موناsays:

عالی بود

حجت رضاییsays:

دیدم با چند نفر از دوستان قدیمی نشستیم تو اتاق رو زمین همه با هم گپ میزنن ولی من فقط شنونده ام و گویی متوجه من نیستن بعد دیدیم همه رفتن بیرون تو ماشین نشستن و بعد منم خواستم برم پیششون دیدم توجهی بهم ندارن و منم اینطور برداشت کردم که بهم محل نمیزارن یا اصلادمتوجه من نیستن و بعد رفتم

آناsays:

چندین بار این اتفاق در خواب برام افتاده،هر چند که در طول خواب میتونم حرف بزنم در برخی لحظات که میخوام بعضی حرف ها که معمولا مهم هستن رو بزنم حس میکنم که صدام از توی گلوم بالا نمیاد ..

نگینsays:

خواب وحشتناکی بود ی جا تنها شدم خیلی تنها دنبال شوهرم بودم اما پیداش نمیکردم نمیتونستم حرف بزنم شب شده بود وحشتناک بود خیلی میترسیدم هیچ جارو بلد نبودم بدنم میلرزید ب شدت

Sanasays:

سلام من هرموقع تو خواب هام میخوام خرف بزنم نمیتونم، فرقی هم نداره که چه خوابی باشه ولی هرموقع که بخوام حرف بزنم حالت خفگی بهم دست میده و از خواب میپرم علتش چیه؟ واقعا داره آزارم میده

seldasays:

توی خواب دیدم که دارم کتاب علوم میخونم و ساعت شش صبح و مامان و بابام می خواستن برن اداره و من در متن خوندم یک مجسمه به اسم خدا که پشتش کمی بنفش شده هواپیما رو توی آسمون از هم جدا کرده. خواستم اینارو به مامانو بابام بگم بعد نتونستم بگمانگار دهنمبستن نتونستم چیزی بگم میشه تعبیرش رو بگین

روشنکsays:

خواب دیدم چند نفر بالا سرمن من میخوام فریاد بزنم اما صدام از تو گلوم بیرون نمیومد😐🔪

Ana.m.zsays:

خواب دیدم.. ک ب سقف چسبیدم.. و فریاد میزنم..ک یکی نجاتم بده و منو بیاره پایین.. ولی هیچ کس صدامو نمیشنوه.. و از خواب بیدار شدم..ترسناک ترین خوابم بود.. و هر چند ماه..دوباره اون خواب ترسناک رو میبینم.. تعبیرش چیه..؟

نگار محمدیsays:

سلام. من یه شب خواب دیدم همه خانواده توی حیاط خانه مادربزرگم نشستیم و من با یه نفر رفتم داخل خانه. بعد که خواستم بیام بیرون، دم در یهو رفتم بالا و صدام گرفت و نمیتونستم حرف بزنم و هیچ کس هم بهم توجه نمیکرد.

ف.فsays:

گاهي اوقات خواب ميبينم همينجور كه دارم حرف ميزنم و شروع به گريه كردن ميكنم صدام در نمياد تعبيرش چي ميتونه باشه خيلي حس بديه😞

سsays:

من خواب دیده بودم که دارم با یکی صحبت میکنم اما نمیتونم صحبت کنم و هرچی که بیشتر صحبت میکنم گلوم بیشتر درد میاد داشتم با اون فرد راجب این صحبت میکردم که چقدر اون گلدون روبرومون قشنگ بود اون هم زیاد صحبت نمیکرد فقط آره و نه میگفت و آخرش هم که از خواب بیدار شدم یه گلو درد شدیدی داشتم

یاسمینsays:

منم همینطور تو خواب بهم توهین میکنم و هرس میدن ولی نمیتونم حرف بزنم

Elahesays:

خیلی خوب توضیح دادین ممنونم ازتون منم تقریبا هفت هشت ساله از این نوع خوابا که صدام در نمیاد میبینم واقعا حس وحشتناکیه از طرفیم نمیتونم به بقیه بگم خیلی ازار دهندس چه خوابش چه فکر کردن بهش تو بیداری 😔

نسرینsays:

سلام توخواب دیدم توگلوم حرف میزنم شبیحه جناحرف‌میزنم خودم از صدای خودم میترسم ازاون طرف صدام میزنن که میگن طلسمت کردن به مرور زمان زمین گیرمیشموصدامم اینجوری میشه خیییلی خواب ترسناک بود الانم میترسم صدام خییلی گرفته و صدای بدترسناک بود

مها سلحشورsays:

داشتم از طبیعت به سرعت رد میشدم که خوانوادمو دیدم و با خوانوادم صحبت کردم و یهو یاد پدربزرگم افتادم که فوت شده .. قدرت تکلمم رو از دست داد و از اون مکان سقوط کردم به به مکان دیگه خونوادم دیگه بهم توجه نمیکردن حس خوبی نبود

طاهاsays:

خواب دیدم که دزد به خانه ما میاید و خود را به من نشان میدهد و من نه میتوانم را بروم و نه میتوانم حرف بزنم اما تا میخواهد مرا بگیرد من از خواب بر می خیزم

هانیه کاظمیsays:

سلام من خواب دیدم که یکی از اقواممون به خونمون اومده و به من میگه بیا خونه هامون رو جابه جا کنیم و من حسابی ناراحت و برافروخته میشم و با خودم میگم چقدر پرو و گستاخانه اومده و همچنین حرفی میزنه و بعد همون آدم میره با مامانم صحب میکنه و مامانم قبول میکنه و منم حسابی و ناراحت و برافروخته و عصبانی میشم که چرا قبول کرده ، خونه ی اونا خیلی قدیمی و کوچیکه و بعد با حالت به شدت عصبانی و ناراحت میرم که با مامانم صحبت کنم ولی هر کاری میکنم صدام در نمیاد صدام خیلی خفیف میشه و یا اصلا نمیتونم صحبت کنم هرچی زور میزنم نمیتونم . انگار با داد و فریاد و عصبانیت صحبت میکنم گه چرا اینکارو کردی؟ چرا اینقدر راحت با حرف زورش کنار اومدی؟ اما صدایی ازم گلوم خارج نمیشه . و بعد خواهرم میاد به جای من حرف میزنه ( در حین حرف زدن خواهرم باز من سعی دارم حرف بزنم ولی نمیتونم و به شدت هم ناراحتم و برآشفتم) . خیلی خواب بدی بود . خیلی فشار بهم وارد شد. خواهشا بگید تعبیرش چی میشه ؟ .

مقدادsays:

عالی بود.ممنون.

مریمsays:

من خواب دیدم روحم از بدنم جدا شده یه دست طلایی بود وقتی گرفتمش خیلی با محبت بود ولی برگشتم دیگه نمیتونستم با کسی حرف بزنم یا حتی سعی میکردم رو کاغذ بنویسم کمک ولی نمیشد بقیه هم هیچکاری نمیکردن فقط نگاه میکردن

مرضیهsays:

خواب دیدم توی حسینیه ام سفره انداختن نذری قیمه میدن با ته دیگ بعد من توی بعضی ازخوابام صدام به زور درمیادتواین خوابمم اینطوری بودم چرا اینطوری میشه؟

Aidasays:

خواب دیدم با اینکه شوهر دارم به زور شوهرم بدن هرچی میخوام اعتراض کنم اما اصلا صدایی از گلوم بیرون نمیاد و خیلی گریه کردم به طوری که وقتی بیدار شدم بغض داشتم

ستیsays:

یه جایی داشت اتیش میگرفت میخاستم بگم ولی نمیتونسم حرف بزنم همه فک می‌کردن مسخره بازی و دروغه