عکس نوشته از یک جایی به بعد

نوشته شده توسط مدیر · در۲۱ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۲۷.

از یه جایی به بعد خالی میشی خالی ، نه امیدی میمونه نه آرزویی داری ! آلبوم عکس نوشته و متن های این مطلب از سایت توپ تاپ نیز با مضمون (از یه جایی به بعد) که بیشتر در مورد موضوعات دلسرد کننده و یا ناراحت کننده صحبت میکند تهیه شده است ، کاربران خیلی زیادی را در شبکه های اجتماعی دیده ام که در عکس پروفایل خود از عبارت کوتاهی با اسم از یه جایی به بعد استفاده کرده اند

***********************

***********************

متن از یه جایی به بعد دیگه هیچی مهم نیست

دیگه حوصله ای برای غصه خوردن و بغض کردن و درد کشیدن ندارم وقتی ببینم چیزی یا کسی عذابم می دهد؛ نمی سوزم ! یا می سازمش؛یا کلا رهایش می کنم اسمش منطقی شدن نیست ،آدم از یک جایی به بعد خسته می شود...همین.

***********************

***********************

پروفایل از یه جایی به بعد دیگه هیچی مهم نیست

***********************

***********************

***********************

پروفایل از یه جایی به بعد ، از یه جایی ب بعد

***********************

***********************

عکس نوشته از یک جایی به بعد برای پروفایل

***********************

***********************

***********************

***********************

آدم از یه جایی به بعد دیگه حوصله ناراحت شدنم نداره

***********************

***********************

از یه جایی به بعد

به تموم اتفاق های

زندگیت فقط لبخند میزنی و سکوت میکنی

از یه جایی به بعد

دیگه دنبال خوشبختی نمیگردی !

فقط دلت میخواد دیگه اذیت نشی !

از یک جایی به بعد دیگه برایت مهم نیست

موهایت بلند باشه یا کوتاه

از یه جایی به بعد

فقط می خوای دیگه اذیت نشی

از یه جایی به بعد
دیگه خسته می شی از هر چی که هست و یک چیزی که نیست ...
دلت از عالم و آدم پُر می شه و هیچ کس نمی تونه آرومت کنه .
جلوی روت عمری که باید بیهوده سپری بشه و پشت سرت گذشته ای که همیشه درگیر شی و ولت نمی کنه و این وسط به کسایی ضربه می زنی که نزدیکتن ولی نمیتونی کاری بکنی ...
دیگه کم کم خودتو فراموش می کنی زندگی برات زندان میشه و هر چقدر که زمان می گذره بدتر و بدتر میشه .

از يه جایی به بعد وقتی شرایط بد باشه و مقصر هم نباشی؛مقصری...
از ی جایی به بعد وقتی جيبت پول نباشه هيچي حسابت نمیکنن...
از ی جایی به بعد کسی که تو رو خدای خودش ميدونه،زیر پاهاش لهت میکنه...
از ی جایی به بعد میشینی و فقط فکر میکنی که چرا عوض شده و هيچوقت به جوابی نمیرسی...
از ی جایی به بعد شک میکنی به رفتارت؛ که چی کم گذاشتی و کجا کم گذاشتی که مقصر بودی و باز؛به جوابی نمیرسی...
از ی جایی به بعد بغض میکنی؛نگه میداری؛قرمز میشی؛میشکنی و باز آروم گریه میکنی....
مرد که گریه نمیکنه چه قدیمی شده؛این روز ها ميگويند گریه کن تا خالی شوی...
از ی جایی به بعد زندگیت به عوضی ترین شکل ممکن داغونه و تو هنوز امید به خدا داری...هه...

از ی جایی به بعد میشکنی بارها و بارها؛پیش غریبه و آشنا؛پیش خودت و خودش...و محکومی به دم نزدن....
از ی جایی به بعد بارها صدات میکنن و با تکون دادنت میفهمی صدات کردن....
از ی جایی به بعد به قلبت نگاه میکنی؛درشو میبنده ؛به عقلت نگاه میکنی،درشو میبنده ؛و تو تنهایی...و تو از خودت تنهایی...
از ی جایی به بعد از خودت میپرسی مرگ چيه؟...
از ی جایی به بعد تنهایی و تنهایی و تنهایی و تنها....
از ی جایی به بعد نميتونی دست از نوشتن بکشی
از ی جایی به بعد دلت ميخواد بری سر خاک پدرت و از همه گله کنی.....
از ی جایی به بعد عادت میکنی به دور شدن از همه...
از ی جایی به بعد دوباره بلند میشی
از ی جایی به بعد میری دوباره توی راهی که هدفت مهمه...
از ی جایی به بعد تنهایی میری راهتو...
از ی جایی به بعد مینویسی از ی جایی به بعد.........