عکس نوشته بی رحم بودن ، در واقع توضیحاتی را در مورد افرادی میدهد که در جریان یک حادثه و یا یک رابطه ، با بیرحمی با طرف مقابل خودب برخورد میکنند ، رفتارها و یا گفتارهای بی رحمانه هیچوقت صفت خوبی نبوده و عموم افراد از چنین کسانی بیزار هستند ، در این آلبوم از توپ اپ گلچینی از تصاویر زیبا و متن دار با موضوع بی رحم بودن و البته به همراه شعر نوشته تهیه شده است که در ادامه شاهد هستید...

رقصیده باران زیر بی فریادی ما
خندیده زندانبان به مرگ شادی ما
احساس فصل خنده های ما درو شد
آتش زده دنیا به شعر وادی ما
خط سیاه روزگاران سهم ما شد
درد بزرگی دارد این آزادی ما
بد روزگاری دارد این دنیای بی رحم
آتش زد آخر خرمن آبادی ما
باید بسازیم از نو این دنیای خود را
تا کس نبیند حرف بی فریادی ما

دنیا عجب خوابانده ای باد سرم را
با یک تشر تو ریختی کرک و پرم را
لبریز دردم کرده ای دنیای بی رحم
نا مهربان تر کرده ای دور و برم را
آوای حزنی میرسد از خانه ی من
تو عاقبت دق میدهی بد،مادرم را
از لذت دنیا شنیدیم و ندیدیم
گم میکنم نسبت به تو،من باورم را
هی از زمین و از زمان بر من چپاندی
تا که ببینی خیس تر،چشم ترم را
از بخت بد دنیا سواری میکند هی
از یاد برده سالها جود و کرم را
سیرم تمنا میکنم دنیا نگه دار
تا که گذارم بر زمینت من سرم را

در این دنیای بیرحم و مروت
چقدر سخت است صحبت از صداقت
درین بازار ارزان میفروشند
کرامت و دیانت و رفاقت
هوا سرد است بیرحمانه امشب
به وقتی که عریانیم از شرافت
هوا را چه بس آلوده کردند
هوسرانان بی شرم و خجالت
درون بوستان سرسبز هستی
پراکنده شده بوی خیانت
نگاه ها تیر زهر آلوده دارند
به وقتی هرزه چشمی گشته عادت
قفس های طلایی..مرغ عشقان
چه طوطی وار گویند از محبت
چنان مست و خرابات گشتند از می
دگر امید نیست بر این جماعت
زبس جور و جفا بر یار کردند
دلی سنگ دارند از شقاوت
تو همسایه به خود گو نه به دیگر
سرت پایین یا بالاست در قیامت

نمیدانم اگر دنیای بیرحم
ترا روزی سر راهم گذارد
به شیرینی ترا در بر بگیرم
و یا آه از نهاد دل برارم
تو یک دریای نا آرام بودی
که موجت تخته کرد کاشانه ام را
سراسر شوق گشتم تا بسازم
همه ویرانه های خانه ام را
ولی افسوس دست شوم تقدیر
برایم بیرقی دیگر علم کرد
مرا در اوج مستی تا خدا برد
ولی وارونه کرد پیمانه ام را
شراب ناب عشقم را هدر داد
برایت طالعی دیگر رقم زد
ترا تا آسمانها همرهی کرد
ولی افسانه کرد دردانه ام را

دل من یه قفله اما دست تو
مثل کلیده
می خوام از تو بنویسم کاغذام همش سفیده
یه سوال عاشقونه بگه هر کسی می دونه
اونکه دادم دل و دستش چرا
دل به من نمی ده ؟
چه قدر دعا کنم من خدا رو صدا کنم من
دست من به آسمونه نیمه شب دم سپیده
گفتم از عشق تومی خوام سر بذارم به بیابون
گفت تو عاقل تر از اینی این کارا از تو بعیده
التماس کردم که یک شب لااقل بیا تو خوابم
گفت که هذیون رو تموم کن انگاری تبت شدیده
گفتم آرزو دارم تو مال من بشی یه روزی
گفت تو این دنیای بی رحم کی به آرزوش رسیده
اونی رو که دوست نداری دنبالت میاد تا آخر
اونی که دنبالشی تو چرا دائم ناپدیده

چه دلگیرم از این دنیای وانفسا
دلم رفتن می خواهد، دلم پرواز می خواهد
نمی دانم چرا دنیا ز ما تند است
کاش می شد چشم تند این جهان را کور کرد
چون که این دنیای بی رحم چشم دیدنِ تو با من را ندارد
روزگارم تار است.روشناییها ز من دور
کاش بودی پیش من
نمی دانم چرا زیباییت را کَس نمی بیند
نرگسانِ مشکی و آسمانیت را کَس نمی بیند
نمی دانم چرا باید تو را از خود برانم
نمی دانم چرا هرگز نباید بار دیگر نام زیبایت بخوانم
دلم تنگ است،دلم تنگ است برایت
نمی دانم اگر بار دگر دلتنگ گشتم
چه کس درد و دلم را گوش خواهد کرد
چه کس چشمان خیسم را نوازش می کند
اشکهایم را چه کس پاسخ خواهد داد
در جواب خود فقط هیچ کس را دارم بگویم
تنهای تنهایم
ندارم همدمی تا راز دل با او بگویم

سلام ای زیباترین عشق من
سلام ای که میمونی پیش من
دارم از تو مینویسم بهترینم
با وجود تو من عاشق ترینم
اینو بدون دوست دارم همیشه
از دوست داشتنم یه ذره هم کم نمیشه
روزای زشت وتیره ی من با تو قشنگ شد
این دنیای بی رحم و سنگدل رنگارنگ شد
با وجود تو غم سراغی از من نمیگیره
با وجود تو این دل تنگمم نمیگیره
تو اومدی و زندگیم دوباره برگشت
این آب دوباره از سر گذشت
تو تو روزای سختم کنارم بودی
واسه گریه هام تو پناهم بودی
از خدا خواستم و تورو بهم داد
تو روزایی که زندگیمو میدیدم به باد
تو اومدی و پیشم موندی
ترانه ی عشقو واسم سرودی
میگی دوسم داری واسم میمونی
به این اعتقاد دارم اینو میدونی
بهترین فصل زندگیم با تو رقم خورد
درختای غم دلم با تو هرس شد
تو اومدی و گفتی آرامش زندگیتم
من تو رو دوست دارمو عاشق سادگیتم

پریزاد این دنیای بی‌ رحم
چه فاتحانه میخندد
نگاه ماتم زده
آخرین باز ماندهٔ احساس
ناقوس به صدا در آمد
و چه معصوم....شعر مرد!!!!! من ماندم و سیمرغ به پا خواسته از خاکستر عشق.

کجاست این تار گیتارم ٍ
کجاست این ستاره شب من ٍ
کجاست این گل باغچه من
کجست کجاست!!؟؟
عجب رسمی شده تایکی میادزودی میشیم فراموش ٍ
حالاکه تنهام گذاشتی رفتی ٍ
ولی یادت میاد که گفتی کنارتم همیشه ٍ
حالا من موندم خاطراتت.
قاصدک خوشخبر چرا شدی ساکت وبیخبر دلم میخواد بگی کجاست چه کار میکنه تارم.
یا تو ای کبوتر نامه بر چرا نمیاری یه نامه از ستاره ام.
آهای دنیای بی رحم چرا باید فراموش بشم.
خدایا نذار بشه هیچکسی مثل من غریبو تنها دراین دنیای بیرحم.

روز مرگم بود ، آن روزی که
مادرم چشمْ ازین دنیا بست
این سیهْ دنیای ِ بی رحم و نا کس و پست
مادرم مرد و من از غربت خود ترسیدم
مادرم مرد و من از طرز نگاه دگران رنجیدم
مادرم مرد و من از سردی دست همگان لرزیدم
بعد از آن هم ، کسی همدرد نبود
کسی آغوشْ بروی من غمدیده ی حیران نگشود!
کسی همپای من غمزده از بغض نشکست
مادرم وقتی مرد
زندگی رختْ ازین خانه ی شاد بست که بست
مادرم رفت ، بدون آنکه
من بگویم همه احساس دلم را با او
مادرم مرد ، بدون آنکه
من وداعی ابدی داشته باشم با او...

گردآورنده: توپ تاپ