عکس نوشته میدونی دلم برات هلاکه
میدونی دلم برات هلاکه ، عشقم واسه تو یه عشق پاکه ، آلبوم عکس نوشته های مهیج ، عاشقانه و جذاب این مطلب از توپ تاپ اختصاص دارد به یک عبارت کوتاه و خواستنی با مضمون میدونی دلم برات هلاکه ! که بیشتر اوقات از این جمله در زمان های دلتنگی از یار و معشوق استفاده می شود میتوانید متن ها و عکس های کامل همین موضوع را در ادامه بصورت کامل شاهد باشید...
خودت میدونی
می دونی هلاکتم
عاشق سینه چاکتم
می دونی که عمریه
در تب التماستم
خودت می دونی عزیزی
همینه که می گریزی
بذار همه بدونن عاشقم
اسیر و فدای عشقم من
با تو مستم تو رو می پرستم
با تو مستم تو رو می پرستم
عزیزم با منی همیشه
واسه من هیچ کی تو نمیشه
می دونی دوست دارم قدر یه دنیا
قدر اون ستاره های آسمون ها
پا به پای تو میام هر جا که باشی
ببرم با خود به شهر آرزوها
می دونی دوست دارم قدر یه دنیا
قدر اون ستاره های آسمون ها
پا به پای تو میام هر جا که باشی
ببرم با خود به شهر آرزوها
بمون و بمونم تو ای آروم جونم
اسم قشنگت شده ورد زبونم
می دونی هلاکتم
دلم میگیره از غمت ........ میمیرم از نبودنت !
حتی حسودی میکنم.........دسته خدام سپردنت !
حتی حسودی میکنم......به اون گلایه ِ پیرهنت!
که داره ریشه میزنه.....از عطر ِخوشویه ِ تنت!
کفری و غیرتی میشم....شونه بیاد رویه سرت !
هیچکی نداره حقه این......ببوسه موهایه ترت !
حیفه نداری تو خبر...چی میگذره دور و برت !
می بینی آتیشه دلم..............اگه ببیفته گذرت !
هلاکتم بی خبری !.......سایه شدم پشته سرت !
شدم هواداره تو من......مهره ی زخمه نظرت !
خدا خدا خدا کنم............ بیفته مهرم به دلت !
خدا نسازه مثل مو........ بیفتم از رویه سرت!
هلاکم ساز گر بر خاطرت باری ز من باشد که باشم من که بار خاطر یاری ز من باشد
گذاریدم همانجایی که میرم بر مداریدم نمیخواهم که بر دوش کسی باری ز من باشد
حلالی خواستم از جمله یاران قاتل من کو که خواهم عذر او گر گاهش آزاری ز من باشد
ز اشک ناامیدی برد مژگان آب و میترسم که ناگه بر سر راه کسی خاری ز من باشد
به کویش گر ندارم صوت عشرت غم مخور وحشی مرا این بس که آنجا نالهی زاری ز من باشد
نگران این نباش که دیگران رو از دست میدی
نگران این باش خودتو از دست بدی
وقتی داری برای داشتن دیگران
هلاک میشی !
و از غصه هلاکم من
منم اینبار آهسته
کمی آرام تر جانا
نشاید اینچنین سختی
ز خشم و کینه این ما را
تمامم درد هجران است
وجودم داغدار عشق
و فکرم بی سر و سامان
میانه اینهمه نا جنس
نکن اجرم تو بی مهری
مگریان چشم هایم را
که سر مست از حضور تو
نمی دانم سر و پا را
دادمان سعی بر زده ای در هلاک من
ای من فدای بر زدن دامنت شوم
هلاکم کرد
مرا در خودعروجت
وچندین سال پی در پی
مرا کردست به این پیله گرفتارم
دگر سودای پرواز هم
نمی زاید به افکارم
هلاکم کرد در این پیله
در این زندان پر حیله
زبس در پشت این زندان
نگاهم خیره بر در ماند
بپوسیدست درونم را
چو کرمی بسته در پیله
که پروازش محالین آرزو گشته
بیا ای باد صبحگاهی
مرا از شب رهایی ده
که می سوزد تنم در تب
در این تن پوش تنهایی
با ناز نگاه خود هلاکم کردی
از خاطره ات مرا تو پاکم کردی
این رسم وفا نبود رفتم از یاد
در عشق شهید بی پلاکم کردی
تهیه کننده: توپ تاپ