عکس نوشته گله ای ندارم
گله ای ندارم ، من و فاصله ها همزادیم ، گاهی از دور تو را خواب ببینم کافیست ، گالری عکس نوشته ، متن یا شعر نوشته هایی با موضوع گله ای ندارم ، در واقع یک قانع بودن و مظلومیت فرد را در برابر سختی ها و یا مشکلات زندگی نشان میدهد ، در ادامه ی این مطلب میتوانید تصاویر کامل تری را مشاهده بفرمایید.
از جور زمانه گله ای نیست
با این همه غم حوصله ای نیست
از شکوه بیهوده چه حاصل
جز عشق توام مسئله ای نیست
ای یار بیا فاصله بردار
بین دل ما فاصله ای نیست
من خانه خرابی به جهانم
بر سقف دلم چلچله ای نیست
جز وصل توام نیست مرادی
در دل به جز این مشغله ای نیست
غروب ِ خورشید منُ باز، یاد ِ غم ِ تو میندازه!
بیا و به من نگو که عمر ِ این حس درازه!
تو نبودت مثل ِ درده برای ِ تنهاییام!
آغوشت یه سنگره! پناه ِ شرمندگیام!
واسه از نو دیدنت شوقی دوباره دارم!
تو آسمون ِ قلبم انگار ستاره دارم!
ستارهء شب های من! ازت گله ندارم!
فقط تو دوری از منُ سر تا پا بیقرارم!
کلاف ِ سرنوشتم! جهنم و بهشتم!
بدون ِ تو حس میکنم مُرده دیگه سِرِشتم!
اگه خواستی بگیر از من نگاتو
اگه خواستی جدا کن رد پاتو
اگه خواستی بگیر دستاتو از من
اگه خواستی سکوت منو بشکن
"ازت گله ندارم دیگه،اما
غرور دل بی تابمو نشکن"
ببین به روزگارم چی آوردی
ببین ازم چی مونده که نبردی
یادت میاد چقدر ساده وآسون
واسه عاشقیمون قسم میخوردی
چی موند از اون همه قول و قرارا؟
به فردا نرسوندی دل مارا
پر از وسوسه ای اما ندارم
تو دنیا چیزی جز لطف خدارا
خدایا،زبان گله ندارم
ولی ناچارم از مردم بنالم
از مردمی که دم از مردانگی می زنند
ولی در کم ترین فرصت
برای بالا رفتن
از پله هایی بالا می روند که سرهای بریده و دل های شکسته ی دیگران را در بر گرفته
در این شهر غربت
قلبم بی صدا شکست
صبرم دگر تموم شده
تا کی بی کسی،تا کی بی اشنایی
خدایا
امید به روزی دارم قبول کنی دعایم
تا هیچ غریب نماند در این سرای عالم
دنیا خوبه که صبوری
حرف آدمارو به دل نمیگیری
سرتو بالا بگیر ازت گله ندارم
درسته غصه دارم
ولی از تو شکایتی ندارم
گله ندارم از تو دلگیرم از خود
از قلبم که به تو دل بست
دلگیرم از خود دلگیرم از چشمانم
که به تو زل زد دلگیرم از دستانم
که دستان تو را لمس کرد
دلگیرم از لب هایم
که زخم های تو را بوسید
گله ندارم از تو دلگیرم از خود
دلگیرم از مشامی که تو را بویید
گله ندارم از تو دلگیرم از خود
دلگیرم از قلبم که عاشقت بود
که خدایش بودی که تمامش بودی
که رهایش کردی که تمامش کردی
تنها ارزوی من این است
که تنها باشم در زیر باران
دلم از دست دنیا خون است
هر چه کشیدم بوده از یاران
من ز دشمنان گله ندارم
دلم یه دنیا آه و ناله دارد
از دست یاران میخوام ببارم
آخه این دنیا وفا ندارد
تنها نشسته ام خیره به در
تا ببینم یکی از یاران میاید
اینجا هوای گریه میزند به سر
مگر یار من دلی ندارد؟
ولی باز میگویم غصه نخور
گر نمیخواهد بیاید پس نیاید
تو بمان و پاییز و برگ های خشک
گله ای نیست
من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را
خوب ببینم کافیست
گردآورنده توپ تاپ