Afsanesays:

سلام. خواب ديدم كه يكي از دوستان خيلي قديمي ام مرا به بيمارستاني ميبرد كه در انجا تختي براي من و او و مردي به خواسته او خالي كرده اند و من همش به دوستم شك داشتم كه نكنه ازين كار داره منفعتي ميبره كه به ضرر من است

طيبه بسطاميsays:

سلام خسته نباشين من خواب ديدم كه توي يه جاييي بودم كه نميدونستم اونجا كجاست خيلي هراسان بودم دنبال يه بيمارستان بودم كه به من گفتن بالاي اون تپه يه بيمارستانه هست بنام بيمارستان ساسان من اون بيمارستان رو از دور ميديديم گفتن برو اونجا واسه رفتن به بيمارستان بايستي از جاده هاي سربالايي و ي كوچولو پيچ وخمي عبور ميكردم كه يهو ديدم خودمو توي بيمارستان ديدم و اتفاقي چند تا آشناها رو ديدم كه توي اون بيمارستان كار ميكردن كه اين منو توي خواب خوشحال كرد كه بعدش بيدار شدم ممنون ميشم جواب منو بدين

فاطمه صادقیsays:

سلام خسته نباشید من خواب میدیدم رفتم عیادت یک بیمار وبرایش یک بسته شکلات بردم ،(در بیداری این خانم اصلن بیمار نیست)

Zhrsays:

سلام من خواب دیدم باشوهرم دعوام شده بحث کردیم ازدور باگوشی وبعد رفتم داخل بیمارستانی که به مریض پرخون زن بود اوردن همراهش دختری بود خیلی گریه میکردو ناراحت ومن به انها کمک کردم ورفتم دارو بگیرم وبعدش با صدای بلند و از ته دل با ناراحتی گریه میکردم و دستام گرفته بودم بالا و دعا می کردم و خدارا به دستای بریده حضرت عباس ع و سربریده امام حسین ع قسم میدادم گره از کار همه بازکنه و اون دختره آمین میگفت تعبیرش چیه ممنون

مهدیهsays:

سلام.یکی از اقواممون یک و نیم سالشه ضربه مغزی شده دیشب مامانم خواب دیده که بچه خوب شده رو تخت بیمارستان نشسته تعبیرش چیه؟ درضمن ممنون از تعبیرتون واقعا همونی که گفتید شد اتفاقی افتاد که من اصلا تصورشم نمیکردم😿

سیماsays:

سلام خواب دیدم مادر وبرادرم از بیمارستان مرخص شدن وما خانوادگی یه جا توو محل خونه ی بابام جمع شده بودیم ووقتی رسیدن وازماشین پیاده شدن یه پلاستیک که تقریبا دو کیلو انگور وسه چهار تا پرتقال داشت دستم دادن وبعدبه سمت خونه حرکت کردیم من توو نهرآب بودم (پرآب نبود یعنی آبش فروکش کرده بود)همون قسمتی که آبش رفته بود پایین٬ خواهرم روی پل ایستاده بود ودستشو دراز کرد ومنم دستشو گرفتم ومنو کشید بالا بعد رفتیم خونه وهروقت سمت آشپزخونه میرفتم خواهرزاده هام میومدن منم بهشون انگور میدادم پرتقالام پوستشون پلاسیده بود ممنون از تعبیرتون

Z.Ysays:

باسلام من دیشب خواب دیدم که منو شوهرم و برادر شوهرم رفتیم بیمارستان دقیق نمیدونم برای چی رفتیم ولی منم یه جایی که کلی بچه بود و انگار بی سرپرست بودن ومن وداداش کوچیکم کمی با یکیشون بازی کردین .من رفتم طرف یه تخت وداز کشیدم احساس بیماری نداشتم ولی یه امپول زدم و بلند شدم که بریم خونه .بعد من داشتم از یه جا رد میشدم که یه موتوری که دوتا پسر بودن داشتن بهم حرف میزدن که برادر شوهرم غیرتی شد و میخواست بره دعوا منم کمرشو گرفتم و نذاشتم که بره تو خواب دوبار این اتفاق افتاد و برادر شوهرم هم همون رفتارو انجام داد

فاطمهsays:

سلام من خواب میدیدم برف اومده همه جا برفیه و من مریض شده بودم تو بیمازستان به روی مچ دستم سرم وصل کرده بودن بعد در اوردن اومدم خونه حالم خب شده بود اما جای رگ روی دستم درد میکرد

پیمانsays:

سلام وقت بخیر خواب دیدم بیمارستانم دکتر منو دید گفت باید بستری بشم گفتم به همسرم خبر بدید منو بردن تو بخش با لباس بیمارستان بودم دیدم همسرم با یه پسری داره میره صداش کردم اومد منو دید گفت باید بره و رفت همسرم دوماه جدا شده ازم

مژگانsays:

سلام خسته نباشید مادرم خواب دیده ک پسرداییم ک نامزدم میباشد و مدتی هست ناراحتی بینمان هست در بیمارستان بستری شده هست ولی حالش خوب هست و منو مادرم با او حرف میزدیم میشه تعبیر بفرمایید سپاسگذارم

زهراsays:

با سلام من دانشجوی پزشکی هستم.خوابی دیدم که وقتی بیدار شدم ذهنمو مشغول کرده.خواب دیدم یه جایی مثل کوچه دارم داوطلبانه و خیلی با دلسوزی به مردم بیمار کمک میکنم.یه جایی بود که جمع شده بودن و یکی یکی من میدیدمشون و میگفتم که باید چیکار کنن

Elham khsays:

سلام وقت بخير سال نو مبارك من ديشب خواب ديدم ب عيادت خواهر شوهرم در بيمارستان رفتم براش ي قابله ك توش سبزي بود بردم حال عموميش خوب بود ولي كلافه بود ازش پرسيدم كي ترخيص ميشي گفت فعلا معلوم نيست بعد ي كسيه پول از كيك بهم داد ك بيمارستان بهش داده بودن واون نخورده بود وچند تا از دكتور اعتراض كردن ك چرا كيك نخوردي و حالا زاري ب اين خانم ميدي منم كسيه اوردم بيرون بيمارستان وگداشتم رو ي زمين ممنون از شما

رضاsays:

سلام. خدا قوت. من بعد از یه دعوا از طریق پیام با فرد موردعلاقه ام (فک کنم مقصر خودش بود) شب خواب دیدم که با پسر دایی ام دعوام میشه و بعدش اون با پا منو می‌زنه ولی من اونو جوری میزنم که بستری میشه و با یکی از اقوام مون میریم عیادت که من میگم روم نمیشه از مادرش و اینا اما تو خواب واقعا مقصر خودش بود. انگار یکی دیگه از دوستای دیگه ام رو هم زدم باز مثل مورد اول. دوباره دو شب بعد خواب دیدم که خودم تو یه بیمارستان بستری ام و همون دختر خودش رو عرضه میکنه در اثر بی توجهی من از کنارم بلند میشه و میره و من میرم سراغ کارای بد تو همون بیمارستان. من از ایشون خواستگاری کردم ولی همیشه جواب رد داده.

الههsays:

سلام من دیشب خواب دیدم تو یه بیمارستان هستم و خواهر کوچیکم هم داره اونجا بین بیمارا بازی میکنه و راه میره منم از کنار هر بیماری رد میشم یا یه جایی از بدش سوخته و باند پیچی شده یا کل بدنش باند پیچی شده معنی خوابم چیه؟

سمیراsays:

با سلام.من درخواب دیدم در بیمارستانی که ی سال پیش بستری بودم بستری شدم حالم زیاد خوش نبود هیچی نمیفهمیدم یه همراه داشتم اما اون همراه که کنارم بود اونم خودم بودم به اون همراه که کنارم نشسته بودم نگا میکردم اما هیچی نمی گفتم اون همراه به بیمارای دیگه که کنارم بودن نگاه کرد به همراهان اونا گفت من اینارو میشناسم آشنا هستن برام.ولی من باید برم اینجا دلم میگیره استرس داشت میگفت نمیتونم اینجا بمونم باید برم نمیدونم روحم بود چی بود فقط خودم بودم بعد اومد بیرون که در بره دید همراه بقیه همراهانشان دستشون فلاکس اینجا دارن میان جلو در قایم شد که بعد رفتن اونا بره لز اونجا.

ف طsays:

باسلام وقدردانی بابت تعبیرخواب خواب دیدم تختهای چوبی سرویس خواب نزدیک بهم توی یک جادقیق نمیدونم کجابودکنارهم میذارن وبعدچندتا ازاقوام روی تختهامیخوابن وبعدیک جای دیگه نزدیک به همون جاانگاربیمارستان بودشوهرموبستری کردن وگفتن کروناگرفته منم میرم پیشش وگریه والتماس میکنم میگم بایدخوب بشی برگردی ومن 2ماهه باردارم وهنوزاینوبه شوهرم نگفتم ولی توخواب باگریه میگم بخاطربچه هاوبچه توشکمم بایدخوب بشی واون هم باخوشحالی میگه باشه من خوب میشم و..

امیر شایان جباریsays:

سلام خسته نباشید. ودرود فروان برشما من خواب دیدم که نسبت به شرایطی که در حال حاضر دارم قابل تعبیر هستش از شما خواهشمند برا تعبیرش کنید خواب دیدم که اول در بیمارستان هستم که دو مریض بر روی یک تخت ناله کنان خوابیده و مریضی دیگر از راه میرسد ومابین آن دو قرار میگیرد وآن هم ناله میکند و همانطور که من نگاه میکنم زخم هایی مانند ضرب چاقو بر کف پاهای آن ها پدیدار میشود و من همین که به آن ها نگاه میکردم به ملاقات رءیس یک زندان رفتم و او مرا نگاه نکرد ولی مجرم نبودم یک مرد بود وزندان برایم اشنا می امد خیلی از شما ممنون میشم از خواهش این بنده حقیر نگزرید و ما کما کان دستهای خود را به آسمان دراز کرده وسلامتی شما را از در گاه حق خواستاریم

زهراsays:

سلام دختر من دو ماه پیش وضعیت وخیمی داشت خداوند اونو دوباره بهمون داد من ساعت ۵ ونیم صبح خواب دیدم که دخترم دوباره حالش بد شد و پدرش بردش بیمارستان وقتی من رفتم رو سرش دیدم دخترم بستری شده و هردوشون دارن گریه میکنن منم گریه کنان فقط ائمه رو صدا میزدم که کمکش کنن.همش میترسیدم دوباره مریض بشه

پریساsays:

من خواب دیدم ک کسی ک باهاش توی رابطه هستم مریض شده و بیمارستانه و من ب برادرش التماس میکنم تا منو ببره پیشش و با گریه ازش خواهش میکنم و اون منو پیشش میبره وقتی میبینمش با گریه ب سمتش میره و بغلش میکنم درحالی ک اون حالش خوبه و بهم میگ ک چیزیش نیس و توی خواب مشخص نبود ک بیماریش چیه ک بستری شده

عرفانsays:

سلام بنده خواب دیدم که یک نفر که روی ویلچر بود و یادم نسیت ولی احتمالا غریبه بود اما تو خواب آشنا بردیم پیش پزشک چند تا قرص نوشت تا ببریم داروخونه سریع بخوره چون حالش خیلی خوب نبود اونجا قرص داد بعد ته لیوان آب گفت این آب دوهزا تومن من گفتم نه گفت چرا دوهزار تومان عصابم خورد شد آب و قرص همه رو پرت کردم اومدیم بیرون بعدش مغازی دیگه پیدا نکردیم از اونجا قرص بگیریم

مریمsays:

سلام.چرا دیگه خواب تعبیر نمی کنید

ناهید موسویsays:

سلام وقت بخیر من چند وقته خواب مشابه ب هم میبینم. یکبار دیدم که یه اقایی منو بوسیدن، البته اشنابودن، دوباره خواب دیدم یه خانومی را میبوسم ک اونم اشنا بودن، میشه تعبیرشو بهم بگید، فکرمو درگیر کرده. ممنون میشم