هدف عدهای از تفرقه انداختن میان دیگران چیست؟
همه ما نمونههای تفرقه انداختن میان دیگران را بارها دیدهایم، تفرقه انداختن میان زن و شوهرها، خویشاوندان و دوستان، یا تفرقه اندازی میام ملتها و دولتها، با هدف چپاول و غارت منابع و تسلط بر آنها. قرآن کریم فتنه انگیزی و تفرقه اندازی را از ابزار شیطان معرفی میکند و به مومنان نسبت به آن هشدار میدهد. روایات زیادی نیز از معصومین در نکوهش تفرقه انداختن وجود دارد.
تفرقه انداختن یا دوبههمزنی، که در واقع به معنی ایجاد جدایی و اختلاف در میان دیگران و به وجود آوردن کدورت در روابط میان آنها است، چه در میان خانوادهها، خویشاوندان، و دوستان و آشنایان، و چه در میان کشورها، ملتها، اقوام، ادیان، و دولتها و حکومتها (با اهداف سیاستمدارانه و قدرتطلبانه) مصداق دارد.
هرچند در مواردی ممکن است تفرقه انداختن به صورت سهوی و ناخواسته مثلاً با نقل نابهجای یک سخن در جمع دوستان یا دخالت بیجا در زندگی دیگران و ... اتفاق بیفتد، اما در برخی موارد این عمل آگاهانه و از روی دشمنی و حسد یا انتقامجویی و حتی گاه سودجویی و ماهی گرفتن از آب گلآلود به سود خود افراد صورت میگیرد.
ضربالمثلها و داستانهای رایج در باب تفرقه انداختن
شاید تا به حال این ضرب المثل را در مورد تفرقه انداختن شنیده باشید که: «تفرقه بینداز و حکومت کن». لااین یک ضرب المثل رایج است که تفرقه انداختن میان دیگران را عامل رسیدن به اهداف و مقاصد شخصی افراد قلمداد میکند.
«آتش بیار معرکه شدن» نیز ضرب المثل و اصطلاح رایج دیگری در مورد تفرقه انداختن و ایجاد اختلاف میان دیگران است.
داستانها و حکایات مختلفی در باب مسأله تفرقه انداختن نقل شده است. یکی از آنها داستان شیری است که در یک علفزار زندگی میکرد. در آن علفزار سه گاو نر بودند که به دلیل اتحادی که داشتند، شیر از پس شکار آنها برنمیآمد ولی زمانی که توانست به بهانه اختلاف رنگشان آنها را فریب دهد و میانشان تفرقه بیندازد، موفق شد که به نوبت تمام آنها را بدرد و بخورد. (به این صورت که اول دو گاو را قانع کرد که رضایت دهند گاو سوم را بخورد، سپس یکی از دو گاو باقیمانده را بر علیه گاو دیگر تحریک کرد و بدیهی است که خوردن سومی هم که کار چندان سختی نبود!) گاو سوم که به رنگ سرخ بود در لحظات آخر و قبل از آن که توسط شیر دریده شود، طوری که همه حیوانات علفزار بشنوند، فریاد زد: «همه بدانید که من در همان روزی خورده شدم که گاو سفید خورده شد!»
داستان دیگری که در مورد تفرقه انداختن بیان میشود داستان باغداری است که وقتی سه دزد به باغش حمله کردند و دید یک تنه از پس هر سه نفر آنها با هم برنمیآید، با خوشرویی هر یک از آنها را جداگانه و به بهانهای به گوشهای از باغ کشید و توانست حسابی آنان را کتک بزند.
مولانا نیز در دفتر اول مثنوی معنوی داستان زیبایی در مورد موضوع تفرقه انداختن بیان میکند. داستان به این شرح است که در زمانی که دین مسیحیت بسیار در میان مردم رواج یافته بود، پادشاهی یهودی و متعصب، به شدت با مسیحیان مبارزه میکرد و به شکنجه و اعدام آنها میپرداخت. این پادشاه وزیر بدذات و حیلهگری نیز داشت. وزیر زیرک و حیلهگر، او را از کشتن و به دار آویختن مسیحیان نهی کرد و گفت: «تعداد مسیحیان خیلی زیاد است و با این کار نمیتوانی بر آنها غلبه کنی، من فکر بهتری دارم.» سپس نقشه خود را برای پادشاه بازگو کرد. نقشه وزیر این بود که در میان مردم شایعه شود که وزیر به دلیل آن که به دین مسیحیت گرویده، شاه بر وی خشم گرفته و قصد مجازات او را دارد. سپس پادشاه او را با دست و گوش بریده و بینی شکسته برای اعدام به میدان شهر ببرد، اما در این میان کسی سربرسد و شفاعت وزیر را بکند و طبق نقشه پادشاه وزیر را به جایی تبعید کند.
مولانا در ادامه داستانش که در آن سعی دارد در مورد تفرقه انداختن از سوی دشمنان و عواقب فریب خوردن در برابر تفرقه اندازیها هشدار دهد، ماجرا را چنین شرح میدهد: نقشه مو به مو توسط پادشاه و وزیرش اجرا شد. پس از آن وزیر در میان مسیحیان پناه گرفت و ادعا کرد که حضرت عیسی او را از مرگ رهانیده است. کمکم وزیر برای مسیحیان حکم پیر و مرشد پیدا کرد و حتی کار به جایی رسید که مسیحیان برای آموختن آداب دین مسیحیت نزد او میآمدند و از وی اطاعت میکردند. مسیحیان 12 رییس یا پیشوا نیز داشتند که همگی وزیر را به رسمیت میشناختند و او را قبول داشتند.
سرانجام وزیر پس از 6 سال زندگی در میان مسیحیان و فریب آنان، با هدف تفرقه انداختن میان روسا، آنان را به صورت تک به تک نزد خود فرا خواند و به هر یک از آنها طوماری ساختگی از تعالیم دین مسیحیت که همه را به صورت متفاوت و بلکه متضاد و متناقض تنظیم کرده بود، ارائه داد و به صورت مشابه به تکتک آنها گفت: «از این به بعد تو جانشین من هستی و سایرین باید از تو اطاعت کنند، و هر کس اطاعت نکند مرتد و سزایش مرگ است.» پس از گذشت چند روز وزیر حیلهگر خود را کشت و بنابراین میان روسا و پیروانشان بر سر جانشینی او جنگ سختی در گرفت، و این گونه بود که مسیحیان با ایجاد تفرقه و تشتت، به دست خود نابود شدند.
تفرقه انداختن میان زن و شوهر
یکی از اشکال رایج و فراوان تفرقه انداختن، ایجاد جدایی و دوبههمزنی میان زن و شوهرهاست. شاید شما نیز در اطراف خود با چنین مواردی برخورد کرده باشید که به هر دلیلی میان زن و شوهر اختلاف و دعوایی ایجاد میشود (که یک امر طبیعی است) و این اختلاف با کمی منطق و گفتگو و تا حدودی اغماض و گذشت از سوی طرفین قابل حل است، اما تحریکها و منفیبافیها و بدگوییهای اطرافیان مسأله را تا حدی بغرنج و پیچیده میسازد و فتنه انگیزی عدهای چنان هیزمی در این آتش میافکند که گاه حتی یک دعوای زن و شوهری ساده (که چه بسا از ابتدا چندان هم جدی نبوده است) نهایتاً به دادگاههای خانواده و شکایت و طلاق منجر میگردد. این دوبههمزنی و تفرقه انداختنها گاهی حاصل دلسوزیها و دخالتهای بیجای خانوادههاست، غافل از این که پایههای یک زندگی از این طریق سست میگردد و بنیان خانواده سرانجام از هم میپاشد.
برای جلوگیری از این امر و آسیبناپذیری در برابر تفرقه انداختنها، به زوجین توصیه میشود که مشکلات خود را همواره در درون چارچوب خانواده و میان خود حل کنند و نهایتاً از یک مشاور و یا فرد بزرگتر عاقل و باتجربه و البته بیطرف نیز کمک بگیرند تا در دام تفرقه اندازیهای افراد ناآگاه یا مغرض گرفتار نشوند. در هر صورت عشقی که بین زوجین وجود دارد و میتوانند به واسطه آن بسیاری از خطاهای یکدیگر را نادیده بگیرند توسط هیچ شخص دیگری قابل لمس نیست، به علاوه این که دیگران (حتی دلسوزترین افراد) تنها میتوانند در مورد اختلاف پیش آمده به صورت مقطعی و تکبعدی اظهار نظر کنند، حال آن که در مقابل دیدگان زن و شوهر تصاویری از فداکاریها و محبتهای طرف مقابل گسترده شده است که شاید یک اختلاف نظر یا اشتباه از سوی او، چندان مسأله بزرگ و غیر قابل چشمپوشی به نظر نرسد.
تفرقه انداختن میان خویشاوندان
یکی از موارد تفرقه انداختن، ایجاد تفرقه در میان فامیل و خویشاوندان و اقوام است که در بسیاری موارد منجر ایجاد کدورت و قطع رفت و آمد میان دو یا چند خانواده با یکدیگر میگردد. با توجه به تأکید فراوانی که دین اسلام بر لزوم صله رحم و ارتباط با خویشاوندان دارد، و مزایای فراوانی که برای آن ذکر شده است (از قبیل طولانی شدن عمر، فقرزدایی، آسان شدن حساب در روز قیامت و ...)، بدیهی است که دین چه نظر و رویکردی در رابطه با افرادی دارد که با بدگویی و فتنه انگیزی موجب قطع این ارتباط میان خویشاوندان میگردد.
تفرقه انداختن در طول تاریخ و در عرصه سیاست
تفرقه انداختن در واقع یک سیاست و استراتژی رایج در میان قدرتها و حکومتها نیز هست که در طول تاریخ موارد استفاده فراوانی داشته و دارد. به این ترتیب که از قدیمالایام، در مقابل یک قدرت بزرگ که از پس غلبه بر آن برنمیآمدند، ابتدا آن را به بخشهای کوچکتری (که هر یک به تنهایی قابل غلبه بودند) تجزیه میکردند و به این ترتیب بر تمامی آنها مسلط میشدند. این استراتژی توسط ناپلئون بناپارت، ژولیوس سزار، و سالها توسط امپراتوری رم در میان یونانیان مورد استفاده قرار میگرفت.
کشورهای انگلیس و آمریکا نیز قرنهاست که از این استراتژی تفرقه انداختن و ایجاد فتنه، برای پیشبرد مقاصد پلید و سلطهجویانه خویش بهره میجویند. از جمله میتوان به تفرقه انداختن توسط آنان در میان کشورهای خاورمیانه و نواحی شرق آسیا اشاره کرد.
تفرقه انداختن میان مسلمانان و ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی نیز نمونهای از تفرقه اندازی دشمنان میان مذاهب است که خصوصاً از سوی آمریکا و اسرائیل با هدف از بین بردن اتحاد میان مسلمانان به منظور چپاولگری و تسلط بر ملتهای مسلمان صورت میگیرد.
امام خمینی (ره) نیز در کتاب «فلسطین از دیدگاه امام خمینی» بر مسأله تفرقه انداختن میان مسلمانان از سوی اجانب تأکید بسیار کردهاند و این تفرقه انداختن را جنایتی از سوی قدرتهای جهانی معرفی نمودهاند که به هر قیمتی که شده سعی در از بین بردن وحدت میان مسلمانان دارند؛ تا آن جا که دشمنان حتی تهمت خرید سلاح از اسرائیل را در مورد ایران مطرح کردهاند تا میان ایران و سایر کشورهای مسلمان تفرقه ایجاد کنند. ایشان در این کتاب همچنین از تفرقه میان دولتهای اسلامی به شدت ابراز تأسف کردهاند و جرأت یافتن اسرائیل را از عواقب عدم وحدت آنان دانستهاند.
تفرقه انداختن، از ابزار کار شیطان
یکی از مقاصد شوم شیطان تفرقه انداختن بین انسانها به خصوص میان مومنان است و مومنان باید از این ابزار کار شیطان برحذر باشند. شیطان روشهای مختلفی برای ایجاد تفرقه دارد، از جمله: حسد، غیبت و بدگمانی.
خداوند در قرآن کریم بارها نسبت به تفرقه اندازیهای شیطان به بندگانش هشدار داده است، از جمله میتوان به آیه 208 سوره بقره اشاره کرد که مومنان را از پیروی از گامها و دسیسههای شیطان برحذر میدارد.
آیه 53 از سوره اسرا نیز به همین فتنه انگیزی و اختلاف افکنی توسط شیطان اشاره دارد. خداوند در این آیه نیز نسبت به تفرقه انداختنهای شیطان، به بندگان هشدار میدهد و او را دشمنی آشکار برایشان معرفی میکند.
در آیه 100 سوره یوسف نیز خداوند از قول حضرت یوسف، شیطان را عامل تفرقه انداختن بین او و برادرانش معرفی میکند.
لازم به ذکر است که مهمترین راه مبارزه با این تفرقه اندازیهای شیطان، داشتن تقوا و حفظ وحدت میان مسلمین است.
روایات در خصوص تفرقه انداختن
در باب نکوهش و تقبیح تفرقه انداختن میان دیگران روایات زیادی از معصومین نقل شده است. واژه عربی «نمام» به معنی فرد تفرقه انداز و عملی که این فرد مرتکب میشود با عنوان «نمیمه» خوانده میشود.
پیامبر گرامی اسلام فرد نمام را مورد غضب و لعن و نفرین خداوند دانستهاند و نسبت به عذاب شدیدی که برای این افراد از زمان قرار داده شدن در قبر تا هنگام ورود به دوزخ وجود خواهد داشت، هشدار دادهاند. ایشان همچنین در مورد کسی که به ایجاد اختلاف و نمیمه میان زن و شوهر بپردازد فرمودهاند: «چنین فردی از ما نیست» و در روایت دیگری حتی نگاه کردن به چهره این اشخاص را حرام دانستهاند. پیامبر (ص) از مشاهده زنان دروغگو و دوبههمزن در شب معراج نیز سخن گفتهاند و آنها را در عذاب شدید و در هیئتی با سر خوک و بدن الاغ توصیف کردهاند، به طوری که دیدن وضعیت این زنان ایشان را به گریه واداشته است. ایشان همچنین در خصوص افرادی که مانع از تفرقه اندازی برادر دینی خود نشوند فرمودهاند که خداوند هزار در از شرها و بدیها را در دنیا و آخرت به روی آنها خواهد گشود.
امام صادق (ع) از افراد دوبههمزن و تفرقه انداز به عنوان یک دسته از سه گروهی که وارد بهشت نخواهند شد (پس از افراد قاتل و دائم الخمر) یاد کردهاند. در روایت دیگری از ایشان، نمیمه به عنوان بزرگترین سحرها و جادوها، و باز در روایت دیگری افراد تفرقه انداز به عنوان بدترین مخلوقات خدا روی زمین یاد شدهاند.
حضرت علی (ع) نیز افراد نمام را پستترین افراد لقب دادهاند. در روایت دیگری ایشان از تفرقه افکنی میان دو دوست به عنوان بدترین تلاشها نام بردهاند و باز در روایت دیگر نمیمه را گناهی خواندهاند که فراموش نمیشود.
در روایتی از امام محمد باقر (ع) بهشت برای افراد تفرقه انداز حرام اعلام شده است.
امام سجاد (ع) نیز افراد دوبههمزن را سگهای جهنم خواندهاند.
از مجموع این روایات مشخص میشود که تفرقه انداختن میان دیگران در نظر اولیای دین تا چه حد مطرود و نکوهیده است و دوبهمزنی و فتنه انگیزی در دین ما تا چه اندازه وجهه زشت و قبیحی دارد.
تهیه و تنظیم تصاویر : توپ تاپ