گلچینی از متنهای زیبا درباره پدربزرگ (2)
پدربزرگ از بزرگترین نعمتهای زندگی هر انسانی است پس اگر به دنبال ابراز محبت و علاقه به پدربزرگ خود هستید و راه و جملات درست را نمیدانید در ادامه این مطلب همراه ما باشید با مجموعه از متنهای زیبا در مورد پدربزرگ و همچنین فوت پدربزرگ!
متن های زیبا درباره پدربزرگ
در اعماق وجودم، حسی عمیق و لطیف نسبت به پدربزرگم ریشه دارد. او گویی درختی تناور است در باغ زندگی من، که سایهاش پناهگاه امنی در برابر سختیها و گرمای دنیا بوده است.
از همان دوران کودکی، خاطرات شیرینی با او دارم. قصههای پرفراز و نشیب او، که از روزگار گذشته و تجربیات ارزشمندش حکایت داشت، مرا به دنیای دیگری میبرد. دستان پرمهرش که همواره حامی و پشتیبان من بود، حس امنیت و آرامش را به من القا میکرد.
پدربزرگم نه تنها پناهگاه من، بلکه یار و همدم همیشگی من بود. در کنار او مینشستم و از دغدغهها و آرزوهایم سخن میگفتم، و او با صبر و حوصله به حرفهایم گوش میداد و با نصیحتهای حکیمانهاش راه را به من نشان میداد.
از او درسهای زیادی آموختم. آموختم که چگونه با شجاعت با مشکلات روبرو شوم، چگونه در برابر ناملایمات زندگی صبور باشم، و چگونه با عشق و محبت با دیگران رفتار کنم.
پدربزرگم گنجینهای از دانایی و تجربه بود. او همواره تشویقم میکرد که به دنبال آموختن باشم و برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم. او به من میگفت که هیچ چیز در این دنیا غیرممکن نیست و با پشتکار و اراده میتوان به هر آنچه که میخواهم دست پیدا کنم.
حضور پدربزرگم در زندگی من نعمتی بزرگ است. او چراغ راه زندگی من بوده و هست و من همواره قدردان مهر و محبت او خواهم بود.
هرچند شاید گذر زمان موهای او را سفید کرده و چین و چروکهایی بر روی صورتش نقش بسته باشد، اما روح او همچنان جوان و شاداب است. او الگوی صبر، استقامت و عشق برای من است و من همیشه او را در قلب خود نگه خواهم داشت.
پدربزرگ عزیزم،
از تو ممنونم که همیشه در کنار من بودهای و هستی. از تو ممنونم که به من عشق ورزیدی، به من ایمان داشتی و مرا در مسیر زندگی راهنمایی کردی. من همیشه تو را دوست خواهم داشت.
متن زیبا درباره پدربزرگ
پدربزرگ عزیزم ، تو مانند چراغی در تاریکی هستی ، راهنمایی که با مهربانی و حکمتش راه زندگی را برایم روشن می کند.
******
با هر قصه ای که از زبان تو می شنوم ، یک درس تازه یاد میگیرم. تو نه تنها پدربزرگم ، بلکه بزرگ ترین معلم من هستی.
******
نگاهت، پر از داستان های قدیمی و خاطرات شیرین است. هر لبخند تو، یک دنیا حکایت دارد.
******
در آغوش گرم و امن تو ، همه نگرانی های دنیا فراموش می شوند. تو ستون استوار خانواده مان هستی.
******
صدای خنده هایت همچون موسیقی به گوشم می رسد ، موسیقی ای که دلم را با آرامش پر می کند.
******
دستهای چروکیده ات داستان زندگی ای پر از تلاش و مهربانی را روایت می کنند.
******
تجربههایت چون گنجینه ای گرانبهاست ، هر کلمهای از تو ، درسی ارزشمند برای زندگی.
******
چشم هایت که به من می نگرند ، احساس امنیت و محبت می کنم. تو نماد عشق و صبر هستی.
******
قدم های آهسته ات ، هر یک حکایت از سفری طولانی در زندگی دارند که با شجاعت طی کرده ای.
******
تو مانند درختی تنومند، پناه و سایه بان خانوادهمان بودهای، همیشه محکم و استوار.
جملات زیبا درباره پدر بزرگ :
پدربزرگ جان ، وقتی کنارت هستم، دنیا روشنتر و زیباتر به نظر میرسد. تو مثل یک قهرمانی برای من.
******
روزهایی که کنارت میگذرانم، بهترین روزهای زندگیمه. تو همیشه با حکایتها و داستانهات، دنیامو رنگی میکنی.
******
هر بار که با لبخندت به من نگاه میکنی، انگار همه غمها فراموش میشن. دوست دارم برای همیشه این لبخند رو توی چشمهات ببینم.
******
پدربزرگی، وقتی دستهای چروکیدهت رو میگیرم، احساس قدرت و عشق میکنم. دستهای تو، دنیای منو نگه داشته.
******
شنیدن صدای خندههات، بهترین موسیقی دنیاست. هر خنده تو، قلبم رو با شادی پر میکنه.
******
چشمهای پر از تجربهت، مثل دریایی از داناییه. تو با نگاهت، همیشه بهم امید و انرژی میدی.
******
پدربزرگ گلم، تو با قصهها و داستانهای قدیمیات، همیشه منو به دنیایی دیگه میبری. دوست دارم همیشه کنارت باشم و بشنوم.
******
روزهایی که تو رو میبینم، بهترین روزهامه. هر لحظه با تو، یک خاطره زیباست که هیچوقت فراموش نمیشه.
******
پدربزرگ عزیزم، تو مثل ستارهای در شبی تاریک هستی که همیشه راه رو بهم نشون میدی. دوست دارم همیشه از حکمت تو استفاده کنم.
******
با هر قدم آهسته ات، داستانی از زندگیت رو تعریف میکنی. تو با صبر و استقامتت، الگویی بزرگ برای من هستی.
جملات زیبا و جدید درباره پدربزرگ
پدربزرگ جان ، با تو بودن مثل گنجینه ای پر از خاطرات شیرینه. همیشه دلم می خواد وقتمو با تو بگذرونم.
******
تو ، پدربزرگی ، با اون لبخندهای گرمت ، هر روزمو روشن و زیبا می کنی. دوست دارم برای همیشه کنارت باشم.
******
پدربزرگ عزیزم ، حرف های تو همیشه پر از حکمت و عمقه. هر کلمه ای از تو ، یادگیری جدیدی برام داره.
******
هر بار که قدم های محکم تو رو می شنوم ، احساس امنیت می کنم. تو ستون خانواده ما هستی.
******
پدربزرگی ، هر داستانی که تعریف می کنی ، یک سفر تازه ست برای من. تو مثل یک دنیای پر از ماجرا هستی.
******
نگاه پر مهر و محبت تو، همیشه بهم انرژی و قدرت میده. تو با عشقت، دنیامو روشن میکنی.
******
پدربزرگ ، تو با اون تجربه های طولانیت، همیشه بهم کمک می کنی تا بهترین تصمیم ها رو بگیرم.
******
تو، با اون خنده های بلند و صادقانه ات ، هر غمی رو از دلم می زدایی. دوست دارم همیشه این خنده ها رو بشنوم.
******
پدربزرگ گلم ، تو مثل یک کتاب پر از داستانی. هر صفحه اش یک دنیای جدید و شگفت انگیزه.
******
وقتی که دست های مهربانت رو میگیرم، احساس می کنم می تونم هر چیزی رو در دنیا انجام بدم. تو همیشه بهم قدرت می دی.
******
پدربزرگ جان ، تو مثل سایه ای محافظ ، همیشه پشت و پناهم بودی . تو همیشه پشتیبان منی.
******
تو با اون صبر و حوصلهات، یاد دادی چطور با مشکلات روبرو شم. تو الگوی منی در زندگی.
******
پدربزرگ عزیزم، تو با اون داستان های قدیمی ات ، همیشه منو به سفر به گذشته می بری. دوست دارم همیشه کنارت باشم و گوش بدم.
******
تو، با اون چشم های پر از دانایی، همیشه به من نگاه میکنی و احساس میکنم قویترین آدم دنیام.
******
پدربزرگ، تو با هر حرفت، یک درس زندگی به من یاد میدی. همیشه به حرفهای تو گوش میدم.
******
تو همیشه با اون قلب بزرگت، عشق و محبت رو به همه نشون میدی. تو برای من مثل یک قهرمانی.
******
پدربزرگ جان، با تو بودن، مثل زندگی در یک دنیای رویاییه. تو همیشه به من شادی و خوشبختی میبخشی.
******
تو، با اون قدمهای آهسته ولی پر از اعتماد به نفست، به من نشون دادی که همیشه باید قوی و پایدار بود.
******
پدربزرگی، تو با هر لبخندت، دنیای منو روشن و زیبا می کنی. دوست دارم همیشه این لبخند رو توی چشم هات ببینم.
******
تو همیشه با اون حکایت ها و داستان هات ، دنیامو رنگی می کنی. پدربزرگ جان ، تو مثل یک رنگین کمانی در زندگی من.
متن های زیبا درباره پدر بزرگ
چقدر زمان رود گذشت و ما قدرش را ندانستیم. چقدر خوشبختی دم دستمان بود و احساسش نکردیم. نشستن پدربزرگ تو ایوان خونه و برداشتن یک استکان چای از تو سینی قدیمی مادر بزرگ و گرفتن نعلبکی با آن دست های چروک و لرزانش همه خوشبختی بود و ما یاده از کنارش گذشتیم.
" " "
پدر بزرگ عزیزم کاش می دانستی که چقدر دلتنگت هستم. کاش می دانستی که چقدر دلتنگ عصرهای جمعه و نشستن تو حیاط خانه تان هیتم. راستی پدربزرگ می دانستی از وقتی تو رفتی کسی به خونت سر نزده. می دانستی دیگه کسی دل و دماغ آب دادن به گل های باغچه رو نداره و درخت هلویی که تو آن قدر دوستش داشتی خشک شده. آه پدر بزرگ کاش می دتنستی چقدر دلم بی قرار روزهای گذشته است.
" " "
از وقتی پدر بزرگ ما را تنها گذاشت و رفت دیگه هیچ چیز مثل گذشته نیست. حتی نان های تازه هم عطر و بوی گذشته را ندارند. بودن پدر بزرگ نعمتی بود که از ما دریغ شد.
نبودت با هیچ چیزی جبران نمی شود و جای خالیت با حضور هیچ کس پر نخواهد شد. تو را می گویم پدر بزرگ عزیزم.
" " "
پدر بزرگ یعنی عشق، یعنی سدی محکم در برابر مشکلات، یعنی نصیحت های خردمندانه، یعنی دل گرمی در روزهای پر تلاطم زندگی و یعنی یادگاری از روزهای گذشته.
" " "
موی سپید پدر بزرگم از هر برف سفیدی که در بلندای کوهستان می بارد پاک تراست. قد خمیده پدر بزرگم از قامت سرو نیز بلند تر است و چشمان کم سوی او از روشنایی خورشید هم زیباترند. من در وجود پدر بزرگم جز محبت و دوست داشتن چیزی دیگر نمی بینم.
دست های زبر و پینه بسته پدر بزرگ یادآور رنج هایی است که او در طول زندگیش کشیده است. پاهای ضعیف و قدم های سستش یادآور تلاش های بی پایان او در زندگی است. چقدر این دست ها و این قدم ها و این چهره چروکیده را دوست دارم.
" " "
پدر بزرگ عزیزم از تمام دلتنگی ها و نارحتی ها و بی قراری ها که بگذریم هر وقت به یادت می افتم ناخوداگاه لبخند می زنم و من نمی دانم دلیلش چیست. مادرم می گوید شاید لبخندم به خاطر روزهای زیبایی باشد که در کنار تو سپری کردم و با به خاطر خاطره های شیرینی ست که تو برایم ساختی. هر چه که باشد مهم نیست مهم آن است که در اوج بی قراری و دوری هم دلم به نامت خوش است.
" " "
شیرین ترین خاطره ها را پدر بزرگ ها برای نوه هایشان رقم می زنند. آن جا که با او بچه می شوند و بچگی می کنند. شیطنت می کنند و دور از چشم مادر بزرگ یک عالمه آب نبات و شیرینی می خورند و به بهانه خرید از بقالی سر کوچه سر از پارک و بستنی فروشی در می آورند. من نمی دانم اگر این خوشبختی نیست پس چه می تواند باشد.
متن زیبا درباره پدربزرگ و نوه
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
بچه که بودم همش دلم میخواست منم پدربزرگ داشته باشم!
نه که الآن دلم نخواد، الآن هم فرقی با بچگیام نکرده با دیدن پیرمردا دلم قنج میره برای دست چروکشون.
همیشه با خودم فک میکردم که اگه بابا بزرگ داشتم حتما وقتایی که مامان دعوام میکرد منو پشت سرش قایم میکرد بعدم میگفت کاری به عزیز دردونه من نداشته باشین
قطعا همیشهام نخودچی تو جیبش بوده که بهم بده
خلاصه اینکه همه اینا باهام بزرگ شدن و کم کم برام شدن حسرت.
میدونی حسرت داشتن یه آدم یعنی چی؟؟!
مال من پدربزرگ بود واسه بقیه شاید چیز دیگه.
الآن که بزرگ شدم فک میکنم همه عشقی که به داشتن یه پیرمرد که اسمش پدربزرگ باشه رو هیچ وقت پدربزرگم نفهمیده!
یعنی اصلا منو ندیده که بخواد بفهمه.
میدونین میخوام چی بگم؟
حرفم اینه اونی که شده حسرت زندگیت میدونه چقد دوستش داری؟؟
خبر داره چقد باهاش رویا ساختی؟
حسرت زندگی من مرده واسه شما اگه زنده اس یه کاری کنین.
یه کاری کنین قبل اینکه نباشن یا برای یکی دیگه باشن.
چون اون موقع هم با مرده فرقی ندارن!
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پدربزرگ!
هر چند که گرد پیری،
موهایت را برف گونه سپید کرده است
ولی همین موها، نشانهای از ارزشمند بودن توست
نگذاریم امروز
پدربزرگها و مادربزرگها،
تنهایشان را با عکسهای قدیمی تقسیم کنند
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
از تمام دلتنگی ها، از اشکها و شکایتها که بگذریم
باید اعتراف کنم پدربزرگم که میخندد خوشبختم!
کفشهای کهنه پدربزرگ یادگار سالهای خستگی است یادگار لحظههای پرصداست یادگار پیچ و تاب زندگی است.
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
نبودنهایی هست که هیچ بودنى جبرانشان نمیکند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمیشوند و تو آنگونه ای پدربزرگ …
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پدربزرگ کهن سال من!
تو را سپاس می گویم به خاطر زحماتی که در سالهای پروردنم متحمل شدهای
و
به خاطر داناییها و صبوریهای تو،
در برارت سر تعظیم فرود میآورم
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پدربزرگ عزیز!
نگاهت پر معناست
سخنت پر بهاست
و
رفتارت گنج تجربههاست
بابابزرگ یعنی قشنگترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمیتونی براش پیدا کنی!
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
صدای گامهای پدربزرگ به من آرامش میدهد
حتی زمانی که با صدای عصایش همخوانی میکنند
ظـاهـــرش جـــدیست…
امـا دلـــی دارد کـه مــهربـانـیاش بـه وسعـت یک اقــیـانــوس است!
قربون صفا و مهربونیات پدربزرگ
خیلی این روزا دلم تنگه برات پدربزرگ
باورم نمیشه رفتی دیگه از کنارمون
بیا خیلی خیلی شده جات خالی پدربزرگ
پشتمون خالی شده از وقتی رفتی آقا جون
دیگه دیر بت بگم جونم فدات پدربزرگ
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
گفتم: مادربزرگ نمیخواهی بروی دکتر چین و چروک دور لبهایت را برداری کمی جوان شوی و زیباتر؟
خندید و گفت: خدابیامرز پدربزرگت مرا با همین اسناد و مدارک هم سخت میشناسد
اینها رد بوسههای آن دورانند ما به پای هم پیر نشدیم که حسرت جوانی بخوریم
متن در مورد پدربزرگ فوت شده
پدربزرگی مشغول نوشتن با مداد بود. نوهاش پرسید چه مینویسی؟
پدربزرگ لبخندی زد و گفت: مهمتر از نوشتههایم، مدادی است که با آن مینویسم،
میخواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی!
مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن اشتباه از پاکن استفاده کنی،
پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست.
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
از مـــادربزرگ پرسیـــدم: هیـــچوقت پدربزرگ برات «گل» خریـــد؟
گفـــت: همهی دامنهایی که برام خریـــد گلـــدار بود….
جمله احساسی و زیبا برای پدربزرگ
پدربزرگم هربار جوراب پاش می کرد می گفت: خدایا همینجورى که سالم اینارو پام میکنم،
سالمم دربیارم با همین ترفند ساده، صد و چند سال زندگى کرد!
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
میدونی پدربزرگم همیشه چی میگفت؟ «قدمهای بلند بردار.»
میگفت اینطوری هم زودتر میرسی هم کفشهات دیرتر خراب می شن
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پدرم میگفت:
پدربزرگ ات، دوستت دارم را
1 بار هم به زبان نیاورد...
مادربزرگ ات اما
1 قرن با او عاشقى کرد!
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پدربزرگ
برنجها باردار شدهاند
دارند سفر میکنند
از سبزی تا طلایی
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پدربزرگ دستهایت دیگر زخم برنج ندارند
تو ماندهای دلخوش دلخوش به خنکای کولر
دلخوش به قرصهایی که میگویند علاج رگهای مسدود قلبت هستند
متن زیبا و جذاب درباره پدربزرگ
سکوت نکن پدربزرگ
شبیه آسمان این روزها میشوی
خشک و بی نسیم
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
بخند پدربزرگ
شالیزارها باردارند
میخواهند مادر شوند
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
به یاد روزهای پر زخم دستانت
بخند پدربزرگ
شالیزارها بی لبخند تو
خشک میشوند
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
دانههای اشک جاری میشوند
کاش پدربزرگها همیشه سبز میماندند
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
وقتی برای پدربزرگ بگویی
حرفی برای گفتن نمیماند
متن جدید 1402 درباره پدربزرگ
پدر و مادر کهن سال من!
تو را سپاس می گویم به خاطر زحماتی که در سالهای پروردنم متحمل شدهای
و
به خاطر داناییها و صبوریهای تو،
در برارت سر تعظیم فرود میآورم
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
به سلامتی اون جوونمردی که وقتی میبینه یه سالمند تو اتوبوس و مترو ایستاده،
پا میشه و جاشو بهش میده
نه اینکه ظل بزنه تو چشاش و عین خیالش نباشه!
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پیر در پنهان هر رخداد،
نکتهها میبیند که دیده دیگران به دیدن آن نابیناست
ما با احترام به کهن سالان،
در حقیقت به فردای خود احترام میگذاریم
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
دانشمند را به خاطر علمش و
بزرگسال را به خاطر سن او،
باید احترام کرد
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
وجود پیران سالخورده بین شما،
باعث افزایش نعمتهای الهی است
متن های قشنگ درباره ی پدربزرگ
ای سالمند!
موی سپید و کمر خمیدهات
حکایت از پیری وجودت دارد
ولی دلت زنده است و امیدوار
از پیمودن موفقیت آمیز راههای پرپیچ و خم زندگی
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پدربزرگ!
هر چند که گرد پیری،
موهایت را برف گونه سپید کرده است
ولی همین موها، نشانهای از ارزشمند بودن توست
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
سالمند عزیز!
نگاهت پر معناست
سخنت پر بهاست
و
رفتارت گنج تجربههاست
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
سالمندی، هدیهای گران بها
از سوی خداست
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
همه می گویند آرزو بر جوانان گناه نیست و
من می گویم بر پیران هم!
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
هرگز افسوس پیر شدن را نخورید
چرا که بسیاری از این امتیاز محروم ماندهاند
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
چروک زیر چشمانت همانقدر زیباست
که چینِ رویِ لباست...
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پدربزرگ جان
دکترها نیز مرا جواب کردند؛ هیچکس علت بی خوابیام را نفهمید …
هیچکس ندانست یاد تو هرشب از سقف اتاقم چکه میکند!
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
اتفاقهایی هست که حسرت آن تا همیشه باقی میمانند
مثل حسرت یک بار دیگر بوسیدن دستان پدر و مادر …
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
مادرها شبیه نخ تسبیح میمانند، به نسبت دانهها کمتر خودنمایی میکنند
اما اگر نباشند هیچ دانهای کنار دیگری نمیماند!
خدایا نخ هیچ تسبیحی پاره نشود …
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
دندانم شکست برای سنگریزهای که در غذایم بود …
دردم گرفت نه برای دندانم، برای کم شدن سوی چشم مادرم!
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
دست رنجور پدربزرگ حرفها با من داشت
چشم آلوده اشک
نفسش رو به زوال
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پدربزرگ خوبم همیشه مهربونه
وقتی که پیشم باشه برام کتاب میخونه…
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
باید پدر باشی تا بدانی دختر عزیزترین موجود عالم است…
تا پدر نباشی نمیتوانی درک کنی دختر داشتن افتخار پدر است!
باید دختر ِ پدر باشی تا احساس غرور کنی…
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل,
تیشهای بود که شد باعث ویرانی من
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
از جور عدو رفت زکف عز و جلالم
چون برد فلک سایه لطف پدرم را
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
خسته شدم از اینکه تنــــــــــــــــــــهایی بشینم
تو کنج اتـــــــــــاقم هی عکســـــــــــــــــاتو ببینم
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
کاش خدا یه فرصت دیگه بهم میداد تا با پدرم بودن را
بیشتر احساس میکردم
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
چقدر صدای تیک تاک ساعت دلخراش است
وقتی تو یک ثانیه هم در کنارم نیستی
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
ای پدر رفتی و یاد تو نرفت
دل برفت، شادی برفت، امید رفت
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پدر یعنی تپش در قلب خانه
پدر یعنی تسلط بر زمانه
جمله احساسی و زیبا برای پدربزرگ
تنهایی
شهرت من است
و این نامهای کوچک!
اصلیت ام را پنهان نمیکند …
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
دوستت دارم
چو بوی تازهی نان، به وقت افطار
دوستت دارم
چو عطر تند پدربزرگ، به وقت نماز
دوستت دارم
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
به اندازهی آگهیهای نیازمندی همشهری،
به بلندای نوارقلبهای پدربزرگ،
به تعداد مینهای مدفون در خاک زمین
دوستت میدارم
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
من هرشب به اشتیاقِ تو
پیراهنِ سفیدِ حریرِ مادربزرگ را میپوشم
همان که همیشه وقتی با پدربزرگ قهر میکرد
با یک سنجاقِ گل رویِ سر
تنش میکرد
و منتظر می نشست تا پدربزرگ از حجره بیاید
خودم را هزار بار در آینه نگاه میکنم
لبخند میزنم
متن زیبا در مورد خانه پدربزرگ
یک تکههایی از خودت را بگذار برای من
همانهایی که دوستشان نداری
هیچ کجا همراهت نمیبری
همانهایی که پنهانشان میکنی بین لباسها
آویزان میکنی به چوب رختی
همانهایی که مدتهاست قاب کردهای به دیوار
کنار ساعت قدیمی پدربزرگ که سالهاست خاک میخورد
همان تکههای ناجور که وصل تنت نمیشود…
متن احساسی درباره پدربزرگ
دلم هوای خانهی کاگلی ات را کرده
با پستوی تنگ و تاری
که عطر آغوش پدربزرگ را در آن حبس کرده بودی
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
پدربزرگم که خونه نیست
خونه خیلی سوت و کوره.
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
سایه روشن درخت به قدیمی خانهی پدربزرگ…
کافیست، برای من آشفته تا آرام بگیرم.
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
من باشم وچهار دیوار و یک دولول به ارث مانده از غربت پدربزرگ
تا خود صبح، جای تمام کابوسها خودم را نشانه میروم
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
از تمام داراییها …
یکی دو گلدان شمعدانی دارم
یک جفت ماهی سرخ دارم
دوچرخهای یادگار پدربزرگ
نگذاریم امروز
پدربزرگها و مادربزرگها،
تنهایشان را با عکسهای قدیمی تقسیم کنند
متن جالب درباره پدربزرگ
هیچ جا خانهی پدری نمیشود
جایی که بوی بچگیهایت را میدهد
از دربِ رنگ و رو رفتهی کهنهاش که وارد میشوی، صدای خنده و بازیهای بچگیات را میشنوی
چشمهایت را میبندی و در خاطراتت جان میگیری
صدای کودکی را میشنوی که در گوشههای حیاط و پشت درختها قایم باشک میکند، میخندد و با خندهاش شبیه بچگیهایت ذوق میکنی
مگر میشود چنین جایی بود و شاد نبود؟
مگر میشود عطر متفاوتِ غذای مادرت را استشمام کنی و خوشحال نباشی؟
اصلاً مگر میشود کنار مادرت بنشینی، چند استکان چایِ «اجباریاش» را بنوشی و احساس خوشبختی نکنی؟
بهترین گوشهی دنیا خانه ایست که کودکیهایت میان گلهای باغچهاش نفس میکشد
بهترین کاخ دنیا را هم که برایت بسازند
هیچ کجا خانهی پدریات نخواهد شد
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
خانهی پدری کجاست؟
خانهی پدری آنجاست که همیشه و بی قید و شرط دوستت میدارند
خانه پدری آنجاست که هر چقدر که نروی یا دیر بروی بدون سؤال و گلگی منتطرت میمانند
در خانهی پدری، تو همیشه جوان و زیبا و منحصر بفردی
خانهی پدری امنترین و راحتترین جای دنیاست حتی اگر پدر و مادرت خیلی پیر باشند یا نباشند
متن زیبا درباره پدربزرگ فوت شده
سر بزنیم ولی همه حرفامون فقط در حد شعاره.
پدربزرگ عزیزم تا وقتی بود خیالمون از
بعضی چیزا راحت بود.
ولی حالا که رفته به چه بهونه ای به خونه
پدربزرگ و مادر بزرگ مرحومم سر بزنیم؟
خونه ای که بعد از فوت مادر بزرگ عزیزم
به خاطر پدربزرگم گاهی اوقات دور هم جمع میشدیم.
الآن به چه بهونه ای تو خونتون دور هم جمع بشیم وقتی دیگه بزرگمون نیست
. دلمون خیلی تنگ میشه.
برای خونه ای که نه فقط برای من برای کل فامیل
پر از خاطره و دور هم جمع شدنامون و بگو بخندامون و شیطنتهای روزای بچگیمونه.
. برای اون روزای برفی و سردی که وقتی صبح میرسیدیم اردبیل و همه جا رو برف سفید کرده بود شما بودین که
بعد از نمازتون چشم انتظار ما مینشستین تا در رو
زود باز کنید که ما سردمون نشه.
. برای اون روزایی که همه فامیل همدیگه رو
دوست داشتن و کنار هم شاد بودیم و دست جمعی
به سفر و گردش میرفتیم و از وجود همدیگه لذت میبردیم.
. آقا، پدربزرگ، خیلی اذیتت کردیم حرصت دادیم
باهات لج کردیم و این اواخر کم بهت سر میزدیم.
. الآن واقعاً میفهمم چه قدر جات برامون خالیه.
چه قدر دوست داشتیم. چه قدر خیالمون
از بودنت راحت بود.
. خیلی دلتنگت شدم آقا. خیلی دلم گرفت از اینکه
قدر بودنتو ندونستیم.
کاشکی بوودی. کاشکی بووووودی ...حیف...
ما رو ببخش
جملات ناب مفهومی و زیبا در مورد پدر بزرگ 2023
گفتم:
مادربزرگ نمیخواهی بروی دکتر
چین و چروک دور لبهایت را برداری
کمی جوان شوی و زیباتر؟
خندید و گفت:
خدابیامرز پدربزرگت
مرا با همین اسناد و مدارک هم
سخت میشناسد
اینها رد بوسههای آن دورانند
ما به پای هم پیر نشدیم
که حسرت جوانی بخوریم
گفتم:
از کجا میفهمد، این لب همان لب است
و این غنچه همان غنچه؟
گفت باغبان هم نفهمد
گل که خوب میداند
در کدام باغچه روییده!
پیام های کوتاه با جملات زیبا درباره پدربزرگ ها
پدربزرگی مشغول نوشتن با مداد بود.
نوهاش پرسید چه مینویسی؟
پدربزرگ لبخندی زد و گفت: مهمتر از نوشتههایم، مدادی است که با آن مینویسم، میخواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی!
پسرک تعجب کرد، چون چیز خاصی در مداد ندید.
پدربزرگ گفت پنج خصلت در این مداد هست، سعی کن آنها را بدست آوری
اول: میتوانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکنی دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت میکند و آن دست خداست.
دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنج مداد میشود، ولی نوک آن را تیز میکند، پس بدان رنجی که میبری ازتو انسان بهتری میسازد
سوم: مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن اشتباه از پاکن استفاده کنی، پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست.
چهارم:
چوب مداد در نوشتن مهم نیست، مهم مغز مداد است که درون چوب است، پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون میآید.
پنجم:
مداد همیشه از خود اثری باقی میگذارد، پس بدان هر کاری در زندگیات میکنی، ردی از آن به جا میماند، پس در انتخاب اعمالت دقت کن.
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
دختر ۴ ساله تو تاکسی بغل دستم نشسته بود و آلوچه میخورد.
گفتم مگه نمیدونی آلوچه بده، چرا میخوری؟
گفت پدربزرگم ۱۱۵ سال عمر کرد.
باتعجب پرسیدم چون آلوچه میخورد؟
گفت نه چون سرش تو کار خودش بود.
چنان قانع شدم که الآن سه روزه دیگه با کسی حرف نمیزنم
جملات زیبا درباره پدربزرگ با مفاهیمی قشنگ
مثبـــت بیندیشیـــم…
از مـــادربزرگ پرسیـــدم:
هیـــچوقت پدربزرگ برات گل خریـــد؟
گفـــت:
همهی دامنهایی که برام خریـــد گلـــدار بود….
به همیـــن سادگی……
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
شبها تمام جهان را بیرون اتاق میگذارم
وبی احتیاطتر از تمام گرامافونها، برای رقص سایههای دیوارنشین میخوانم
من باشم وچهار دیوار و یک دولول به ارث مانده از غربت پدربزرگ
تا خود صبح، جای تمام کابوسها خودم را نشانه میروم
یک نفر نیست به ساعتهای کوک شده بگوید
شب چه ارتباطی با خواب دارد…؟!
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
مادربزرگم هیچ وقت به پدربزرگم خیانت نکرد …
اساساً بحث این نیست که مادر بزرگم آدم پاکی بود. مسئله این است اصلاً در دایره لغات مادربزرگم خیانت به همسر گنجانده نشده بود …
در هیچ گوشه ذهن مادربزرگم این موضوع تعریف نشده بود که اگر با تام کروز در اتاق تنها شوی امکانش هست به همسرت خیانت کنی؟
مطمئناً جواب مادر بزرگم برای این پرسش بدون هیچ فکری ترک اتاق بود.
ولی تو اینگونه نیستی…
در پس لایههای ذهن تو حتی در شرایط خاصی میشود آدم کُشت.
میتوان دزد بود.
این مسائل در گوشهای از ذهن تو و هم جنسهای تو هست...
هر چند که شاید هیچ وقت قاتل و دزد نشوی ولی در ذاتت هست
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
سلام پدربزرگ!
بالاخره آمدم سر مزار تو. بالاخره وقت کردم که با تو خلوت کنم. اشکهایم را نیاوردهام. فقط حرفهایم را آوردهام و درد دلهایم را. آمدهام سلام کنم و با تو حرف بزنم.
یادت هست چقدر به ما سفارش میکردی مهربان باشیم؟ چه سؤال مسخرهای! معلوم است که یادت هست. بابا جان! ما دیگر مهربان نیستیم. تو نیستی که هر از گاهی یادمان بیاوری که چه چیزهایی را یادمان داده بودی. تو نیستی و ما هرکدام یک گوشه شهر، یک طرف این دنیا توی لاک خودمان فرو رفتهایم. انگار دیگر دلیلی برای دور هم جمع شدن نداریم.
حالا نگو که آمدهام گلایه کنم.
دستهایم را نگاه کن. چشمهایم را ببین. در غصه دوری تو تکیده شدهاند و من از این ناراحت نیستم. حاضرم از این تکیدهتر و لاغرتر شوم اما تو را به من برگردانند.
دلم میخواهد صبح از خواب بیدار شوم و ببینم کودکی شدهام و تو با صدای بلند میگویی: نان سنگک خریدم؛ بیایید تا گرم است. تا ما یکی یکی بیاییم و... تو نیستی و دیگر نه نانها طعم زندگی میدهند و نه قلقل سماورها صدای خوشبختی میدهند.
حتی کوچه پس کوچه شهر پر از تنهایی است. احساس میکنم غریب و بیکس هستم. امشب از کوچه دلتنگیِ من بگذر تا صدای قدمهایت را شماره کنم. تا دنبال قدمهایت بدوم، خاک پایت را بر چشمهایم بکشم و پای تو را ببوسم. تا تو دست بر سرم بکشی و دلداری بدهی. با آن صدای گرم بگویی: «بلند شو و محکم باش فرزند!» و من به خاطر قوت این صدا هم که شده، سر پا بایستم.
هوا تاریک شده و باید بروم. کاش تا ابد اینجا مینشستم؛ اما برمیگردم پدربزرگ. زود برمیگردم. بدرود.
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
سلام پدربزرگ...
حال همه ما خوب است خوب... اما تو باور نکن...
دلمان برای دیدارت تنگ است تنگ...
یادت را به شمعدانیها پیوند زدهام.
هیچ گاه زرد نخواهند شد... همیشه سبز
است سبز... همیشه پر گل... گلدانی از یادت...
خاطراتت... حرفهایت... نگاهت... صدای خندههایت
بر طاقچه خیالم است...چه مهربان بودی...
یادت گرامی... روحت شاد...
دوستت دارم!
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
ورد شبانه روز مادربزرگ را حتماً ديده و شنیدهای
بدون تو سالها پيرتر شده ... نگاهش ديگر شاد نيست و چشمانش ديگر نمیخندد
زمزمه لحظات تنهاییاش را بسيار دیدهام
رفتنت سخت بود و نديدنت از آن سختتر ...
عزیزم به داغت صبورم که مردن
قضایی است حتمی و حکمی خدایی
ولی از جدائیت آتش گرفتم
امان از جدایی، امان از جدایی
عكس نازنين تو در گوشه اتاق اداره هر روز نگاهم میکند و هر صبح با سلامي به روح پاكت آغاز میشود ...
تا از كار دنياخسته میشوم نگاهي به رويت میاندازم و گويي با لبخندي ارام در گوشم مي گويي ... زندگي شوخي بزرگي است ... بخند و متوكل باش
*〰* متنهای زیبا درباره پدربزرگ *〰*
آقا جون نازنينم
ناله را هر چند میخواهم که پنهانش کنم
سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن
نمیدانی چقدر دلم هوايت را دارد ... قلب پاك و آرامت، نگاه معصومانه و زيبايت، لبخندهاي مليح و مهربانت ... همه و همه را به ياد دارم ... بي مرام دنيا ...
به رسم پدري دعايمان كن ... دعاي فرشتهها زودتر مستجاب میشود
تو که مهربانی را گسترده میخواستی و انسانیت را ستایش میکردی
هیچکس چون تو سرود زیبای یاری رساندن بر قلههای رفیع عشق را
بی هیچ ادعا و بی هیچ چشمداشتی فریاد نمیکرد
و آنگاه که باید یاری میشدی،
هیچکس را یارای یاری رساندن به تو نبود
دوستت دارم تا بی نهایت و دلم تنگ است برای تمام روزهایی که میتوانستم با تو باشم و نبودم
در ادامه تماشا کنید :
دلنوشته غمگین برای پدربزرگ فوت شده (3)
عکس نوشته فوت پدربزرگ + تصاویر درگذشت بابابزرگ (98)
من پدربزرگمو از دست دادم اما تویی ک اینو می خونی نده من وقت نداشتم بش زنگ بزنمو بش بگم ک خیلی دوست دارم الان دیه همچین نعمتیو ندارم من ۱ هفتس دیه ندارمش اما یک ماهه ک ندیدمش یک ماهه ک صداشو نشنیدم اگه اینو می خونی زنگ بزن ب پدربزرگت و بش بگو ک دوسش داری برای شادی روح پدربزرگه منم صلوات بفرس
سلام دوستان من پدربزرگمو ۱۴فروردین ۹۹از دست دادم بخدا خیلی دوسش داشتم وعاشقش بودم وچون دایی ندارم منو جای پسرش میدونست الان دارم با گریه مینویسم چون دلم واسه دیدنش لک زده من سعی میکردم بهش سربزنم ولی موقع فوتش نبودم بالای سرش لحظه آخر نتونستم بغلش کنم وباهاش خداحافظی کنم خیلی ناراحتم ازتون خواهش میکنم قدرشونو بدونید تا هستن بهشون سربزنید وخدمت کنید پدربزرگا فرشته هستن واقعا واسه شادی روح پدربزرگم و همه پدران خفته درخاک الفاتحه مع الصلوات
سلام دوستان من پدربزرگمو ۱۴فروردین ۹۹از دست دادم بخدا خیلی دوسش داشتم وعاشقش بودم وچون دایی ندارم منو جای پسرش میدونست الان دارم با گریه مینویسم چون دلم واسه دیدنش لک زده من سعی میکردم بهش سربزنم ولی موقع فوتش نبودم بالای سرش لحظه آخر نتونستم بغلش کنم وباهاش خداحافظی کنم خیلی ناراحتم ازتون خواهش میکنم قدرشونو بدونید تا هستن بهشون سربزنید وخدمت کنید پدربزرگا فرشته هستن واقعا واسه شادی روح پدربزرگم و همه پدران خفته درخاک الفاتحه مع الصلوات
منم پارسال ۲۰آبان پدربزرگم رو از دست دادم،که امسال اولین سالیه کنارمون نیست،واقعا دلم براش تنگ شده(: کاش میشد برگردوندشون
سلام پدربزرگ داشتن خیلی خوبه ووجودش باارزش ولی من هیچ وقت طعم مهر ومحبت پدربزرگ را نداشتم درحالی که پدربزرگم زنده است ،امیدوارم بزرگترها مهر ومحبتشون رو از هیچکس مخصوصا نوه ها دریغ نکنند که براشون افسوس بشه
سلام پدربزرگ داشتن خیلی خوبه ووجودش باارزش ولی من هیچ وقت طعم مهر ومحبت پدربزرگ را نداشتم درحالی که پدربزرگم زنده است ،امیدوارم بزرگترها مهر ومحبتشون رو از هیچکس مخصوصا نوه ها دریغ نکنند که براشون افسوس بشه
چقدر خوب میشد بر میگشتیم به گذشته اونوقت تموم محبت و وقتمونو صرف پدربزرگ و مادربزرگمون میکردیم..جواهرات ارزشمندی هستن ک هرچقدر هم بهشون محبت کنیم بعد از دست دادنشون میگیم ایکاش بیشتر وقتمونو صرفشون میکردیم. حیف ک نیستن😔
هعی پسر تا وقتی هستند قدرشونو نمیدونیم حالا که رفتن فقط میتونیم براشون دعا کنیم برا شادی روح پدر بزرگم و همه پدربزرگ های که از دنیا رفتند صلوات بفرستید
سلام چند روزه که آقاجونمو از دست دادم:) دلم خیلی تنگشه من نوه اولش بودم و عاشقش بودم 🙂💔...
شادی روحش صلوات و فاتحه... 💔
سلام من چند ساله که اقاجونم رو از دست دادم دلم واقعا براش تنگ شده ۵ساله بودم که از دست دادم که الان ۱۶ساله هستم من وخانواده برای اقاجون ومادر جونم پجشنبه وجمعه ها زنگ میزدیم اقاجون ومادر جون پدری من مهربون هستن عاشقتون هستم اقاجون ومادرجون
واسه روح تمام پدربزرگ ها ومادربزرگ ها صلوات
سلام:(من اقاجونم چن روزی میشه مرده...😔 همیشه وقتی مامانم دعوام میکرد ازم دفاع میکرد🙂 منو خیلییی دوست داشت فک کنم از همه ی نوه هاش بیشتر.... همیشه نازم رو میکشید😔😞 همیشه ت جیبش کشمیش و پسته های بهشتی داشت 😞😔 قیافش واقعا نورانی بود 😔 دیگه بدون اون شب یلدا ها......:(