شعر درباره حمایت از حیوانات
شعر درباره حمایت از حیوانات از جمله اشعاری است که دارای تنوع بوده و در لحن کودکانه می توان بسیاری از این سروده ها را مشاهده نمود. این سروده های برای حمایت و کمک به حیوانات و حفظ و بقای نسل آنها می باشد و به نوعی آموزش مهربانی با حیوانات است.
شعر درباره حمایت از حیوانات را شاعران مختلفی با بیان متنوع سروده اند. این اشعار در قالب های شعری از جمله شعر نو هر کدان زیبایی و توصیف خاصی دارند و می توانند مهربانی و رفتار مناسب با حیوانات را آموزش داده و کمک به تداوم نسل حیوانات و آشنایی با آنها داشته باشند.
شعر درباره حیوانات با لحنی کودکانه
ای جوجهی طلایی، چه خوشگل و بلایی
یک وقت بی اجازه، تنها نری به جایی
گربه چاق و شیطون، میاد تو رو میگیره
درسته قورتت میده، فکر نکنی که سیره
ای گربهی کوچولو، مامانی و پشمالو
سر به هوا و بلاست، شیطونه و ناقلاست
قایم شده یه گوشه، منتظر یه موشه
به کوه و دشت و صحرا، همراه چوپان ده
سگ نگهبان ما، هر روز میره با گله
مواظبه یه وقتی، نیاد یه گرگ بزرگ
همه میدونن که اون، دشمنه با هر چی گرگ
خریده بود بابا جون، یه گاو گنده پارسال
یه گوسالهی خوشگل، دنیا آورده امسال
هم من و هم بابا جون، شدیم حسابی خوشحال
با خوردن شیر گاو، میشیم سالم و سر حال
خرید بابا جونم باز، برام یه هدیهی ناز
نوک میزنه، میدوه، واسم میخونه آواز
هدیهی اون یه غازه، که گردنش درازه
تو چشای قشنگش، یه دنیا رمز و رازه
یک اسب دارم قشنگه، خیلی زبر و زرنگه
میبندمش به گاری، بهم میده سواری
با اسب خوب و نازم، هر جا بخوام میتازم
بُزبُزکم زرنگه، قهوهای و قشنگه
تو دشت و کوه و کمر، میپره این وَر اون وَر
همهش به جست و خیزه، خیلی برا عزیزه
زنبور پر طلایی، تو دوست خوب مایی
از شهد روی گل ها، که بود تو باغچهی ما
چقدر عسل تو کندو، ساختی برامون؟ بگو
داریم یه گوسفند چاق، میون آغلِ باغ
تو مزرعه همیشه، هر سال بهار که میشه
کار بابا همیشه، پشم اونو میچیته
بعد میریسه مامان جون، پشما رو توی ایوون
تا ببافه زمستون، شال و کلاه برامون
توی طویله حالا، خوابه الاغ زیبا
طفلی کارش زیاده، چون که همهش تو جاده
میبره کیسهی بار، از مزرعه به انبار
شعر درباره حمایت از حیوانات را می توان در میان سروده های شاعران مشهوری مانند استاد شهریار نیز جستجو کرد. این اشعار با لطافت و زیبایی خاصی سروده شده اند.
سایه جان رفتنی هستیم بمانیم که چه؟
زنده باشیم وهمه روضه بخوانیم که چه؟
درس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه؟
خود رسیدیم به جان،نعش عزیزی هر روز
دوش گیریم و به خاکش برسانیم که چه؟
آری این زهر هلاهل به تشخص هر روز
بچشیم وبه عزیزان بچشانیم که چه؟
دور سر هلهه و هاله ی شاهین اجل
ما به سرگیجه کبوتر بپرانیم که چه؟
کشتی را که پی غرق شدن ساخته اند
هی به جان کندن از این ورطه برانیم که چه؟
قسمت خرس و شغال است خود این باغ مویز
بی ثمر غوره ی چشمی بچلانیم که چه؟
بدتر از خواستن این لطمه ی نتوانستن
هی بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه؟
ما طلسمی که قضا بسته ندانیم شکست
کاسه و کوزه سر هم بشکانیم که چه؟
گر رهایی است برای همه خواهید زغرق
ورنه تنها خودی از لُجّه رهانیم که چه؟
ما که در خانه ی ایمان خدا ننشستیم
کفر ابلیس به کرسی بنشانیم که چه؟
قاتل مرغ و خروسیم یکیمان کمتر
این همه جان گرامی بستانیم که چه؟
مرگ، یکبار مثل دیدم وشوین یک بار
این قدر پای تعلل بکشانیم که چه؟
“شهریارا”دگران فاتحه از ما خوانند
ما همه از دگران فاتحه بخوانیم که چه؟
شعر درباره حمایت از حیوانات
گذشت روزی ز صحرایی الاغی
نشست بر پشته بارش کلاغی
که تا چندت جفا از آدمیان
بیفروز جان من خود چلچراغی
ز بس بر می کشی جانا تو باری
ببین چسبیده بر پشتت جناغی
چو گاو و اشتران در عیش و نوش اند
نمی گیرد کسی از تو سراغی
بیا چندی رها می کن و بگذر
به دشتی یا که رودی یا که باغی
بسی سبزه که روییده به گلزار
بسی چشمه که جوشیده ز زاغی
چو فردا می رسد بی توشه ای تو
نصیحت می شنو اکنون ز زاغی
بگفتا آن الاغ خسته جانا
سخن هایت بود از بی دماغی
من از فرمانبری شکوه ندارم
که شب دارم به بالینم چراغی
اگر بنده ز مولایش بنالد
یقین در بندگی گردیده طاغی
همی آسوده خوابم من شبانگاه
ندارم ترس چو از گرگان یاغی
کجا دیدی خری بر میخ قصاب
کجای خر نشان دارد ز داغی
اگر بر دل ندارم خوش چرایی
بسی سیر گلم باشد به باغی
توای زاغ سیه مانند خورشید
بر افروزان به هر مجلس چراغی
شعر درباره حیوانات اهلی و وحشی برای آشنایی با این موجودات در قالب های زیبایی وجود دارند که برای کودکان دارای جذابیت خاصی می باشند.
حیوونا خیلی هستن
اهلی و وحشی هستن
بعضی فقط دون میخورن
بدون دندون میخورن
مثل خروس پر طلا
جوجهها و کبوترا
بعضیاشون دندون دارن
اما فقط علف خوارن
مثل گاو و اسب و الاغ
تو بیشه و جنگل و باغ
بعضی دیگه میرن شکار
دندون دارن قطار قطار
دندونای تیزی دارن
گوشت میخورن
چون گوشتخوارن
مثل پلنگ و شیر و گرگ
بعضی کوچیک بعضی بزرگ
شعر کودکانه در مورد حیوانات
حیوونا خیلی هستند
وحشی و اهلی هستند
گاو بچه اش گوساله
بز بچه اش بزغاله
گوسفند و میش و بره
می چرخند توی دره
اسب و شتر تو صحرا
بار می برند به هر جا
گوزن و فیل و آهو
شغال و گرگ و راسو
لاک پشت و مار و خرگوش
میمون و سنجاب و موش
روباه و شیر و پلنگ
حیوونای رنگارنگ
تو کوه و دشت و بیشه
پیدا می شن همیشه
شعر درباره حیوانات که به معرفی انواع حیوانات و ویژگی های آنها می پردازد را می توان در سروده های مختلفی مشاهده نمود که هر کدام دارای بیان و توصیف خاص و دلنشین می باشند. این اشعار کودکانه نیز وصفی دلنشین و زیبا دارند.
حیوونا خیلی هستن
وحشی و اهلی هستن
گاو، بچه اش گوساله
بز، بچه اش بزغاله
گوسفند و میش و بره
می چرند توی دره
اسب و شتر تو صحرا
بار می برند به هرجا
روباه وشیر و پلنگ
حیوونای رنگارنگ
تو دشت وکوه و بیشه
پیدا می شه همیشه
گردآورنده : توپ تاپ