عکس نوشته من از فکر تو بیدارم
عکس نوشته من از فکر تو بیدارم ، به وضوع میتواند در مورد یک انسان عاشق و دل باخته صحبت کند ، و عشق تا مراحلی پیش رفته است که معشوق حتی نمی تواند شب خواب راحتی داشته باشد و مدام در فکر و خیال به سر ببرد ، عکس پروفایل ها متن و شعر های کاملتر این موضوع را در ادامه ببینید.
کابوس رفتنت ،خواب را
از چشمانم گرفت
و من سالهاست ،
بیدارم ، با چشمانی بسته
زندگی در نظر وصف خودم زندان است
میله هایش همه از جنس فریب
زندگی زیباست در آن طرفه میله ی سرد
همه ی رشد و کمال در قدمی پنهان است
ولی این میله ی افکاره فریبکاره حسود، مانع از این قدم است
در دل سردیه زندان اگر بیدارم
همه از نور گذر کرده ی آن پنجره است
پنجره رو به گل و بیشه ی عشق باز شده
نور آن پرتوی عشق است که با این دله کز کرده ی ما یار شده
بیدارم
دلم در خانه ی مادر پشت پنجره جا مانده
خیره به بنفشه های باغچه
و منتظر صبح
خوابم یا بیدارم تو با منی با من
نزدیک تر از پیرهن
باور کنم یا نه ، هرم نفس هاتو
ایثار تن سوز نجیب دستاتو
خوابم یا بیدارم ؟
لمس تنت خواب نیست
این روشنی از توست
بگو از آفتاب نیست بگو که بیدارم
بگو که رؤیا نیست بگو که بعد از این
جدایی با ما نیست اگه این فقط یه خوابه
تا ابد بذار بخوابم بذار آفتاب شم و تو خواب
شبا بی تاب و بیدارم تو ارومی تو در خوابی
شبم تاریک و خاموشم تو خورشیدی که می تابی
یخم سردم زمستونم تو گرمای تابستونی
کویرم خشک و لب تشنه تو سبزی سبزتو بارونی
منم بی پر وبال خسته تو اما اوج پروازی
منم شعر فراموشی تویی که نغمه پردازی
منم محتاج یک اواز به فکر لحظه ی پرواز
که با تو همسفر باشم با تو هم ساز و هم اواز
بساز با من نترس ازمن نترس از سردیه دستام
بخون با من بگو با من که با تو راهیه فردام
به من معنی بده باعشق منو با عشق احیا کن
رو به زندون تنهایی درو پنجره ای وا کن
به این دنیای بی رنگم بزن نقشی بده رنگی
که دلگیرم و افسرده از این دنیای بی رنگی
بیدارم ، با یاد تو می خوابم
عشق را سرتاسر از جام تو میدانم
رنگ سخنم سرد است
گرما را از تو می خواهم
حرارت بدنم گرم است
سردی تب زا را از تو می دانم
بی تو بودن سراسر غم است
با تو بودن برایم یک باور است
باورم را مشکن آخر با این سردی ات
مگذار بمیرم آخر با این رندی ات
آخر من با یاد تو می خوابم .
بیدارم کن
از این خواب زمستانی ...
از این دلمردگیه دیرینه ..
تو بیدارم کن ٬
از این تنهایی ... این خاموشی !!
من که بیدارم ، از جدایی توست
تو چرا یه نیمه شب بیدار ؟؟
تموم شهر خوابیدن
من از فکر تو بیدارم
بیدارمو مینویسم تا سحر
بی خواب شده ام اما پرثمر
خواب نفوذ نکرده به چشمانم
بیدارم چه میخواهی تواز جانم ؟
به یاد چه کسی بیدار مانده ام
زمان کوتاه و من جا مانده ام
قهوه ای داغ میخواهم اسپرسو
فـردا را دیدم در نصـف صبــح
سردمه و حواس 5گانم فعال
پتورومیکشم رو خودم اینم چندمین بار
مات و مبهوتم ، قلم منتظر
غم و غصـه دلم وانگه شـد منفجر
یک چشمم بازه و شب دراز
چراغ می تابه هنوزم به تراس
تا آنجا که توان دارم خواهم نوشت
از فرطت و نقش و نگار و سرنوشت
قلم خواهد لرزید از سرنوشت
بازهم باید تاریخ را از سرنوشت؟
بیدارم، آری.
اما نگاه ام امروز
بر سنگ مزاری بود
که لیلی سفارش داده بود
تا با دست خود بر گورم بکارد.
به او به گوئید
سنگ را من بر مزارت خواهم کاشت
با یک چشمِ گریان
با یک چشمِ خندان
تا همه گان ببینید
"جنازه ات را مجنون به خاک سپرد"
بعد زمستان سخت تا سپیده دمان بیدارم،
تا آنانکه در خوابند،
آنهای که در رویایشان
تصویر زیبای تورا
بر بوم خیالشان میکشند
"مرغ حق" شاهد این ماجراست
من صدای گریه همدم
کاکتوس را میشنوم!
در حریر بلند، مخمل شب
آری من بیدارم. پیوند استواری
خاک،آب،ریشه سرو ستودنیست
-آری من بیدارم تا طلوع تورا بینم
بی شک تو یاس گونه دیگری عجیبی...
تهیه کننده: توپ تاپ
