شعر درباره دوست داشتن معشوق
شعر درباره دوست داشتن معشوق از اشعاری زیبا است که دارای مفهوم دوست داشتن و عشق با زیباترین بیان می باشد. این اشعار دارای قالب های شعری متفاوت و زیبایی از جمله شعر نو و یا قالب های سنتی هستند که می توانند احساس بین دو نفر را با لطافت خاصی بیان کنند.
شعر درباره دوست داشتن معشوق یکی از احساسی ترین اشعار سروده شده می باشد. دوست داشتن معشوق حرفی است که بین دو نفر رد و بدل می شود و از زیباترین عاشقانه ها محسوب می شود و دوستت دارم زیباترین هدیه ای است که عاشق می تواند به معشوق تقدیم کند.
شعر درباره دوست داشتن معشوق در قالب شعر نو
سکوت کردهام و صدایم
زندانبان زنی ست
که میخواهد بگوید:
دوستت دارم
عزیزم!
با بغضی که گلویم را میفشارد
با کلامی که از شکنجه ترسیده است
دهانم، تنها به بوسیدن تو گشوده میشود
عشق، رازیست که در سینه حبس کردهام
عشق، دوستت دارمیست
که در صدایم بال بال میزند
بعد از این
هر پروانهای که از حنجرهام بگریزد
تنها روی انگشتهای تو مینشیند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اشعار پر محتوای دوست داشتن معشوق از شیرین ترین اشعار سروده شده به شمار می رود. وقتی کلام دوست داشتن در قالب شعر قرار می گیرد، لطافت صد چندان پیدا می کند و می تواند هر خواننده ای را تحت تاثیر قرار دهد.
دوستت خواهم داشت
باشد که بودن در آسمانِ این خانه را
از ستاره بیاموزی
که من در شب
خودم را یافتهام
تو را
و حضورِ نوری که خفتگان را
به عشق بیدار میکند
دوستت خواهم داشت
باشد که هر پنجره
خاطرهای باشد
برای انتظار در باران
و باران در انتظار
که این کوچه
پر از عطر دیدارهای دوباره است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر درباره دوست داشتن معشوق
ببخشید که دوستت دارم
ببخشید که ناگهان پیدایم شد
ببخشید که حس خوبی به تو دارم
ببخشید که بد بودم، کم بودم، یا دیر رسیدم
که انتظار زیادی از تو دارم
ببخشید که حتی
هر چند لحظهای کوتاه
نتوانستم بگویم دوستت دارم
ببخش و در یک قدمی دوست داشتن این پا و آن پا نکن
دیگر نمیخواهم فعلهایم ماضی شوند
نمیخواهم «دوستت دارم»، «دوستت داشتم» شود
در هر حال اما
ببخشید که من دوستت دارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر درباره دوست داشتن معشوق
دوستت داشتم
دوستت دارم
و دوستت خواهم داشت
از آن دوستت دارمها
که کسی نمیداند
که کسی نمیتواند
که کسی بلد نیست!
شعر درباره دوست داشتن معشوق
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر درباره دوست داشتن معشوق از احساسات درونی شاعران احساسی و خوش ذوق و قریحه ایرانی سرچشمه گرفته است. مجموعه این اشعار می تواند مرهم دردی برای بسیاری از خوانندگان باشد.
فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد
دودش به سر درآمد و از پای درفتاد
مجنون ز جام طلعت لیلی چو مست شد
فارغ ز مادر و پدر و سیم و زر فتاد
رامین چو اختیار غم عشق ویس کرد
یک بارگی جدا ز کلاه و کمر فتاد
وامق چو کارش از غم عذرا به جان رسید
کارش مدام با غم و آه سحر فتاد
زین گونه صد هزار کس از پیر و از جوان
مست از شراب عشق چو من بیخبر فتاد
بسیار کس شدند اسیر کمند عشق
تنها نه از برای من این شور و شر فتاد
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد
عشق آمد آن چنان به دلم در زد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد
بر من مگیر اگر شدم آشفته دل ز عشق
مانند این بسی ز قضا و قدر فتاد
سعدی ز خلق چند نهان راز دل کنی
چون ماجرای عشق تو یک یک به درفتاد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر درباره دوست داشتن معشوق
نگاه کن
پرندگان زمستانی
چگونه در دل من خود را گرم میکنند
و ماه نیمه
در طراوت روحم
نیم دیگر خود را میجوید
ببین چگونه تو را دوست دارم
که آفتاب یخ زده در رگهایم میخزد
و در حرارت خونم پناهی میجوید
دوستت دارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر درباره دوست داشتن معشوق
دکتر گفته است خوب میشوی
دو وعده «دوستت دارم» برایت کافیست
یکی قبل از خواب ویکی بعد آن
حالم خوب نیست
بگو «دوستت دارم» قبل خوابم را
کجا گذاشتهای
هرچه میگردم پیدایش نمیکنم
درباره دوست داشتن معشوق اشعار کوتاه و بلندی در قالب شعر نو و غیره سروده شده است که هر یک با مفاهیم بسیار زیبایی سروده شده اند.
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی!
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غم ندیدم
به اندازه غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد همآواز با ما
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر درباره دوست داشتن معشوق
هر چه این احساس را در انزوا پنهان کند
میتواند از خودش تا کی مرا پنهان کند؟
عشق، قابیل است؛ قابیلی که سرگردان هنوز
کشته خود را نمیداند کجا پنهان کند
در خودش، من را فرو خورده ست، میخواهد چه قدر
ماه را بیهوده پشت ابرها پنهان کند؟
هرچه فریاد است از چشمان او خواهم شنید
هر چه را او سعی دارد بی صدا پنهان کند
آه!، مردی که دلش از سینهاش بیرون زده ست
حرفهایش را، نگاهش را، چرا پنهان کند؟
خسته هرگز نیستم، بگذار بعد از سالها
باز من پیدا شوم، باز او مرا پنهان کند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر درباره دوست داشتن معشوق
«دوستت دارم» را
من دلاویزترین شعر جهان یافتهام
این گل سرخ من است
دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بر دوست،
راز خوشبختی هرکس به پراکندن اوست!
در دل مردم عالم ـ به خدا ـ
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید
تو هم ای خوب من! این نکته به تکرار بگو
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو
«دوستم داری» را از من بسیار بپرس
«دوستت دارم» را با من بسیار بگو
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تهیه کننده : توپ تاپ