عکس نوشته در مورد سخت بودن
عکس نوشته سخت بود ، در این مطلب از سایت توپ تاپ بصورت یک آلبوم زیبا و مفهومی تهیه شده است ، تصاویر شعر و متن هایی که با مضمون سخت بودن ارسال میشوند عموما در مورد افرادی صحبت میکند که به دلایل مختلفی کار سختی را پشت سر گذاشتن و در زندگی و مخصوصا برای بعضی از موارد عاطفی بی حوصله و گوشه گیر هستند...
غریب و ساکت و تنها! چه سخت میگذرد!
من و سکوت غزلها! چه سخت میگذرد!
برای دیدن من شرط میکنی این که:
قرار آخرت! اما چه سخت میگذرد!
سکوت میشوم آنقدر، بعد میشکنم
ببین شکستن من را چه سخت میگذرد!
غروب لحظه تلخی برای دیدار است
نیامدی! فردا؟! ... چه سخت میگذرد!
هوای چشم من اینجا همیشه بارانی است
هوای چشم تو آنجا؟! ... چه سخت میگذرد!
اینجا که نشسته ام
نه آسمانش برای من است
نه زمینش
نه حتی همخوانی کلاغها
دلم هوای رفتن می کند
سایه ام برای تو
زیر آن خاطره ها داشتم
بدرقه ام می کنی؟
تا آنسوی مه
می لرزم در نیمه ی مرداد
بی تو سخت بود ، اینجا
باز از چشمهایم خواندی
سخت بود و سخت می گذرد روز گار من
رفت از تنم توان و زدست اختیار من
از چشم دل بسان قطره اشکی فتاده ام
چشمی نمانده تا که شود چشم انتظار من
شبها که خواب نیاید به چشم تر
هستند ستارگان فلک در شمار من
عشقت فکند شعله جان سوز و رفت
مرهم نداد به این دل پر زخمدار من
می گذرد همچون ابر این عمر می گذرد
با خوبی و بدی روز ما می گذرد
ثانیه ها چون باد می گذرد
دلم پراندوه است ولحظه ها در پی غم می گذرد
درسکوت وتنها ،چه سخت می گذرد بر من
روزگاری به نام عمر ...
سخت می گذرد، روزها.
روزهایی که خمیازه می کِشند،
و جا خوش کرده اند.و من
در جاده ای که رفته ای ، مانده ام و
هنوز شمارشم ادامه دارد.
چه سخت می گذرد روزگار
چه آسان میگذرد عمر
نشانی از جوانی نمانده
تنها نفسی می آید
سردو خموش
لحظه ها می روند
بی هیچ بهانه ای
عمر شکسته می شود
شکسته در زمان
گله ای ندارم
میگذرد ایام......
سخت بود فراموش کردن که با او
همه چیز و همه کس را فراموش می کردم ...
سخت بود باور اینکه دیگه نیست پیشمو رفت زود ...
سالهاي سكوت
سالهاي مه آلوده
روزهاي سرد انتظار
چه سخت مي گذرد
قامت بلندت افسونم مي كند
گيسوان پريشانت
آرزوهاي دور مرا بخاطر مي آورد
دلدادگي ام همه از درد بود
دلبري ات همه از ترديد
گاه فكر مي كنم روز ديدار
از كدام شاخسار شكوفه اي هديه ات كنم
كه تصوير عميق ترين دلتنگي ها باشد
به راستي كدام نغمه آواز شيفتگي است
روز ديدار هزار كبوتر سپيد
برآسمان خواهم كرد ودر تماشاي پروازشان
خواهم گريست
می خواهم عاشقت شوم ، عاشق سینه چاک تو
می خواهم صاحبش شوم ، صاحب قلب پاک تو
می خواهم مجنون شوم و تو هم شوی لیلی من
چون مجنون زیر قدم هایت شوم خاک پای تو
خنده هایت دلربا ، چهره ات همچو ماه ده و چهار
من فدای خنده ها و آن چهره ی زیبای تو
چه سخت بود بر من لحظه های دوری از تو
چه زود می شوم دلتنگ ان قامت رعنای تو
بار اول که دیدمت یادش بخیر ای نازنین
خدا داند که مرا کشت ان دو چشم سیاه تو
در سفر عشق گویند دلی چو شیر بایدت باشد
دل ، شیر گشت از عشق ، تا رسد به منتهای راه تو
روزهایش تاریک است سخت می گذرد
آرزوهایش را در دست گرفته
با لبهای نازک خشکیده خدای را می خواند
بی قرار چشم به چراغ "قرمز "
زندگی دوخته عرض خیابان ناامیدی را
نفس زنان و بی قرار می پیماید
تهیه کننده: توپ تاپ