برنگرد ، فقط برگردان آرامشی که از شب هایم برده ای ! عکس نوشته های غمگین زیبا و عاشقانه ی این مطلب از توپ تاپ در مورد رفتن همیشگی معشوق صحبت میکند ، که عاشق با کنایه به او می گوید برنگرد دیگه برنگرد چون نه شوقی برایم مانده و نه دیگه ذوق دیدارت را دارم ! برای دیدن سایر تصاویر و شعر نوشته ها در ادامه ی پست همراهمان باشید...

تو نیستی و پاییز
از چشمهای مرد عاشقی
شروع شده است که
تمام درختان را گریسته است در سوگ رفتنت؛
برنگرد که برنمیگردی تو هیچوقت
نمیخواهمم داشته باشمت،نترس
فقط بیا کمی در خزان خواسته هام قدم بزن
تا ببینمت؛ دلم برای راه رفتنت تنگ شده است...

آسمونی...
روز رفتن دیگه دستامً نگیر
برنگرد٬ نگاه نکن به گریه هام٬
زل نزن به هق هق تلخ صدام٬
برو نذار دل دوباره هوای چشمات بزنه به سرشً...
صدات کنه.

از من گذشت و رفت آن روزهای سرد
دیگر چه مانده است ؟ماییم و مشت درد
ویران نشسته ام در پشت سنگرم
تن خسته از خودم تن خسته از نبرد
سرباز بوده ام چون کوه پشت تو
فرقی نمی کند زن با سپاه مرد
از دوش من دلم باری که برنداشت
بر زخم های من هر شب اضافه کرد
هرچند با خودم تکرار می کنم
تکرار می کنم بی عشق برنگرد

بر نگرد،برنگرد که چشمانم تلألو نگاهت را دوست دارد
آن دور دست ها کسی است که میشناسد نگاهی را
و لبخند میزند و میگوید:دیوانه ای
تفکرم را می بیند که در جستجوی افکار اوست
من کند ترین آدم روی زمین هستم
میدانی چند سال است که روی چشمانت کار میکنم
باید پنجره ای را باز کنم
شاید که باد نفس های تو را به گوش من برساند.

ماه من بی آنکه آغوشی بخواهی برنگرد
دستِ خالی بی قرارِ تکیه گاهی برنگرد
دل به دریا می زنی با قایق سهرابی ات
سمت ساحل ، لحظه ای بی صید ِ ماهی برنگرد
هر چه سنگین باشی از غم سمت خلق ِ تنگ خود
با کبوتر های چاهی مثل ِآهی برنگرد
عشق چشم اندازه دردِ بی پرو بالی ِ ماست
بال و پر داری به لانه گاه گاهی برنگرد
آسمان هرجا که باشی بی تو حالش خوب نیست !
مثل سنگی دست دیوانه به چاهی برنگرد
تا دلت تردید دارد بوسه بر باران نزن
در شبی تیره به چشم بی پناهی برنگرد
کوه را بر باد خواهد داد احساسات ِ تو
رحم کن طوفان ِ سرخوش ، سمت ِ کاهی برنگرد

برنگرد
اون حرفات چه کارها که با من نکرد
هر جا میخوای بری،برو،دیگه برنگرد
با تمام سادگیام خودم رو تنها میکنم
برو بزرگ شدن یاد بگیر،دیگه برنگرد
تنها امیدمن خلوتیست که با خدا دارم
خلوتت رابا غیرمن پرکن،دیگه برنگرد
عمریست از خودم طلب خدا را دارم
منو رهاکن به حال خودم،دیگه برنگرد
احساسم را قلم میکنم ،ترانه میسازم
فاصله هاست بین من وتو،دیگه برنگرد
نه ادب داری نه شرمی که باید داشتی
جنس خودت رو پیدا کن، دیگه برنگرد
خواستم که رو دوشت بزارم خستگیمو
خواستنت اشتباه بود، برو،دیگه برنگرد

خودت می دانی چه تنهایم
در این نم نمک مه آلود زمان
قدم هایم کند می شود
دلم می لرزد
روزهای ممتد نمی کند کنجکاوم
تو همان شبنم صبحگاهی پلک های منی
تو همان سوزش چندساله ی زخم های منی
برنگرد
خواهشانه میکنمت خواهش،برنگرد
مسیر دنیایم تنهایی خوش تر است
بلور دلم به تازگی جان گرفته است
برنگرد

برو زخانه ام،برو،دوباره برنگرد
در این میانه هی مکش ،زسینه آه سرد
اجازه می دهی به من ،که از توبگذرم
وحس تازه ی تورا بنــــا کنم زدرد؟
عزیزکم، غزل به من، همیشه طعنه زد
به اوج رفت وبر من ودل اعتنا نکرد!
میان بغض خسته ام،مچاله شد صدا
بخواب شعر طاقتم نگو تو از نبرد!
گره شده به دفترم نـــگاه اشک تو
تمام شعرهای من گرفته رنـــگ زرد
بنا نشد ،خدا خدا ،کنی وبــگذری!!
بیا به پای قصه ام بشین مثال مرد

ای پونه زار عاطفه ام سهم روی تو
از پا بریده عاطفه بی آرزوی تو
از حد گذشته حد غمم، هم کلام من!
الا فرو کشد تب من، روبروی تو
اینجا هوای شرجی ِ ... من بو نمی کشم!
حتی نفس نمی کشم الا به بوی تو
پایم جنوب و/ دست و دلم سمت مشرقت
خورشید خاطره! افتاده ام به سوی تو
باید تمام خاک تو را زیر و رو کنم
ردی شبیه رد تو با جستجوی تو
بالی به عاشقانه ی ... هم گریه! برنگرد!
ای پونه زار عاطفه ام سهم روی تو

برو شکستی قلبمو، تو این خرابه برنگرد
کاری که کردی با دلم غریبه هم باهام نکرد
دلم یه کاسه خون شده برو بزار چیزی نگم
دردی که مونده رو دلم آخه برم به کی بگم؟
به اون همه قول و قرار نشد یه بار عمل کنی
چرا باید به جای من غریبه رو بغل کنی؟؟؟؟
تموم قاب قلب من از عطر پیرهنت پره
یه عکس تار و کاغذی به درد من نمی خوره
دستای سرد و یخ زدم می لرزن و دلواپسن
می خوام تو رو بغل کنم دستام بهت نمی رسن

ترکم کن برودیگه اینجا برنگرد
ترکم کن دیگه قلبم ازتوتوبه کرد
ترکم کن بروازمن نگیرسراغ
ترکم کن منوبااین همه اشتیاق
ترکم کن من دیگه عاشق نمیمونم
دیگه باتو نمیتونم دیگه باتونمیخونم بسه
دیگه دل بستن به تویه گناهه یه اشتباه
برواسممونیارای رفیقه نمیه راه بسه
ترکم کن بروازنگات سیرم
ترکم کن دیگه ازتودلگیرم
ترکم کن ای شبای کابوسم
ترکم کن ای خیال فانوسم
ترکم کن من دیگه عاشق نمیمونم
دیگه باتو نمیتونم دیگه باتونمیخونم بسه
دیگه دل بستن به تویه گناهه یه اشتباه
برواسممونیارای رفیقه نمیه راه بسه

برنگرد
روزهايي كه نبودي
ترديد نكردم به تنهاييم
بيهوده تلاش ميكني
با قرآن,انجيل,تورات هم نمي پذيرمت
مردمان دل من سالهاست, عشق نميخرند
كالاي حراجيت را به بازار ديگري ببر..

تهیه کننده: توپ تاپ