شعر برای خاله شدن
خاله شدن در واقع یعنی برای گریه ها و قهر کردن های ناگهانی برای ناز کشیدن های دوران طفولیت و نوجوانی ما کشی را داریم تا به او پناه ببریم و با او درد و دل کنیم. خاله داشتن چیز خوبیست. هر وقت آدم دلش می گیرد و حتی وقتی مادر پر می کشد و تنهایت می گذارد اگر خاله باشد می توانید سر بر شانه اش بگذارید و کنارش آرام بگیرید.
شعر برای خاله شدن
مادر بوی خود را دارد. هر چیزی که در عالم فانی بوی مادر را بدهد یعنی یک هدیه مقدس و وصف ناشدنی از جانب خداوند است. خاله همان موجودی است که بسیار به مادر نزدیک است. همخون و همسایه محبت اوست. خاله شدن در واقع یعنی برای گریه ها و قهر کردن های ناگهانی برای ناز کشیدن های دوران طفولیت و نوجوانی ما کشی را داریم تا به او پناه ببریم و با او درد و دل کنیم. خاله داشتن چیز خوبیست. هر وقت آدم دلش می گیرد و حتی وقتی مادر پر می کشد و تنهایت می گذارد اگر خاله باشد می توانید سر بر شانه اش بگذارید و کنارش آرام بگیرید. این موجود پر احساس بوی میخک و گلاب و عطر حضور مادر را می دهد. آدم را از تنهایی و حیرت لحظه های اضطراب بیرون می کشاند. او دوست داشتنی ترین است.
خاله ها همراز خوبی هستند. خاله ها قلب پاکی دارند. و هر چند در دنیای پر تکرار و آشوب زده و دیجیتالی شده امروز فرصت های زیادی برای تعمق در وجود بعضی افراد مانند خاله ها از بین رفته است ولی فراموش نکنید برای داشتن روح و روان سالم تکیه کردن اطرافیان و به خصوص بستگان درجه یک می تواند این تعادل را در فرد برقرار سازد. هر وقت اسم خاله ها به میان می اید آدم ناخودآگاه به یاد زیبایی و یک نوع لطافت روحی خاص می افتد که بیشتر شبیه حسی است که به مادر دارید. واقعا فکر می کنید چند وقت است به خاله عزیزتان سر نزده اید؟ امیدوارم اشعاری که ما در این مجموعه برای شما گردآوری نموده ایم تلنگری باشد برای شما در اولین فرصت سری به او بزنید و از نزدیک او را در آغوش بگیرید و عطر مادر را دوباره استشمام کنید. در این اشعار این نکته رعایت شده است تا از هر نظر تازگی و بکر بودن موضوعات مورد نظر قرار گیرد.
***
خاله من همینه
خاله که میاد به خونه
بوی ریحون میاد
عجیب عجیب
توی راهروها میپیچه
تو اتاقا تو سرسرا میپیچه
خاله امروز مهمونه
مهمون من و مامان و بابا
توی همین خونه
امروز اومده بگه
نقل و نبات بیارید
برا خاله شدنم
شیرین بزارید جلو مهمونا
که حالا خاله منم
خاله منم
***
خاله جون
شبای زمستون یادته؟
-چرا یادم نباشه؟ وقتی دل کوچیکت پیش من باشه.
خاله جون
قصه های الکی یادته؟
خاله اخمش میگیره
-چی میگی پسر؟
من حرفم رو قورتش میدم
بازم برام میگید از او شا پسر
خاله اخمش وا میشه
-کدوم پسر؟
-شازده پسر؟!
یادش میاد
من رو روی زانوش مینشونه
برام آواز میخونه.
میگن خاله ها صداشون صدای کبکه
آهنگشونو فرشته ها میزنن
میگه حالا بزرگ شدی
شازده پسر کیه؟
کاکل بسر کیه؟
اسب سم طلا را ولش.
بچسب به درست پسر.
آدم بشی.
بزرگ شدی نشی دردسر
میگم بزرگ بشم خالم میمونی
میگه
-قول میدم بمونم
ولی خاله اون هم میمونم
بعد تازه یادم میاد خاله م چراغ خونه مونه.
بابام چرا میخنده
مامان چرا لپاش گل میندازه
اون ویق ویقو
چرا هی جیغ میزنه
خاله م چرا هی میگه و
میگه
-خاله شدم.
بقیه هم دم میگیرن
-مبارک. مبارک
خاله م تا من رو میبینه
یهویی لج می کنه
میگه
-نگفتمت بگو مبارک
میگم:
-چرا؟
چرا
میگه:
-تا نگی خاله جون
خاله شدن مبارک
من هم نمیگم بهت
تازه یادم میاد قرا بود خاله من فقط بمونه
خاله میخنده
دندونای ریزش برق میزنه
میگه
-شوخی کردم پسر...
خاله توم...خاله تو عزیز من
حالابیا آشتی دیگه
قهر نکن شازده پسر
فقط کسی بهم بگه
خاله شدنم مبارک...
***
حالا بقیه که میخندن خاله
شبیه خودش میشه
مث روزای اول
لپ من رو میگیره
رو زانوهاش میشینه
میگه:
-آی خنگو پسر
من خاله تم
عزیزتم
نگو نیستم؟
نمیزاره بگم هستی
میگه هستم
-میدونم
من خاله تم. عوض نمیشم. خاله تم پسر شازده پسر
حالا یکی به من بگه خاله شدنت مبارک
دوست دارم تو بگی پسر
بگو دیگه
می ترسم خاله م بره
میترسم نبینمش
دیگه
میگم خاله جون
خاله جون شدنت بازم بازم مبارک...
خاله جون که ماچم میکنه
پروازمی کنم تا روی ابرها
-خاله جون خاله جون شدنت مبارک
***
خاله
خاله یعنی جام عشق خواهری
خاله یعنی شور مهر مادری
خاله یعنی دم بدم دلواپسی
تا که آیا تو به شادی میرسی
خاله یعنی درد خواهر را به دوش
خاله یعنی دائما در حرص و جوش
خاله یعنی درد یعنی عشق و مهر
خاله یعنی یک کلام آهنگ شعر
برای تمام خاله های عزیز و یگانه روی زمین
***
شعر بچه ها برای خاله های مهربان
خاله خاله جون
بله خاله جون
مرغ من اینجاست
بله خاله جون
چند تا تخم کرده؟
سیصد تا
تخمش کو؟
فروختم
پولش کو؟
حنا خریدم
حنا کو؟
دست عروس
عروس کو؟
توی حموم
حموم کو؟
خراب شد
آبش کو؟
شتر خورد
شتر کو؟
پای چنار(پشت کوه)
چی میخوره؟
برگ چنار
بابا کجاست؟
بالا خونه
چی کار می کنه؟
نون میپزه
چی می خوره؟
نون و پنیر
مال من کجاست؟
زیر حصیر
رفتم نبود بدون که گربه خورده
حتماً که گربه خورده
***
خاله شدم
خدا ا از همین لحظه
تا برسم سمت
اون نی نی کوچولو
صد بار میمیرم و زنده میشم
یعنی چی شده
چرا اینقدر هولم؟
هان یادم اومد
به خاطر استرسه
واقعا استرس داره خاله شدن؟!
حالا میرم
لپ نی نی خواهرم رو میگیریم
بعد کلی شیرینی از دستای شوهرش میگیرم
به همه فخر میفروشم
اگه لازم باشه داد
ه می زنم
همه بشنون که خاله شدم
نه
حالا میرم یه دسته گل میگریم
می برم خونه خواهرم
برا نینیش هم یه چیز دیگه میگیرم
راستی چی بگیرم
که براش بهتر باشه
خوشگل و برازنده ش باشه
خاله قربونت بره
خاله داره میاد
نی نی جون
خاله داره میاد عزیزم
کسی به من بگه خاله شدنم مبارک
***
شعر خاله خاله جون از شاعر بزرگوار کودکان و نوجوانان سرکار خانم افسانه شعبان نژاد
خاله خاله جون
خاله خاله جون آش میخوره
آشارو با جاش میخوره
خاله خاله جون نون میخوره
چایی با قندون میخوره
هندونه ی کال میخوره
قاشق و چنگال میخوره
لیوانو با آب میخوره
اینارو تو خواب میخوره
***
از خاله برای خواهرزاده ها
وقتی که پاتو گذاشتی روی این زمین خاکی
تمام گل های عالم شدن از دست تو شاکی
خدا هم هواتو داشته ، تو رو با گلها سرشته
با تو دنیای پر از درد ، واسه من مثل بهشته
روز میلادت مبارک عزیزترین خواهرزاده دنیا
***
بهترین خواهرزاده دنیا
به وسعت قلبم
به وسعت زندگی
و لبخند
و نه تنهایی هایک
دوستتان دارم
شبیه سپیده دمان
صبحگاهان
دوستتان دارم
دوستتان دارم برای خاطره های ماندگار تان
برای زیبایی این لحظه ها
یقین بدانید
چه خواب باشم
یا بیدار
دوستتان دارم
***
یک خواهرزاده دردانه
حق تو این نیست
که اخم کنی
یا روزت را با
گریه آغاز کنی
حق تو این است
که بیایی در آغوشم
دوستت داشته باشم
مرا محکم با دستهای کوچکت
به خودت بفشاری
دوستت داشته
باشم
به گل های توی گلدان
آب بدهی
به روی لبهای مامان
و بابا
لبخند بیاوری
بخندی
شاد باشی
حق تو این است
بهترین جای قلبم
را به تو ببخشم
حق تو این است
آرامشی
را که داری
با من
قسمت کنی
تو همان دخترک عزیز من هستی
همان که شبیه ترین کس
به کودکی های مادرت
برای همین
آدم یگانه ای هستی دخترکم
مهربانی را برای
من بیاور
خاله قربانت شود
خاله بدون تو
خاله نبود
یک دختر سر به راه
بی حوصله بود
حالا که تو را دارد
لذت خاله شدن را می داند
خواهرزاده عزیزم خوشحالم که تو را دارم دلبندم
***
اشعاری برای خاله های دوست داشتنی
برای خاله ام
خاله م توی دنیا تکه
لنگه نداره
یک یکه
خاله م لپاش قرمزی
قشنگه عینهو رنگ گلای
تو باغچه
رنگ ماهیها تو حوضچه
رنگ آسمون خدا
رنگ مامان
آره رنگ مامان جون من
همون که
چشماش درشت و سیاهه
حرفاش قشنگ و گیراست
همه چیزش یه دونه ست
حرفاش چه شاعرانه ست
جونم بگه براتون
حرفاش به دل میشینه
هر چند یه کم عبوسه
ولی با من
و بچه ها
خیلی میگه
میخنده
یه بار به داداشم گفت
خاله جون نماز بخون
خدا را فراموش نکن
به من هم گفت:
-قربون چشای عسلیت
برو چادر نمازت رو بردار خاله
بیا نماز یادت بدم
بعد هم
قرآن رو بیار
چند آیه بخونم
یاد بگیری خاله
خاله م همیشه مهربونه
خدا خودش خوب
اینو میدونه
خاله م خیلی قشنگه
فقط عیبش اینه
زیاد پیش من نمیمونه
آخه کارمنده
میره سر کار
روزهایی هم که هستش
توی خونه مشغوله
وقتی میاد خونه مون
انگار جشن تولد شده
هرچی بخواد براش میبرم
خونه رو براش چراغونی میکنم
خاله جون زنده باشی الهی
برای من
همیشه یه تیکه ماهی
خواستم بگم خاله جون دوستت دارم. خواستم بگم عاشقتم خاله جون با تموم مهربونیات .
***
وقتی خاله شدم
ابعاد جهان کمی بزرگتر
از اکنون شده بود
من
عاشق لبخند تو بودم
از دیدنت
سر از پا
نمی شناختم
لحظه ها ولی کند
می گذشت
آرزو می کردم
غیر از من کس
دیگری با تو نباشد
فقط من
و تو باشیم
تک و تنها
آرزو داشتم آنقدر
در قلب من
بمانی
که از دیگران تو را بدزدم
حتی اگر مادر تو
خواهرم باشد
سعی می کردم
از بیهوده ترین چیزهایی
که در این جهان هستند
بهترین چیزها
را برای سرگرم کردن تو پیدا کنم
حالا دوباره لحظه شماری
می کنم
که دوباره ببینمت
مثل گذشته
هر چند
می دانم بزرگ شده ای
و
رنگ چهره ات
یا صدایت
تغییر کرده است
حتی ممکن است کمی
رنگ موهایت هم عوض شده
باشد
حتی در روزهای تیره
می دانم
که مقاوم هستی
تو آدم موفقی خواهی بود
و من
و خانواده ات به تو
افتخار می کنیم
بنابراین دلیلی ندارد
که دلتنگ تو نباشیم
شنیده ام این روزها
هوای وطن کرده ای
به من حق بده
وقتی رفتی مادرت
مثل یک تکه ابر ساکت
شده بود
و از
پدرت کوه که نه
تپه ای کوچک مانده بود
از من
ولی یک چشم بزرگ و
اشکریزان
برجا مانده بود
یادگار رفتنت دلبندم
خواهرزاده عزیزم
حالا
که می خواهی برگردی
می دانم کوچه بوی آش نذری
مادرت را می دهد
می دانم پدرت قشنگ ترین کت
و شلوارش را می پوشد
حالا که می گویند کسی شده ای
آقا شده ای
بزرگ شده ای
آرزو می کنم زودتر
تو را ببینم و لپای قرمزت را
بگیرم
و بگویم
خاله جان
چرا تاخیر داشتی؟
به میهن خوش آمدی خواهرزاده محبوبم. می خواستم از این طریق به تو خیر مقدم بگویم. دوستت دارم نازنینم. امیدوارم همیشه در مدارج و مراتب عالی شاهد موفقیت های مداوم تو باشم و این برای من سربلندی و افتخار بزرگی است.
***
خواهرزاده عزیزم حافظ قشنگ وصف حال مرا آورده است. تو اکنون بزرگ شده ای ولی من همیشه خاله تو می مانم. خواستم حافظ را هم در عاطفه و عشقی که به تو دارم سهیم کنم. تفالی زدم این چنین آمد:
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانهای افتادهام در دام دوست
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
بس نگویم شمهای از شرح شوق خود از آنک
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست
گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
حافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساز
زان که درمانی ندارد درد بیآرام دوست
***
خواهر زاده ام تاج داره
من از بوی گلاب فهمیدم
که مهمانی از
راه می آید
و آن مهمان
عزیزتر از
جان
با اخم و ناز می آید
گفتم:
راه را جارو زنید
مهمان من بس
دلرباست
بس که شیرین تر از شهد و عسل
مهمان من
فرمانرواست
وقتی آمدی
تازه فهمیدم
هنوز موهایت
از ته
تراشیده است
درست
مثل بچگی هایت
شده ای
جان خاله
فقط
کمی کله ات بزرگتر شده
چقدر عاشق تو
هستم
چقدر منتظرت بودم
وگرنه دل خاله چرا باید
بلرزد
وقتی خواهرزاده اش
از سفر باز می آید؟
خاله جان آمدنت از سربازی مرا خوشحال کرد. خوشحالم که این دوران مقدس را هم با موفقیت طی کرده ای. امیدوارم شاهد موفقیت های پی در پی در زندگیت باشم.
تهیه کننده : توپ تاپ