عکس نوشته در مورد حسرت گذشته
عکس نوشته در مورد حسرت خوردن ، شامل تصاویر و متن های زیبا است که در مورد برخی از ناراحتی ها و یا ناامیدی ها و حسرت های گذشته صحبت میکند ، ممکن است برای شما نیز تا به حال پیش آمده باشد که در بعضی از روز ها خود را بخاطر دلایلی به روزهای گذشته حسرت خورده باشید ! در این مطلب از توپ تاپ گلچینی از همین تصاویر پروفایلی با مضمون (حسرت) تهیه شده است.
حسرت خوردن و یا پدید آمدن برخی از احساسات ناخوشایند که می تواند آدمی را به چندین سال گذشته ببرد و در آن حال و هوا غرق کند ، موضوعی است که شاید هر کسی برای یکبار هم که شده در زندگی تجربه کند ، به طور مثال درمواردی همچون عشق ، زندگی ، جوانی ، پول و یا مال دنیا ، گذشته و ...طعم حسرت را چشیده باشد ! در این بخش از توپ تاپ عکس نوشته هایی با موضوع حسرت مناسب برای عکس پروفایل و عکس استوری گردآوری شده است.
حسرت نخور بر آنچه گذشت
نخور حسرت برای مال دنیا
حسرت نخوریم
***************
***************
***************
***************
***************
***************
***************
حسرت در حصار بود
زیبایی در کمال
ابر به درگاه توقیف اما
آسمان بارانی
چه مردود کرد طلوع را؟
غروب گذشت اما
طلوع نیامد
اندیشه خاکستر شد
طلوع محو تر از خاکستر
گفت:
قدر این شب ها را بدان
خوشبخت هستیم
و تو ز بند هایی آزاد
و آسودگی مطلق
معصومانه گفتم:
قرار است وضع ازین بد تر شود
و درد ها افزون تر؟؟؟
حسرت همان دقایق را دارم
حسرت آغوش امن مادرم
سادگی هایی که بود دور و برم
حسرت نادانی پر آگهی
کودکی و کودکی و کودکی
آنکه در زندگی اش در پی ات ای یار دوید
روز و شب حسرت بوسیدن چشم تو کشید
این دلم بود که یک روز زتو خنده ندید
تا که بیگانه شد و عاقبت از عشق برید.
سراب نیمروز در حال محو شدن است
رختی از گور نمناک
به اجبار می خواهد بر تنش نشیند
حسرت می خورد به این پروانه ها
که دنیا را بیشتر از او دیدند
حسرت می خورد به این الاله ها
که دنیا را بهتر از او شناختند
حسرت می خورد به این ماهیها
که زلال اب را با لذت لمس کردند
اشک می ریزد بر این نفس ها
که اکسیژن خفه فرو بلعید
اشک می ریزد بر لبخند ماسیده
که زیب رخساره غمینش بود
اشک می ریزد بر نابینایی اش
شعری خواهم سرایید
به نرمی ارتفاع سبز باران
به لطافت دستانت
هوای دل من ندارد هیچ رنگی ز گذشته
لالایی نمی گوید برایم آن نگاه مهربانت چون گذشته
آغازی دوباره سر ده
دل من مرد در حسرت عطر گذشته
در حسرت وفای تو من ایستاده ام،
گرفته ام کناره ز ما و من،
میشود افزون لیک هر لحظه حسرتم،
ای کاش بودم گونی به بیابانی،
آواره ای ،قلندری،سرگردانی!
نشسته ام اکنون،پشتم به سنگ غم،
مسدود گشته دریچه های دلم،
نمی آید دیگر نور.
تو گویی به خوابند روشنایی ها.
پس کجا شد طبیب علّتهای من؟
و گویی طبیب هم در خواب است.
در حسرت وفای تو من ایستاده ام،
گاهی حسرت میخورم
پیرمردی را که هر روز عصر
در خلوت کیوسک کوچک نگهبانی
به لبخندی دم میکند
چای کیسه ای اش را !
و کابوس نمی بیند
دختری را با طعم بنفش !!!
حسرت یعنی نداشتن چشمان تو،
حسرت یعنی نرسیدن به دستای تو،
حسرت یعنی هر لحظه خواستن تو،
حسرت یعنی
بهار ِحسرت ، عید ِعزا از سر
از کفش تو چکیده خون ِ یه قلب پرپر
باز از پشت رفاقت رد میشه سایه ی خنجر
قبض روح من توی تابوت ِخاطرات دربه در
دوباره غارت احساس ، دوباره تاراج دل
سهم من گریه شب و دلتنگی بی حاصل
!شروع یه عذاب نو ، سال ما سال دروغگو
چرا مث یه ننگه عشقبازی ِدستای ِ من و تو !؟
روزای بریدن از همه از هر جهت و هر سو
سرگذشت نسل من و تو، دشنه ای در آهو
باز طلوع بی وقفه شک ، وقت اما و اگر
گذشتنت به مُردن و نبودنم سر به سر
تکرار تلخ نبایدها ، تکرار مرگ انگیزه
وقتشه از چشم سفید ابراهم خون بریزه
فصل اشک و آینه شکن ، فصل ِانقراض وفا
عذاب نسل ما ، رقص ِسرخ ِ حرمت شکنا
آغاز یه دنیا غم و دلتنگی تسلیت نه تبریک
وقتی که من و تو از هم این همه دوریم و تاریک
صدا ، صدای وحشت
اشک ِ قناری عادت
ترانه بی حواس ُ
آینه بی سخاوت
منزل هر عاشق است
زندان و کوچ و فریاد
سرود ِ نا امیدی
هست همیشه در یاد
وقت قصاص ِ قصه
شکنجه اسطوره شد
هنگامه ی دغدغه
مهلکه دلشوره شد
صدا ، صدای خاموش
از یاد ِ ما فراموش
سکوت ِ پر بهانه
حسرت ِ بوسه ، آغوش ...
تهیه کننده: توپ تاپ
حسرت کلمه تلخی که همه زندگیم با اون گذشت تلخ تر از همه چی اینه که تو زندگیت حسرت کوچک ترین چیز ها رو بخوری حتی حتی خوردن یه غذای خوشمزه یا خوراکی که دلت میخواد حسرت اون چیزی نیست که شما میگین حسرت یعنی فقر نداری یعنی شب گشنه خوابیدن
سلام چرا دیگه تو قسمت تعبیر خواب جواب نمیدین؟ اگه واقعا میتونید زکات علمتونو بدید چه اشکالی داره