)
واقعیت این است که ازدواج نمی تواند به کار خود ادامه دهد تا هر دو نفر با هم باشند در ازدواج اگر هیچ شخص دیگر را جایگزین هم نکنند ازدواج ادامه خواهد یافت. اگر ازدواج نکنید دنیا اهمیتی نمی دهد زیرا میلیارد ها نفر ازدواج را انجام داده اند. شما فقط به دلیل اینکه ازدواج کرده اید در هواپیما ستاره طلایی ننشسته اید و یا کلوچه اضافی نخواهید گرفت و لازم نیست که ازدواج را به صورت کسی دیگر بکوبید.
پس از آن چه می شود؟
من به شما میگویم: شما در ازدواج گیر کرده اید و سعی می کنید تا بفهمید ارزش آن چیست؟بنابراین اگر هر یک از این دلایل وحشتناک برای ازدواج شما اعمال شود، بهتر است ازدواج نکنید
دوم اینکه روی رابطه های خود کار کنیم و از سالم و خطرناک بودن رابطه ها مطلع شویم. خود را با چگونگی ایجاد نیاز های عاطفی آشنا کنید تا به راحتی بتوانید نیاز های خود را برآورده کنید. ممکن است زمان زیادی طول بکشد و درد زیادی داشته باشد و باعث ایجاد سه راهی طلاق شود.
از طرف دیگر اگر بتوانید نگاهی صادقانه به روابط خود بیندازید و به راحتی بگویید که هیچ یک از این دلایل بد برای ازدواج شما صدق نمی کند فوق العاده است.
آیا باید ازدواج کنیم؟؟
خوب حال شما تصمیم گرفته اید که به دلایل اشتباه و وخطرناک ازدواج نکنید، اما صبر کنید هنوز از جنگل خارج نشده اید دوست عزیز من.
در زیر برخی موارد را من تعیین کرده ام
مهم ترین جنبه های یک ازدواج شاد و سالم است در زیر آورده شده است.
با اینکه من این را لیست ایجاد کرده ام اما نمی گویم که این تصمیم بزرگ را می توان با بله و خیر به راحتی به سرانجام رساند. اما اگر رابطه شما این مسائل را نداشته باشد باید بگوییم که ساختن یک ازدواج در طولانی مدت بسیار سخت خواهد بود.
1.شما باید خوب بجنگید
یک رابطه خوب و سالم بدون استدلال نمی باشد یک رابطه سالم یک رابطه با استدلال های سالم می باشد. منظور من این است که بهترین ازدواج ها نیز ممکن است به دعوا بیانجامد. با روش مبارزه مناسبی می توان رابطه خوبی به وجود آورد. این بدین معنا است که هنگامی که با هم دعوا و مشاجره می کنید سعی کنید دلیل و ریشه مشکل را بیابید و به شخص دیگری حمله نکنید. برای مثال شاید شریک زندگی تان زمانی که به آن نیاز دارید شما را ناراحت و نابود کند و از این احساس صدمه ببینید. به جای اینکه به آنها بگوئید که انسان بی روحی هستند و فقط به خودشان اهمیت می دهند. ا شما باید سعی کنید که چرا در وهله اول اینقدر صدمه دیده است. و به آنها بگوئید که می خواهند در مواقعی مثل این تنها بمانند؟ و اگر اینگونه است آیا آنها شما را درک خواهند کرد؟ آیا راهی هست که وقتی به آنها نیاز دارید به راحتی با آنها ارتباط برقرار کنید و آیا آنها مایل به همکاری با شما هستند؟
بیشتر استدلال ها در رابطه ها ناشی از سوء تفاهم ها در رابطه ها و نیاز های عاطفی است. و اما این به این معنی است که فرصتی برای شما ایجاد شده است تا بفهمید نیاز های یکدیگر چیست؟ و بفهمید که چگونه نیاز های خود و شخص دیگری را برآورده کنید.و بنابراین اینگونه استدلال ها می تواند قسمت مناسبی از یک رابطه باشد.
هنگامی که شما دعوا می کنید مهم است در نهایت یکدیگر را ببخشید و همچنین خودتان را نیز ببخشید. شما مسائل قدیمی را مطرح نمی کنید بلکه آنها را تصدیق می کنید. وقتی شخصی عذر خواهی می کند بهم می ریزد ( رفتار آنها تغییر خواهد کرد) اما شما نیز اعتراف می کنید که اشتباه می کنید و به جای ادامه دادن به دعوا معذرت خواهی و طلب بخشش می کنید.اما باز هم دعوا های اجتناب ناپذیر هستند. و شما باید اطمینان حاصل کنید که به خوبی می جنگید در غیر اینصورت با یک ازدواج کوتاه پرشور و یا یک ازدواج طولانی مدت ببا مشکل مواجه خواهید شد.
2.شما جهان بینی و چشم انداز هایی برای آینده دارید.
این رابطه را متوقف کنید و از خود بپرسید که آیا زندگی شما در همان جهت می رود و یا آیا شما با هم علائق و ارزش های مشترکی دارید؟ و یا آیا اصطکاک هنگام تصمیم گیری بزرگ زندگیتان وجود دارد؟ آیا آرزوی های شغلی یا سبک زندگی شما با هم مناسب و خوب است؟
مثلا اگر یکی از شما میخواهد بازیگر شود و در لس آنجلس زندگی کند و یکی از شما بخواهد زندگی آرامی در مزرعه آیداهو بگذراند دقیقا سرانجام کار چطور است؟یکی از شما مجبور می شود تا آرزو های خود را تسلیم کند و در مارپیچ نزول و پشیمانی برود پس در نتیجه هیچ کسی برنده نخواهد شد.
به همین شکل اگر یکی از شما بخواهد پول خود را صرف سفر و دنیا گردی بکند و یکی دیگر ترجیح می دهد خانه ای بزرگ و زیبا بخرد و در آن زندگی کند و از آن مراقبت کند پس درگیری شما هنوز در کنار جاده است.اگر یکی از شما مجبور باشد تا از رویا های خود، شغل خود و اشتیاق های خود دست بکشد ممکن است موجب سختی یکی یا هر دو شما شود و همیشه نسبت به یکدیگر خشمگین باشید.
و اگر یکی از شما مجبور باشید تا خواسته های خود را سرکوب کنید یا تغییر دهید شما درگیر یک ازدواج سنگین هستید. مواردی همچون بچه و اصول نگهداری از آنها (یا اینکه اصلا بچه می خواهید) دین، نحوه رسیدگی به مسائل و پول و غیره. اما باز هم فکر کردن به چنین مسائلی جذاب نیستند اما هر مسئله ای که در روابط خود دارید در ازدواج بزرگ دیده می شود و هر چه مسئله بزرگ تر باشد نادیده گرفتن آن برای مدت زمان طولانی سخت تر می باشد.
3.یک دوستی محکم پایه و اساس یک رابطه است.
واقعیت هر رابطه عاشقانه این است که عشق کم می شود، میل جنسی می آید و دوباره می رود و به نحوه دیگر زندگی بعضی اوقات اتفاق می افتد.
پس زمانی که این اتفاق ها افتاد بهتر است شخصی را داشته باشید تا بتوانید به روش های دیگر روی آن حساب کنید. شما با کسی ازدواج کرده اید که فقط یک شریک عاشقانه و ایده آل از نظر جنسی نیست بلکه آنها بهترین دوست شما هم محسوب می شوند. یک دوستی خوب مستلزم پذیرفتن یکدیگر بدون قید و شرط و نقص و غیره است. آنها ممکن است از جهاتی شما را اذیت کنند و در مکان هایی شما را دلخور کنند اما شما در پایان روز پی خواهید برد که آنها همیشه کنار شما هستند و شما همیشه کنار آنها.
مهم تر از همه شما به معنای ما فکر می کنید و به عنوان من و یا شما فکر نمی کنید. این حاصل ارزش های مشترک است که با دوستی و دوست داشتن محکم می شود و تجلی می یابد. اما شما استقلال یکی دیگر را می شناسید به آن احترام می گذارید اما شما همچنان یک تیم هستید و برای رسیدن به اهدافتان تلاش می کنید.
اگر فکر می کنید شخصی در استقلال شما دخالت می کند نتیجه عدم تطابق ارزش هاست (برای این موضوع به بالا مراجعه کنید) و یا گرایش های اجتماعی ای را دارید که باید با آنها مقابله کنید.
4.شما ازدواج را هیجانن می دانید نه تعهد.
در آخر اینکه شما نباید یک ازدواج را به عنوان کاری یا هر چیز دیگری ببینید و انجام دهید. منظور من این نیست که شخصی به شما اولتیماتوم بدهد و بگوید ما باید ازدواج کنیم یا من می روم البته این خود یک پرچم بزرگ قرمز است که نباید ازدواج کنیم.اما شما نباید احساس کنید که مجبور هستید که ازدواج کنید زیرا این کاری است که بیشتر مردم انجام می دهند و یا اینکه فکر می کنند به دلیل اینکه مدت زیادی با شخصی بوده اند مدیون آن هستیند و باید با او ازدواج کنند
یک ازدواج یا هر رابطه ای میان دو شخص کاری است که باید توسط دو نفر انجام شود و این پروژه است نه تعهد. و مانند هر پروژه ای که نطق انجام آن در زندگی وجود داشته باشد در بعضی مواقع می تواند به عنوان یک چالش بر انگیزه شما باشد. ازدواج علاوه بر اینکه باید مهیج باشد، باید یک تعهد را نیز در درون خود حمل کند.
کتاب هایی در مورد ازدواج و روابط
بسیاری از من میپرسند که چه کتابی را برای رابطه و ازدواج پیشنهاد می کنم که می تواند به یک ازدواج سالم منجر شود در این مورد کتاب های زیادی وجود دارد که توصیه های مبهم بسیار مفیدی در آنها وجود دارد که چندان هم خوب و مفید نیستند. چند کتاب وجود دارد که من آنها را به مردم معرفی می کنم، دو مورد برتر من کتاب پنج زبان عشق از گری چاپمن و کتاب گرفتن عشق از شما توسط هارویل هندریکس است و اگر شما جز دیدگاه های آکادمیک هستید توصیه من برای شما کتاب هفت اصل یک ازدواج موفق جان گوتمن است که نمای خوبی از چرایی موفقیت در روابط و چرایی شکست خوردن در روابط می باشد.
مطلب پیشنهادی :