اتنا احمدیsays:

باسلام خواب دیدم لقمه نون وخیارو گوجه دارم .البته دقیقا یادم نیست که خوردم یانه ولی انگار حوردم .بعد رفتم اتاق بغلی دیدم مادربزرگم که فوت شده باخاله هام مشغول خوردن برنج بودن بمن گفتن بخور گفتم من ته دیگ میخوام .کنار قابلمه خیلی برنج کمی چسبیده بود که ته دیگ سفید بود من اون وکندم بادست برداشتمش .ازخواب پریدم.واینکه مدیرعزیز من خیلی وهرشب خواب میبینم.وبیشترخوابهام حول محور مسائلی است که روز در موردشون صحبت میکنم

سوداsays:

سلام. من خواب دیدم با مادرم سر سفره ای نشستیم که جلو ما برنج و مرغ پخته زیادی هست و من بصورت لقمه تکه های مرغ از بشقاب خودم به مادرم میدادم اما مادرم میگفت خودت باید بخوری. ولی با هم خوردیم. ممنونم از تعبیر شما

نسیمsays:

سلام. پدرمو که درحال حاضر بیمار هستند خواب دیدم. در خواب سرحال بودند و رنگ و رویشان بسیار خوب شده بود و مشغول غذا خوردن پشت میز بودند. تعبیرش چیه؟

نسیمsays:

سلام. پدرمو که درحال حاضر بیمار هستند خواب دیدم. در خواب سرحال بودند و رنگ و رویشان بسیار خوب شده بود و مشغول غذا خوردن پشت میز بودند. تعبیرش چیه؟

asays:

سلام دیشب خواب دیدم در منزلی هستم که دو اتاق تودرتو داشت و در هر دو سفره رنگین پهن کرده بودند. از یکی درها می خواستم وارد شم در بسته بود و دوتا از خانم های فامیل پشت در نشسته بودن. از در دیگه وارد شدم. خاله هام و یکی از که ایستاده بود رو دیدم. اون خانم فامیلی که ایستاده بود برام آرزوی خوشبختی با کسی که الان در بیداری دوستش دارم رو میکرد(من خانم هستم). من با خودم میگفتم هنوز که جدی نشده، این اینجوری داره میگه. من فقط ایستاده بودم و به سفره نگاه میکردم

Javadsays:

سلام خواب دیدم که تو خونه ی مادربزرگم بودم رفتم سر یچالشون که تو اتاقی شبیه انباری بود، یه نلبکی از یخچال برداشتم که تو یه غذا بود نفهمیدم چی بود و نشستم غذارو خوردمش...در اناق رو بسته بودم براشون مهمون اومد... خالم اومد درو باز کرد گف یه جا برای سرو صبحانه تو میدان تره بار اجاره کردم که ۸ متره و ار راه روی ورودیش به زور یه نفر رد میشه من گفتم خوبه اگه کم آوردین منم مغازمو جمع میکنم میام کمکتون... ممنون میشم تعبیرش رو بفرمایید. خیلی سایت خوبی دارید.مچکرم

حجت رضاییsays:

خواب دیدم رفتم سر یخچال و دیدم پر از غذاست ولی چون میدونستم کبدم چربه خیلی چیزارو نمیتونم بردارم بنابراین یه تکه نون با خیار و گوجه و پنیر و سبزی برداشتم که کمی کثیف بودن بعد رفتم نزدیک یه فست فودی دیدم دو تا دختر جوون زیبا نشستن و یکیشون پیتزا تعارف کرد و من کفتم اصلا نمیتونم بخورم و دلیلشو نگفتم نمیدونم یادم رفت که بگم یا از رو حجالت نگفتم...بعد میخاستم گوجه خیارو بشورم تو دلم گفتم چقد بدبختم که واسه یه لقمه غذا اینهمه زجر باید بکشم دیدم اون دوتا بهم کمی خندیدن و منم کلا بیخیال خوردن شدم

فریده فریدsays:

با سلام من خواب دیدم میخوام دلمه برگ مو درست کنم مواد اولیه درست کردم ولی برگ مو نداشتم به پدرم گفتم بره بخره و تاکیدم کردم حتما برگاش نازک باشه ممنون میشم تعبیرشو بهم بگید.

sagharsays:

سلام خواب دیدم که دوران مدرسه بود و تو خواب دوباره دبیرستانی شده بودم یه شیر و کیک دستم بود یه پسر بچه اومدخوراکیه رو میخاست بش ندادم گفتم بوفه اونجاست برو خودت بگیر تو خواب هم اعصابم خورد بود ولی هی خودمو توجیح میکردم میشه تعبیرشو بگید سپاس

علی چگینیsays:

ساعت 2 بعدازظهر در روز اخر ماه رمضان که روزه بودم خوابم برد و در خواب دیدم که کنار سفره ای نشسته ام که انگار خونه خودمون بود و جلوی من یک بشقاب پر ازپلو با گوشت و مرغ پخته مخلوطش جلومه و دهنم هم پر بود از پلو پخته نرمی که جلوم بود با گوشت و مرغ پخته که از خواب بیدار شدم ساعت نزدیک سه بود

عسل احدیsays:

سلام خواب دیدم سر میز بزرگی بودیم که پسر عمه ام لقمه ی نون و مرغ به من و مادرم داد تعبیرش چیه لطفا؟

مهرناز ارشادیsays:

مدت ۶ ماهه با همسرم قهریم و همو ندیدیم مامانم دو شب پیش خواب دیده شوهرم برامون یکعالمه قیمه بادمجان با پلو آورده و توی خواب هم خیلی چهره مظلومی داشته و میگفته بازم هست میخوام براتون بیارم دختر خواهرشوهرمم باهش بوده که تو خواب خیلی لاغر و ضعیف بوده

سیماsays:

سلام، پریشب خواب دیدم دارم با زن داداشم صحبت میکنم و سیب میخورم، انگار سیب ها رو هم اون برام آورده بود. دیشب خواب دیدم یه سینی بزرگ پر از غذا برام صبحانه اورده و گذاشت روبروی من. (زن داداشم تازه به کربلا رفته) تعبیرش چیه؟

مهرناز ارشادیsays:

سلام خواب دیدم با شوهرم که الان شش ماهه قهریم توی اتوبوسیم و به من میگه یک خوردنی داری تو کیفت بدی منم‌ بهش یک بیسکوییت ساقه طلایی میدم بعد شب تو خونمون بودیم ۲ تا از دوستاشو دعوت کرده بود بازی کامپیوتری میکردن منم زیاد محل نمیداد میگفت تو اتاقی که ما هستیم نیا

حجت رضاییsays:

با سلام....خواب دیدم نزدیک شب بود و تو خیابون بودم و مقداری ماکارونی تو کف پیاده رو بود و داشتم با یک قاشق چنگال دراز ماکارونی هارو میخوردم

Baharsays:

با سلام و خسته نباشید،دیشب خواب دیدم که همراه برادرم به خانه ی یکی آشناهامون رفتیم،توی خواب اصلا سفره ای که روش غذا باشه رو ندیدم،فقط خواب دیدم که همراه برادرم داریم سفره ی بزرگی به رنگ سبز یا پسته ای را جمع میکنیم،بعد که اون جمع شد من سفره ی سفید رنگ کوچک دیگری که میگفتند برای جمع خانوادگیمان استفاده میکنیم را هم جمع کردم و نشستم با صاحب خانه کمی صحبت کردم...ممنون میشم راهنمایی بفرمایید!؟

مینا شجاعیsays:

خواب دیدم غذایی میخورم در حال خوردن متوجه شدم شاید مونده باشه احساس میکردم شاید ی چیزی مثل مورچه توش باشه ودر حال جویدن انداختمشون بیرون غذا هم ران مرغ بود ممنون از پاسختون

ساراsays:

سلام خواب میدیدم مادرم برام یه ظرف غذای نذری نگه داشته بود که برنج و کباب بود و وقتی رویه ی ظرف رو باز کردم توش انگار مثلا یه چاقوی استیل شیک میوه خوری بود که من تعجب کرده بودم به جای مثلا قاشق چنگال پلاستیکی چاقوی استیل توش بود کنار غذام.

الهامsays:

سلام .خواب دیدم خونه یکی از فامیلا هستیم. دور همی خانم ها بود.دو ردیف سفره چیده بودن بخاطر جمعیت بالا.همه هم حالشون خوب بود و می گفتن و میخندیدن و خاطره تعریف میکردن.داشتن غذا رو میکشیدن که بیارن.من توی بشقاب های قدیمی شروع کردم قیمه خوردن و آنقدر خوشمزه بود که باورم نمی شد.بعد زنداییم سهم قیمش رو داد به من.اما اون یکی از نظر خوشمزگی به پای قبلی نمی رسید.من دو پرس غذا خوردم اما بازم گرسنم بود.تعبیر چیست.ممنون.

ساراsays:

سلام خواب میدیدم که کف اشپزخانه ی خونه ام نشستم و جلوم یه ظرف غذاست که برنج و خورشه و خورشش میدونستم شیرینه و خیلی خوشمزه بود و چندتا قاشق خوردم و دیگه میخواستم منتظر همسرم بشم که بیادو باهم باقیشو بخوریم.

ثریاsays:

سلام من دیروز خواب دیدم ظاهرادرمنزل مادرشوهرم هستیم و اونجاساندویج های فلافل زیادی که ازوسط نصب شده بودوسمبوسه وی طرف دیگه رولت های خامه ای کوچولوبودکه من به شوهرم گفتم من سمبوسه میخورم واونجا مادروپدرخودم روهم دیدم که دوتاشون تنهاروی زمین نشسته بودن وانگارمادرم برای پدرم غذاگزاشته بود وپدرم درحال خوردن بودمیشه تعبیرش روبگیدممنون میشم.

سحر نسبsays:

سلام خواب میدیدم که جلوم یه ظرف خوراک مرغ هست که انگار دوتکه ی بزرگ گوشت مرغ پخته بود و داشتم با چاقو تکه اش میکردم و بعد همسرم که الان جدا زندگی میکنیم بهم زنگ زد و میخواست بیاد دنبالم که جایی بریم و همسرم برعکس حالت الانش انگار از موضوعی خوشحال بود.

زهراsays:

سلام،من خواب دیدم مادرم آمد دنبالم ومنو برد کنار دریا،یه جایی مثل آلاچیق که زیرش آب دریا رد میشد،نشستیم سر سفره ای که پهن بود ومیگفتند این عذایی که جلومان هست عذای بازگشت زائران کربلاست،ویکی از فامیل های ما اصرار زیاد داشت که من حتما غذامو کامل بخورم که دیگه عذای کربلا گیرم نمیاد اما من میگفتم که زائر زیاده وگیرم میاد ومیز وصندلی من طوری بود که من اصلا راحت نبودم غذا را بخورم ولی به اصرار اون شخص ظرف غذامو طوری گذاشتم روی پام که بتونم یکی دوتا قاشق بخورم.(من همیشه خواب میبینم که با اون شخص سر سفره ای هستم که کنار دریا پهن شده)

سپیدهsays:

سلام. وقت بخیر. خواب دیدم. رفتیم رستوران و دوستم غذا سفارش داده. البته اینم بگم دوستم گیاهخواره. بعد غذا رو که آوردن ، غذا رژیمی بود و من نتونستم بخورم. فقط یه کم از فلفل سبزش خوردم. و کنار زدم. گفتم من گیاهخوار نیستم. بعد رفتیم حساب کنیم. من حساب کردم. گفتن غذا ببریم خونه. رفتیم خونه. اونجا دیگه خانوادم بود و باز نمیتونستم غذا بخورم. غذا یدفعه تموم. یا اصلا دستم به غذا نمیرسید. داد میزدم و پرخاشگری میکرد، میگفتم من گرسنه‌ام. با اینکه پول غذا رو دادم چرا بهم غذا نمیدین؟؟ و همه تعجب میکردن.

Reyhoonsays:

سلام .آقایی هست که نسبت به هم بی میل نیستیم ولی هیچ کدوم بخاطره یکسری مشکلات و موانع به طور مشخص و مستقیم چیزی مطرح نکردیم . خواب دیدم این آقا منزلمون اومدن و من سفره یک بار مصرف تمیزی جلوشون پهن کردم و چون آمادگی قبلی نداشتیم غذای حاضری مثل سییب زمینی سرخ کرده و فکر میکنم املت تو سفره بود و مقدار کمی نان لواش که نه کاملا تازه بود نه خشک خشک . او بدون تعارف شروع به لقمه گرفتن و خوردن شد و من برای اینکه نون کم نیاد نخوردم . و متوجه شدم جلوش سرم بازه . بعد یکم فضای خواب تغییر کرد دیدم تو اتاق هستم و ایشون ساکت و بیکار بین اعضای خانواده ام نشستن که صدای مادرم رو شنیدم ازشون پرسید من و دخترم دوجا میخوایم بریم از جمله قم شما هم میای با ما؟ که ایشون گفتن بله من تا قم باهاتون میام که من خیلی خوشحال شدم . بعد از این حرفها پاشدن برن تا برای قرار رفتن دوباره بیان و من از پشت ایشون رو دیدم کمی چاق تر شدن و شلوار مشکی خیلی تمیز با پیراهن مردانه چهارخانه سفید آبی استین کوتاه(تا آرنج) تنشونه . با خوشحالی برگشتم داخل که دیدم خانم سن داری دارن تمام پرز و آشغال های کف منزل رو با شلنگ آب پرفشار میشورن و من تند تند کمک میکردم و کفش های خانواده رو جا بجا میکردم تا خیس نشن . (علاوه بر تعبیر میشه لطف کنید بفرمایید این خواب به عاقبتی برای این ماجرا اشاره ای داره یانه؟)

سایهsays:

با سلام مادرم خواب دیده من زود پز،شیشه ای خریدم و توش غذا میپزم و سفره رنگارنگ و قشنگی هم چیدم با تشکر

مریم منصوریsays:

سلام مامانم اینا تازه از کربلا اومدن من خواب دیدم مادرم سفره ای که واسشون پهن کرده بودمو تو اشپزخونه پهن کرده وروش کلی شیرینی گذاشته تعبیر این خواب چیه ممنون میشم

اوا۳۰says:

سلام وخسته نباشید برمدیر عزیزو گرامی من خواب دیدم یه لقمه دستمه ومادرم در وسط خیابان یه دیگ بزرگ گذاشته در حال درست کردن ماکارانی هست ووقتی ک ابکش کرد ریخت زمین کل خیابان ماکارانی شد و فقط یکمش داخل ابکش ریخت تعبیرش چیست ممنون از شما?

مریمsays:

سلام استاد خسته نباشین.. خواب دیدم شخصی رو ک دوس دارم ی سینی ک توش ی لقمه و ی ظرف ی بار مصرف غذا بود بهم داد اون غذا هم انگار کشک بادمجان بود ولی وقتی ازش خوردم دیدم بجا کشک ماست زده بودن ک ماسته هم خیلی شیرین بود

فرانکsays:

سلام خواب دیدم که جایی هستم و توی کوله پشتیم ی ساندویچ الویه هس که رفتم سراغ کوله پشتیم دیدم ساندویجه نیست فهمیدم ک ی زنه اونو برداشته دزدیده خیلی ناراحت شدم چون واقعا دلم میخواست بعدش خواب دیدم دارم یه پشقاب پر پلو و خورشت قیمه میخورم

الهام بانوsays:

با سلام و وقت بخیر خواب دیدم بابام در حال خوردن مربا و چیز دیگه ایه که یادم رفت چیزی مثل بیسکویت گندمی،داشت با ولع و زیاد میخورد من باهاش دعوا کردم گفتم چه خبره کمتر بذار تو دهنت،یدفعه لقمه از دهنش افتاد ناراحت شد گفت همش تقصیره توئه و رفت،یعنی منظورش این بود از دعواهای تو اینجوری شد،درواقعیت من خیلی سر این مسائل باهاش دعوا میکنم،یجوری تعبیر کارهام در بیداری بود،میشه تعبیر بفرمائید.

بهارsays:

با عرض سلام من اول خواب دیدم تو حیاط خونمونم و به قدری زیبا بود با حوض ابی و درختان سبز که تصمیم گرفتم برم دوربین بیارم عکس بگیرم اما یکدفعه فهمیدم که دارم خواب میبینم و تو خواب بسیار ناراحت شدم و بعد که رفتم داخل خانه دیدم مادرم با کمک خواهرم داشتند غذا میپختند ولی نگران هم بود که کسی ایراد نگیره و انگار وقتی من رسیدم یه مدل از غذا ها تموم شده بود فقط یه مدل مونده بود که لقمه های کوچیک بودن داخلش مواد ریخته بودن روشم پنیر پیتزا اما یکی دوتا خوردم به قدری کوچیک بود که سیرم نکرد گشتم یه لقمه بزرگتر پیدا کردم اما احساس میکنم اونم سیرم نکرد...خیلیم کم نمک بودن...خودمم همش تو خواب عذاب وجدان داشتم که مامانم این همه زحمت کشیده اینارو درست کرده... بعد غذا داشتم با مادرم صحبت میکردم وسط حرفاش متوجه شدم که فراموشی گرفته و تاریخهارو اشتباه میگه.. ممنون میشم تعبیرشو بگید

عبدالکریمsays:

سلام خواب دیدم خونه مادرم هستیم،سر سفره غذا ماکارونی بود جلوی من مادرم یک بشقاب ته دیگ ماکارونی گذاشت از اون ته دیگایی که با نون لواش نازک درست میشه از اونا که ته دیگ نون لواش میذارن چرب و‌خوش رنگ خوش مزه بود خوردمشون بعد یهو یادم افتاد به خانومم ندادم،خانومم هم سر سفره مشغول خوردن بود،و گویا از اینکه بهش تعارف نکردم دلخور بود ولی ب روش نمیاورد و خودشو زده بود به اون درش،یک تکه ته دیگ مونده بود نصفش کردم نصفشو دادم به خانومم،سر سفره منو خانوممو مادرم بودیم زحمت تعبیرشو بکشین

هانیهsays:

با سلام..خواب دیدم..پسر عموم و خانومش که مشهد زندگی میکنن..امدن خونه ما..وسر سفره نشستیم..ما تو یخچال کلی کله پاچه داشتیم.. و انگار مادرمم پخته بود..خانم پسرعموم تو اتاق بود رفتم دیدنش..دیدم داره نماز میخونه..گفت میبینی شوهر من میدونه من کله پاچه دوست ندارم..باز میگه درست کنن..منم گفتم منم دوست ندلشتم ها..ولی جدیدا میخورم..نمیدونمم چرا...بعد یدفعه دیدیم نشستیم سر سفره .ماکارونی میخوریم..فوق العاده خوشمرا بود..من دیس ورداشتم کم مونده بود از اون رشته ها بود..به مامانم گفتم رب کم زدی ولی خیلی خوشمزه است..ته دیس خوردم..ممنون

Lsays:

سلام دیشب خواب دیدم کسی که در بیداری خیلی دوستش دارم به درخواست من رفت و یه پرس قیمه پلو تو ظرف یه بار مصرف دردار گرفت و به من داد. هر دو سوار ماشین بودیم و اون جلو نشسته بود و رانندگی میکرد و من پشت نشسته بودم. من با قاشق استیلی که روش بود یه قاشق خوردم و به این فکر میکردم که سایز ظرف غذایی که سفارش دادم از اونی که فکر میکردم کوچکتره. بعد عشقم گفت که غذاش خیلی خوشمزه اس ولی وقت نکردم بخورم.(غذا رو به سفارش من برای خودش خریده بود ) من گفتم وقتی به مقصد رسیدم بخورش.

Rahasays:

سلام من خواب دیدم مامانم کلی غذا درست کرده ولی توش گوشت نزده من هم دلم غذای گوشتی میخواست رفتم سر یخچال یک غذای گوشتی خوردم تعبیرش چیه؟!

سیماsays:

سلام من خواب دیدم با مادرم رفتیم خونه معلمم مهمونی و اون چندین مدل غذا برامون آورد مرغ و ماهی و برنج و .. و من در حالی که تلویزیون نگاه میکردم کلی غذا خوردم همشو خوردم و کامل سیر شدم و خیلی خوش مزه بودن ، بعدش دیدم خالم تو هال نشسته و کلی نون تافتون دور و برش بود و داشت نون ها رو مرتب میکرد. ممنون میشم تعبیر کنید

نداsays:

سلام خواب دیدم دارم یک ظرف سالاد الویه میخورم بعد همکارم دید داره تموم میشه اومد برش داشت و منم رفتم گوجه پوست کندم و براشون یک سفره جدید پهن کردم ممنونم

بهارsays:

سلام وقتتون بخیر من به اقایی علاقه داشتم که قسمت نشد..چند وقت پیش یکبار خواب دیدم یه شکلات خیلی خوشمزه تووسایلاشون بود و من اونو یواشکی برداشتم و خوردم همش نگران بودم نیاد منو ببینه که دست به وسایلش زدم و یکبارم خواب دیدم یه پیتزا به دستم رسید که گفتن اون برات فرستاده.آیا تعبیر داره خوابم؟

ارزو رحمانیsays:

سلام.من و شوهرم مدت طولانی هس که همدیگرو ندیدیم و دچار مشکلات خانوادگی هستیم خواب دیدم باهم سرسفره نشستیم و برام لقمه درس میکنه من لقمه رو از دستش گرفتم ولی نخوردم تعبیرش چیه

زهراsays:

سلام خواب دیدم رفتیم خونه دوستم تو یه شهر دیگه و نهارو اونجا بودیم و سر سفره نشسته بودیم غذا میخوردیم

علیرضا آذرکیاsays:

سلام خواب دیدم من به همراه چندی از دوستانم با یک فرد گردن کلفت و مافیایی دیدار کردیم و سر میز غذا بودیم که آن فرد ما را به غذا خوردن تعارف کرد و ما هم نشستیم و غذایی مانند گوشت قرمز بود به همراه برنج و از آن تناول کردیم.

M Sadeghisays:

با سلام. شب گذشته قبل از اذان صبح در خواب دیدم سفره ی سفید وبسیار طولانی در منزل ما انداخته شده وتعداد زیادی از خانواده وفامیل و همکاران و... بر سر سفره بودند. ومشغول صرف غذا. انگار برنامه ای در منزل ما بود که بعد از غذا دیدن لباس باشد و در مرحله بعد خواندن دعا. افراد مشغول غذا بودند. در این میان یکی از از همکاران را دیدم که با عجله وحرص مشغول انتخاب لباس بود. در حقیقت خودش را از غذا ودعا محروم کرد. (سفره سفید وطویلی بود) خوابم چه تعبیری میتواند داشته باشد؟ تشکر

فاطمهsays:

سلام من خواب دیدم ماکارانی درست کردم برای مهمان ها وهمه دارن میخورن و تعریف میدن که خوشمزه شده تعبیرش چیه

Masomesays:

سلام عصر بخیر . مادرم خواب دیده من سفره نذری دارم پر از غذا ،اما نمیدونسته چه نذری یا چه غذاهای دقیقا داخل سفره بوده . ممنون از زحماتتون

سیمینsays:

سلام خواب دیدم سر سفره ی غذا تو یه مجلسی بودم هر چی غذا میخوردم سیر نمیشدم طوری که سفره رو جمع کرده بودن فقط من مشغول غذا خوردن بودم آخرشم غذارو کامل نخوردم چون سیر نمیشدم هر چی میخوردم.

asays:

سلام من خواب دیدم سفره ای سفید پهنه اما به نظرم چیزی توش نبود روبه روی من زن عموم و دوتا دختراش بودن و مادربزرگه مرحومم البته تو خواب نمی دونستم فوت شده شیرینی خشک فک می کنم نغری دوتا جلوی همه بود که مادربزرگم اشاره کرد به من یعنی بخورد یکی از شیرینی های من یدونه بادام درختی خیلی بلند داشت تقریبا اندازه یه انگشت بود بزرگیش ممنون میشم اگر تعبیری داره برام تعبیر کنید

دل ارا باتمانيsays:

سلام من خواب ديدم تو به محيط بزرگ انگار كه به يه عده اي از مردم خيرات يا حالت نظري ميدن كه براي كسي ديگه هست هستم و تو كار ها كمك ميكنم و سفره پهن تعدد زيادي نشستن و خلوت ميسه و من سر سفره ميشسنم ولي داخل سفره رو نديدم فقط نستم و يه لقمه ي بزرگ تو دستمه گاز ميزنمو ميخورم انگار كه تو تصورم مادرم لقمه اماده مردن بود و خيلي خوشمزه بود لقمه كتلت بود و همه ي ادماي اونجا نگاهم ميكردن ١نفر به اين چشم كه چطوري اين همه ميخوره يه يكي از دايي هام به اين چشم كه چقد با اشتها ميخوري خوشبحالت و نگاه ميكردن ميگفتم منم لبخند ميزدم و همه حالت اينكه من با استعا ميخورم نگاه ميكردم و ادمايي كه تو فكر اين بود كه اين چقد ميخوره مرد بود و مسن در پشت من نشسته بود و لي من نگاهشو حس ميكردم و داييم روبه رو من من بهش لبخند ميزدم

M Sadeghisays:

با سلام . در خواب دیدم سفره سفید و جمع وجوری پهن است. مادر ،ناپدری ودونفر از همکارانم در سر سفره هستند. برنج پخته وپر روغن وبسیار عالی سر سفره بود ومن خورش خلال پر گوشتی پخته بودم وهنوز سر سفره نبرده بودم. برنج خیلی خوب شده بود اما انگار مقداری پر نمک شده بود. تعبیر چه می تواند باشد. تشکر

سیماsays:

سلام خواب دیدم منوشوهرم توو ماشین بودیم درب ماشین از سمت من باز بود یه آقایی که مثل گداها لباس نامرتبی داشت سه پرس غذا دوظرف کوچک واون یکی بزرگتر وتوشم یه غذای دیگه بودکنارم پایین صندلی گذاشت دوظرف بالایی رو یکیشوبه شوهرم دادم اون یکی روهم خودم داشتم میخوردم(فکر کنم کوکوسیب زمینی بود)که یه باره یه زن گدا اومد وگفت این غذاتونو خدا رسونده(انگار دیده بود که اون آقاهه غذارو همینجوری گذاشت ورفت) پس به منم بده منم بهش گفتم باهات نصف میکنم ونصفشوبهش دادم ممنون میشم اگه تعبیرشو بگین

مریمsays:

سلام دیشب خواب دیدم جاریم امده بود خانه ما و خواستیم چای بگذاریم که سماورم تو زیر زمبن بود شوهر و برادرشورم رفتن بیارن بعددیدم اشپزخونم جارو نکردم دختر جاریم جارو اورد جارو کنه دیدم هیچ کدوم حتی حاریم هم نیست ولی سماور وسط اشپز خونه افتاده بعد باهم رفتیم بیرون یه رستوران پیدا کردیم غذا سفارش دادیم غذای همه رو اوردن خوردن غذاشم سرد شده بود مال من دیرتر اوردن یه لقمه خوردم نه شیربن بود نه ترش بود مزش عادی بود برنج و مرغ و سیب زمینی بود نمیدونم چرا از سر میز بلند شدم دخترم هم توی خوابم بود برگشتم که بیام یر میز دیدم شوهرم لقمه از ظرف غذای من میذاره تو دهن همکلاسیم منم رفتم کلشو گرفتم شوهرمو از رو حرصم صورتشو ماچ کردم ولی خیلی ناراحت شده بودم و هی تو خواب غصه میخورشوهرم و اون زن همکلاسیم ناراحت شدن که ما منظوری نداشتیم و اینا تا اینکه صاحب رستوران جشن گرفته بود انقد این رستوران شلوغ شد یهو صاحب رستوران دخترم که دوسالشه رو دید که بره براش جهاز بخره یه مدت دخترم تو خوالم نبود و ما دنبال اون اقا میگشتیم و اخرم پیداش کردیم ولی خیالم راحت بود که گم نشده

رقیه حسین زادهsays:

سلام خسته نباشید.خواب دیدم با شوهرم بی اجازه رفتیم مغازه همسایه شوهرم که یه خانم مطلقه هست و زیاد پاپیچ شوهرم میشه.دیدم تو مغازش یه تابه هست که توش مرغ خام هست شوهرم گفت مرغارو همین جا بپز بخوریم منم پختم و خوردیم و بعد داشتیم مغازه شو میگشتیم که چی قایم کرده.یهو دیدم روی قفسه شورتشو باز کرده.از مغازه اومدیم بیرون رفتیم یه جای خیلی قشنگ و بقیه مرغا رو خوردیم.میشه زود تعبیرشو بگین فکرم خیلی مشغوله.میخوام مطمئن بشم شوهرم بهش نظر نداره

سجاديsays:

با سلام من خواب ديدم تا تمام لقه هاي غذايي كه براي نهار يا شام ديدم رو از دهنم در ميارم تعبيرش چي ميشه؟

سانازsays:

سلام ،ممنون میشم تعبیر کنید .خواب دیدم منزل مادرشوهرم هستم که می خواستند سفره بیاندازند .به نظرم سفره نداشتند ک جاری من گفت به جای سفره پلاستیک زباله مشکی پهن کنید .بعد مادرشوهرم داشت اون کارو انجام می داد

H.hsays:

سلام خواب دیدم که من داشتم ساندویچ یا همون لقمه درست میکردم و از ظاهرش نشون میداد که خیلی خوش مزه بودن و منم خوشحال بودم و درستشون میکردم.تعبیرش چیه؟

محمد حسینsays:

سلام خدمت استاد گرامی من خواب دیدم دارم وسط جاده ای راه میرم طرف چپ و راست جاده یک عالمه ادم نشسته بودن و داشتن غذا میخوردم هنگامی که من از بینشون رد میشدم همشون به من تعارف غذا میدادن و من به راه خودم ادامه میدادم و با خوش رویی بهشون میگفتن نوش جان تعبیرش چی‌ میشه استاد خیلی ممنون

امينsays:

سلام استادديشب خواب ديدم باپدرم داريم غذاميخوريم ممنون اگه تعبيرداره تعبيرش كنيد

هانیه کوهیsays:

سلام خواب دیدم از سفر زیارتی برمیگردم یادم نیست دقیق انگار سفر کربلا برگشته بودم سوغات اورده بودم میخواستم بدم در ضمن با خودم لقمه دلمه هم اورده بودم

نسرين عدالتsays:

سلام حدود دو ماهه خواهر يازده سالم فوت شده تو خواب اکثر ادمايي ک مياد گرسنس خواهرم پاک و معصومه گناهش چيه ک گرسنس؟

ماه چهره سیاوشsays:

سلام و احترام خواب دیدم که در منزل مان در اتاقی کوچک هستم دو تا سفره انداختم یکی سفره ی بزرگ یکی سفره ی کوچک دایی باایمان و نمازخوان من نشست روی سفره ی کوچک دوتا بشقاب آوردم روی دوتا سفره گذاشتم دایی گفت یکدونه بزار چون غذاها گرم بود گفت حرارت اینا منو گرم میکنه مجبور شدم که دو تا بشقاب رو یکی کنم بازهم گفت نه فقط یک بشقاب غذا بزار انجام دادم و دیگه چیزی یادم نیست لطفا تعبیر کنید مرسی

نسرينsays:

سلام هر جا ميخونم ميگن مرده گرسنه باشه نشانه گناهشه خواهر يازده سالم ک فوت شده آيا بهشتي است؟

نگارsays:

سلام خواب دیدم با خواهرم تو ماشین نشستیم (انگار از دست کسی قایم شده بودیم)بعد پسر داییم اومد به هر کدومون یه ظرف غدا داد غداش هم مرغ سوخاری بود تعبیرش میفرمایید ممنون

امينsays:

سلام استادعزيز؛نيم ساعت پيش ازخواب بيدارشدم كه نمازصبحم روبخونم كه خواب ديدم يه جايي مثل مغازه هستم كه فكركنم صاحب مغازه بودداشت غذاميخورداونم احساس كردم خيلى خوشمزه هست منم بهش گفتم منم گرسنه هستم بااجازه تون اگه اشكال نداره يه لقمه بخورم كه يه لقمه دلمه خوردم وخواستم يه كم مرغ هم بزارم روش كه احساس كردم خيلى خسيس هست وبخاطراينكه چندنفرديگه آى كه اونجابدون متوجه نشن به دستم فشارمياوردكه نخورم امامن بيشترحريص شدم واونم خوردم 😂ممنونم استاد عزيزاگه تعبيركنيد

زهراsays:

سلام خواب دیدم خونه مامانم هستیم یه قابلمه خیلی بزرگ خانوادگی ( شوهرم من پدرم خواهرم)جلومون گذاشتیم و داشتیم ته چین اردک میخوردیم خواهرم از اردک خواست که شوهرم از زیر برنج درآورد دیدیم اردک پخته گوشت زیادی نداره اما قابلمه پر برنج بود

ونوسsays:

سلام طاعات قبول.خواب دیدم من زندادشم تو خونه ما هستیم که ایشون لقمه نان و پنیر و سبزی(نان سنگک) لقمه میکنند و من کیسه کیسه میکنم که پخش کنیم به تهیدستان والبته خونه ای که لقمه ها رو بردیم تهیدست نیستند در عالم واقع ولی میدونستم چند نفر اونجا هستند که تهیدستند و میخواستیم بدیم به اونا که آخرشم لقمه ها رو بردم جایی دیگه که صاحب خونش الان دو ساله فوت شده ولی انگارتو خواب برده بودم همون خونه اول.ممنون میشم تعبیر رو بگید با تشکر

الهام حمادیsays:

خواب دیدم که یه جایی هستم انگار دلم شکسته بود از چی نمی دونم انگار راهم نداده بودن جایی داشتم می رفتم که یه مداح جدان معروف صدام کرد و منو کنار خودشون نشوندن و با محبت و مهربانی از سفره ای که سرش نشسته بودن برام لقمه می گرفت و می زاشت دهنم

Suzan sadeghisays:

سلام خسته نباشید من دیشب خواب دیدم با مادرم رفتیم استخر. مادرم غذا درست کرده بود آورده بود غذا رو لقمه لقمه کرد به همه ی آدمایی که اونجا بودن لقمه هارو داد ولی به من نرسید

سجادsays:

سلام.من خواب دیدم دارم سر سفره غذا میخورم و یه دختر جوان هم بغلم هست.دختر غذاشو تموم کرد اما یهو یه قاشق غذا از بشقاب من برداشت و خورد.من اون دختر رو نشناختم و اصلا بر سر سفره هم حواسم نبود که بغلم نشسته.ممنون

آرینsays:

با سلام من با همسرم یک سال و نیم هست جدا هستیم به حالت قهر برای جدایی رفته خواب دیدم یه آقایی که جوانتر از من بود و بد دهن اومد به من گفت الان وقت کردم به خالت زنگ بزنم بعد خانمم اونجا بود یه لقمه در اورد گفت بیا بخور نهار نخوردی گفت نه خودت بخور گفت من میل ندارم سیرم کمی ازش کند خانمم خودش برداشت و بقیه شو داد به اون آقا لطفا تعبیرش را بفرمایید

rahasays:

با سلام ببخشید من توی خوابم دیدم ک از ته مونده غذایی ک واسه یکی از رستوران های اشناهامونه ک کمی پیاز سرخ کرده و خیلی کم سیب زمینی بود لقمه گرفتم ک بخورم اما همون لحظه یک نفر(پدر رلم😐) اومدن و اون لقمه رو به ایشون دادم میشه بگین تعبیر خابم چیه؟

Masoumsays:

سلام.من خواب دیدم چند لقمه که خورده ام رو پشت سر هم یکی یکی و کامل از دماغم میکشم بیرون تعبیرش چیه؟

الهام صبریsays:

درودبرشما، من دیشب خواب دیدم که با پسردائیم که متاهله، و دوران مجردی خواستگار من بود نامزد کردم و باهم به مناسبت عید مهمونی میریم،ولی من مدام ایشون رو با اسم معشوقه شدم صدامیزنم،وقتی رسیدیم خونه زند داییم که راضی به وصلت نبود دوتا سکه طلا به پسرش میده و به منم 3تا اسکناس ده هزار تومنی که بینش یه اسکناس صدتومنی له شده بود میده،،،و مدام به من میگه طلاهای خونه باباتو چرا ننداختی،،خواهرمو توی حیاط دیدم که داره با دسته گل بزرگ من توی حیاط عکس میگیره و خودشم لباس سفید پوشیده، بعدش من و خواهرشوهره سرپا ایستاده شروع میکنیم به خوردن لقمه ی دُلمه،که سرد بود،و من از خوردنش لذت نمی‌بردم خیلی بو میداد

الهام صبریsays:

درودبرشما، من دیشب خواب دیدم که با پسردائیم که متاهله، و دوران مجردی خواستگار من بود نامزد کردم و باهم به مناسبت عید مهمونی میریم،ولی من مدام ایشون رو با اسم معشوقه شدم صدامیزنم،وقتی رسیدیم خونه زند داییم که راضی به وصلت نبود دوتا سکه طلا به پسرش میده و به منم 3تا اسکناس ده هزار تومنی که بینش یه اسکناس صدتومنی له شده بود میده،،،و مدام به من میگه طلاهای خونه باباتو چرا ننداختی،،خواهرمو توی حیاط دیدم که داره با دسته گل بزرگ من توی حیاط عکس میگیره و خودشم لباس سفید پوشیده، بعدش من و خواهرشوهره سرپا ایستاده شروع میکنیم به خوردن لقمه ی دُلمه،که سرد بود،و من از خوردنش لذت نمی‌بردم خیلی بو میداد

maryamirantajsays:

سلام من خواب دیدم رفتم مغازه یه پیراشکی بلندوطویل از فروشنده گرفتم ویکی هم فروشنده دادهمونجاخوردم،پیراشکی که گرفتم خیلی بلندبود ،ممنون بزرگوار

هماsays:

خواب دیدم لقمه ای رو که خودم گازگرفتم و در دهان کسی که قبلا عاشقش بودم گذاشتم اون خیلی خوشش اومد و اومد دوباره لقمه ای که خودم نصفش رو گاز گرفته بودم بهش دادم تعبیرش چیه؟

زهراsays:

سلام مامانم خواب دیده که بابام لقمه ای رو به دهن یه پسر که فامیلمونه گذاشته و اون پسر با خوشحالی اون لقمه رو خورده و اومده طرفش میشه بگید تعبیرش چیه؟!

م هsays:

سلام مادرم خواب دیده که حرم امام رصا بوده اونجا مادر خانم برادرم را دیده که داشته کوکو سبزی میخوردند ماددرم وقتی او را میبیند میخاسته برود چون برادم با خانمش مشکل دارند وکار به دادگاه کشیده در خواب پیش خودش میگه نرم جلو شاید چیزی بگه که ناراحت بشم ولی اون که مادرم را میبیند لقمه گرفته وبه مادرم میده لطفا تعبیرش رو بگید

کتایون محمدیsays:

سلام و عرض ادب .من خواب دیدم که خواهر همسرم لقمه غذایی آورد و در دهان من گذاشت گفت ناهار نخوردی ضعف میکنی

M_Dsays:

باسلام.خواب دیدم یه لقمه غذا تو دهنم هست نمیتونم بجَوَم و نمیتونم بیرون بیارم.مث چسب تو دهنم گیرکرده بود.البته دوسه باری تا حال این خوابو دیدم.اگه تعبیر کنین ممنون میشم

مستانه رضاییsays:

برادرم دیشب خواب دیده که پسرش لقمه میگیره میده یکی به مادرش یه لقمه هم میده پدرش حالا ازمن پرسیده منم دقیق نمیدونم معنیش چی میشه .لطفا ادمین اگرمیدونه بهم بگه تشکر

ابوذر نظریsays:

سلام.خواب دیدم لقمه نان پیچیده از دختر خاله ام میگیرم و لقمه نان غذای خوبی بود .

اسم ندارم.says:

من مادرم امروز برام دوتا لقمه ی نون و پنیر و خیار و تخم مرغ گذاشت و من خوردمش و ظهر که خوابیدم خواب دیدم دقیقن دوتا لقمه دستم بود و من داشتم به مامانم ثابت میکردم که مامان من لقمه هامو خورددم( درواقع وقتی اومده بودم خونه خوردم و توی مدرسه نخورده بودم)

سارا صادقيsays:

خواب دیدم یک ساندویچ بزرگ که الویه بود و با نان فانتزی خوش رنگی بود نصف کردم و خوردم و نصفش هم برای خواهر کوچکم که الان در زندان هست گذاشتم بخوره و‌انگار داشتیم باهم کاری انجام میدادیم خواهرم گفت تو بخور ادامه بده تموم شد بعد من میخورم